حسين كنعاني مقدم، دبيركل حزب سبز در گفنگو با روزنامه اعتماد گفته است: كه از نظر وحدت استراتژيك هنوز دودي از دوكش اصولگرايان بلند نشده است. او همچنين استراتژي حضور با ١٠ كانديداي انتخاباتي مقابل روحاني را مناسب ميداند، البته در صورتي كه نهايتا همه به نفع يك نفر كنار بروند. با اين حال بايد ديد كه آيا اين استراتژي عملا امكان تحقق دارد يا خير؟
متن کامل این مصاحبه را که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرده است در ادامه میخوانید:
با توجه به فعل و انفعالات انتخاباتي جريان اصولگرايي چه سناريويي را در انتخابات ٩٦ از سوي اين جريان سياسي محتمل ميدانيد؟
ظاهرا همه طيفهايي كه در دوره گذشته رياستجمهوري از آقاي روحاني حمايت كردند در انتخابات ٩٦ نيز پشت سر او خواهند ايستاد. اصولگرايان نيز با توجه به استراتژي اجماع و وحدت حداكثري تلاش ميكنند تا يك نامزد براي انتخابات معرفي كنند. البته ممكن است تعدادي از اصولگرايان در انتخابات ثبتنام كنند اما در نهايت يك نفر براي رقابت با آقاي روحاني خواهد بود.
اگر غير از اين رخ دهد اصولگرايان دوباره شكست را تجربه خواهند كرد. ممكن است گفتمانها و افراد مختلفي در مناظره تلويزيوني در مقابل آقاي روحاني مطرح شوند و نيز شايد گفتماني با بيشترين تضاد با گفتمان آقاي روحاني در مناظرههاي تلويزيوني حضور داشته باشد. در اين صورت فرصت براي اصولگرايان وجود خواهد داشت كه بتوانند عملكرد دولت يازدهم را نقد كنند.
برگ برنده آقاي روحاني يعني برجام، امروز در حالتي از ابهام قرار گرفته و ممكن است همين موضوع پاشنه آشيل آقاي روحاني در انتخابات آينده شود. اگر اصولگرايان بخواهند در انتخابات آينده پيروز شوند، علاوه بر اينكه بايد وحدت داشته باشند بايد شخصيتي را براي رقابت با روحاني در نظر بگيرند كه هم بتواند آراي خاكستري را جذب كند؛ هم پاكدست باشد و هم بتواند اعتماد عمومي را جلب كند. به نظر شخص من يك شخصيت آخوند اين وظيفه را به عهده خواهد گرفت.
به خاطر همين هم در يكي از مصاحبههايم گفته بودم كه رييسجمهور آينده يك روحاني و سيد است. به نظر ميرسد يك شخصيت آخوند كه سيد هم باشد، جزو اولويتهايي است كه در انتخابات آينده مطرح ميشود و از سمت اصولگرايان يك روحاني كه سيد است، مطرح ميشود.
آيا صحبت از فرد خاصي در بين اصولگرايان است؟
مصداق آن مشخص نشده است اما گزينههاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد.
اين روحاني بودن و سيد بودن به عنوان دو معيار در جريان اصولگرايي مشخص شده است يا فرد يا افرادي هستند كه اين دو ويژگي را دارند و در مضان انتخاب شدن در بين اصولگرايان هستند؟
روحاني بودن، پاكدست بودن و قابليت جذب آراي خاكستري به نظر من سه عنصر تعيينكننده در انتخاب كانديداي اصولگرايان است.
اين شاخص روحاني بودن به چه دليل انتخاب شده است؟ اين حرف شما است يا تشكلهاي ديگر اصولگرا نيز به اين شاخصه رسيده اند؟
اين تحليل شخصي من است. علت آن اين است كه اگر نامزدي بخواهد در مقابل آقاي روحاني راي بياورد بايد يك شخصيت آخوند باشد و شرايط ديگر گفته شده را نيز داشته باشد. ممكن است مصاديق آن، چند نفر در جريان اصولگرايي باشند و اصولگرايان بايد روي يك نفر از آنها توافق كنند.
قاليباف شرط گذاشته بود كه در صورتي كه اصولگرايان روي او اجماع داشته باشند، به صحنه ميآيد. آيا اين شرط از سوي اصولگرايان پذيرفته خواهد شد؟
با تحليلي كه من پيشتر بيان كردم كه آقاي قاليباف به دليل روحاني نبودن توان رقابت در مقابل آقاي روحاني را نخواهد داشت.
فكر ميكنيد قاليباف ظرفيت رقابت با روحاني را ندارد؟
بله. گفتماني كه آقاي قاليباف در گذشته مطرح كرده است، الان نميتواند آراي خاكستري را جذب كند. آقاي قاليباف اگر تغيير گفتمان ندهد، نميتواند رقيبي جدي در مقابل آقاي روحاني باشد.
ظرفيت جامعه روحانيت را با نظر به اتفاقات زيرپوستي جريان اصولگرايي در وحدت بخشيدن به اصولگرايان چقدر ميدانيد؟
جامعتين محوريت جريان اصولگرايي را به عهده دارد و جلساتي براي هماهنگي با اصولگرايان داشتهاند و با تشكلهاي اصولگرا نيز ديدار داشتهاند.
اعلام شده که جامعه روحانيت در انتخابات شوراي شهر نيز ورود ميكند. چه مشكلي سبب شده كه اين تشكل تصميم به دخالت در اين انتخابات گرفته است؟
انتخابات رياستجمهوري و شوراي شهر با هم برگزار ميشود. قطعا ستادهايي كه براي انتخابات رياستجمهوري تشكيل ميشود ميتواند در بحث شوراها ورود كند. بعيد ميدانم كه جامعه روحانيت مصاديق انتخابات شوراي شهر را مشخص كند. اين مساله را به عهده ستادهاي انتخاباتي ميگذارد.
اساسا دخالت جامعه روحانيت در انتخابات شوراي شهر به صلاح اصولگرايان است يا به ضررشان؟
جامعه روحانيت تشكلي است كه در مسائل انتخاباتي حضوري فعال دارد. انتخابات شوراها مساله مهمي است و حتما بايد در اين انتخابات نيز ورود كنند. اين تشكل به دنبال اين نيست كه مصاديق را معرفي كند. بيشتر به حضور و مشاركت حداكثري مردم در انتخابات تمركز دارد.
آقاي باهنر اعلام كرده بود كه اصولگرايان تا پايان ماه صفر از نظر تشكليابي و سازماندهي تكليف خود را مشخص ميكند. با اين حال سخنگوي جامعه روحانيت از جلسات انتخاباتي با تشكلها پس از پايان ماه صفر خبر داده بود. اوضاع تشكليابي اصولگرايان چه وضعيتي دارد؟
در بحث شوراها ستادها فعال هستند و دارند كار ميكنند. در بحث رياستجمهوري كار مشكلتر است و سازماندهي تشكيلاتي شكل نميگيرد. اگر وحدت اصولگرايان براي انتخابات مدنظر است در فاصله نزديك به انتخابات وحدت در مصداق شكل خواهد گرفت. اگر وحدت اصولگرايان بر مباني و اصول و استراتژي مدنظر باشد به نظر من هنوز دودي از دودكش اصولگرايان بلند نميشود.
احتمال كانديداتوري آقايان حداد عادل، جليلي و قاليباف را چقدر ميدانيد؟
احتمال ميدهم كه خيلي از دوستان اصولگرا احساس تكليف كنند و در انتخابات شركت كنند ولي قطعا يك آخوند در انتخابات رياستجمهوري آينده مقابل آقاي روحاني قرار ميگيرد.
آيا افرادي را ميبينيد كه براي حضور در انتخابات رياستجمهوري خود را گرم كنند؟
در حال حاضر خيلي از دوستان اين احساس تكليف بهشان دست داده كه در انتخابات حضور پيدا كنند. اگر بخواهند تا آخر بمانند به ضرر اصولگرايان خواهد بود و بايد قطعايك نفر مقابل آقاي روحاني قرار بگيرد.
برخي احزاب اصولگرا از جمله موتلفه، ايثارگران و جبهه پايداري اعلام كردهاند كه كانديداي مستقل ارايه ميكنند. اين مساله به ضرر اصولگرايان خواهد بود؟
در معرفي كانديدا ايرادي نيست و منافاتي با بحث تك كانديدايي در نهايت ندارد. به شرط اينكه آنها در فرآيند انتخابات انصراف دهند و به عهد بسته وفادار باشند.
چه سازوكاري براي ضمانت انصراف اصولگرايان از كانديداتوري ميتوان تبيين كرد؟
در تجربههاي پيشين افراد به اين دليل انصراف ندادند كه تصور ميكردند طرف ديگر به نفعش كنار خواهد رفت چرا كه سازمان مشترك و نقشه راه مشتركي نداشتيم. بايد در اين زمينه فكر كرد.
رسيدن به يك مصداق مشخص در جريان اصولگرايي از نظر زمانبندي چه وقت بايد باشد تا اصولگرايان بتوانند روي پيروزي نامزد نهايي خود بر پايگاه اجتماعي كار كنند؟
حداقل ١٠ نفر بايد از چهرههاي اصلي اصولگرايان در انتخابات ٩٦ نامزد شوند. پس از اينكه از فيلتر شوراي نگهبان عبور كرده و تبليغاتشان را شروع كردند، به يك نظر سنجي متقن تمسك كنند و بر اساس آن نامزد نهايي را انتخاب كنند و ديگر نامزدها به نفع فرد مورد نظر انصراف دهند.
آيا همه مشكلات جريان اصولگرايي با وحدت و ارايه نامزد واحد حل ميشود؟
اگر يك شوراي رهبري مورد قبول و سازمان متشكل در اردوگاه اصولگرايي به وجود آيد و نقشه راه نيز مشخص باشد، ميتوان به پيروزي اميدوار بود. نبايد به صورت جزيرهاي عمل كنيم. تجربه گذشته پيش چشم ما است و سبب شده همه به فكر باشند تا مشكلات را حل كنند.
ارزيابي شما از اقدام اخير كنگره امريكا چيست؟ به نظر شما ايران چه عكسالعملي در مقابل آن بايد نشان دهد؟
اقدام امريكا يك واكنش متاثر از انتخابات رياستجمهوري اخير امريكا بود. مقام معظم رهبري هم حرف آخر را زدند كه اين قانون نقض برجام است. امريكا ميخواهد توسط اين روشها بدعهدي و نقض عهد كند اما بايد بداند كه در نهايت با شكست مواجه ميشود. وجهه امريكا در مجامع بينالمللي خراب خواهد شد و دنيا ديگر به قراردادهاي امريكا اعتماد نخواهد كرد.