دونالد ترامپ با اظهارات جنجالی درباره گرینلند، کانادا و کانال پاناما، نگرانیهایی درباره رویکردهای غیرقابل پیشبینی خود ایجاد کرده است. ایلان ماسک نیز با دخالت در سیاستهای اروپا و بریتانیا، تنشها را تشدید کرده است. متحدان آمریکا میان جدی گرفتن اظهارات ترامپ و مدیریت منطقی روابط گرفتار شدهاند. با وجود نگرانیها، برخی معتقدند تیم امنیت ملی ترامپ میتواند تنشها را تعدیل کند، اما تعامل مستقیم و سازنده با او همچنان حیاتی است.
فرارو– « الکس راجرز» تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل روزنامه فایننشال تایمز
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه فایننشال تایمز، اندکی بیش از یک هفته مانده به آغاز دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، او بهگونهای رفتار میکند که گویی قصد دارد نقشه آمریکا را بازطراحی کند یا دستکم تلاش میکند چنین تصوری را به افکار عمومی القا کند. این در حالی است که ترامپ طی کارزار انتخاباتی خود بارها درباره پرهیز از درگیر شدن در بحرانهای خارجی هشدار داده بود؛ اما در روزهای اخیر اظهاراتی تهاجمی درباره گسترش قلمرو ایالات متحده مطرح کرده که نشاندهنده تغییری آشکار در مواضع پیشین اوست.
روز سهشنبه دونالد ترامپ تهدیدات خود درباره تصاحب گرینلند و کانال پاناما را تشدید کرد. ترامپ در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی، زمانی که از او در خصوص استفاده از نیروهای نظامی برای تصاحب گرینلند و پاناما سؤال شد، پاسخ داد: «نه، نمیتوانم چنین تضمینی بدهم... ممکن است مجبور شوید کاری انجام دهید.»
ترامپ همچنین از احتمال الحاق کانادا بهعنوان پنجاه و یکمین ایالت آمریکا سخن گفت و پیشنهاد کرد که نام خلیج مکزیک به «خلیج آمریکا» تغییر یابد. روزنامه نیویورک پست در گزارشی، این رویکرد ترامپ را «دکترین دونرو» نامیده است؛ عبارتی که به یادآورنده دکترین مونرو در قرن نوزدهم است. دکترینی که هدف آن گسترش نفوذ و کنترل آمریکا بر نیمکره غربی بود و نام خود را از رئیسجمهور وقت، «جیمز مونرو» گرفته بود.
برای متحدان، شرکا و همسایگان آمریکا، این اظهارات چهرهای نگرانکننده از آیندهای احتمالی ترسیم میکند: رئیسجمهوری که بهنظر میرسد هنجارهای بینالمللی را نادیده گرفته و از دوستان دیرینه خود فاصله میگیرد. به هر حال، گرینلند همچنان تحت کنترل دانمارک، یکی از اعضای ناتو قرار دارد. «ما انتظار برخی چیزها را داشتیم، برای برخی چیزها برنامهریزی کرده بودیم، اما هیچچیز به این اندازه دیوانهوار را پیشبینی نمیکردیم.» این اظهارات یکی از مقامات ارشد اتحادیه اروپا در واکنش به سخنان جنجالی دونالد ترامپ درباره گرینلند، گویای وضعیت بغرنجی است که کشورهای متحد آمریکا با آن روبهرو شدهاند.
همزمان با این تحریکات، اقدامات جنجالی ایلان ماسک، میلیاردر و مشاور کلیدی رئیسجمهور به تنشها دامن زده است. ماسک، با اتخاذ مواضعی تند و مداخلهگرانه، خواستار برگزاری انتخابات جدید در بریتانیا و حتی زندانی کردن «کییر استارمر»، نخست وزیر بریتانیا شده است. او همچنین روز پنجشنبه، در شبکه اجتماعی ایکس، فرصتی ویژه به رهبر حزب راستگرای افراطی «آلترناتیو برای آلمان» داد و از این حزب بهعنوان «تنها راه نجات آلمان» در آستانه انتخابات فوریه حمایت کرد.
این رویدادها عملاً هفتهای پرچالش و آموزنده برای متحدان آمریکا رقم زده است؛ بهویژه در مورد نحوه مواجهه با دولت جدید ترامپ. سؤال اصلی این است که آیا باید اظهارات ترامپ را جدی گرفت و آنها را بهعنوان اهداف واقعی سیاسی در نظر گرفت و یا آنها صرفاً بخشی از تاکتیکهای مذاکره و لفاظیهای بدون نتیجه او هستند؟
«ترور ترینا» (Trevor Traina) سفیر سابق ترامپ در اتریش، وضعیت فعلی را با یک قیاس جالب توصیف میکند: «ما مثل گربهها هستیم — و ترامپ لیزر پوینتر را در دست دارد.» او تاکید میکند: «آیا ما باید مانند گربهها عمل کنیم و به هر جهت که او نشان میدهد واکنش نشان دهیم؟ یا باید عقب بایستیم و سعی کنیم اوضاع را با دقت ارزیابی کنیم؟»
لرد پیتر ریکتس، مشاور پیشین امنیت ملی بریتانیا، بر این باور است که ترامپ همچنان در «مرحله کارزار» قرار دارد و اقدامات او در راستای «ایجاد اختلال، تحریک و بیثباتسازی» قابل ارزیابی است. او تأکید میکند که اظهارات پراکنده و «بیبرنامه» ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی اخیر نباید مایه نگرانی شود. ریکتس میگوید: «به نظر میرسد او بیشتر در حال بیان افکار پراکنده خود بود تا ارائه ایدههای مشخص. به نظرم هدف او تعیین یک لحن است — میخواهد مخاطبان خود را بیثبات کند و به آنها هشدار دهد که باید او را جدی بگیرند.»
برخی از متحدان ترامپ هشدار میدهند که اظهارات جنجالی رئیسجمهور منتخب نباید آنها را از مسیر اصلی منحرف کند. با این وجود، تأکید دارند که تجربیات اخیر نشان داده است رهبران جهانی باید راهی برای ایجاد ارتباط مستقیم با ترامپ پیدا کنند؛ در غیر این صورت، احتمالاً زیر فشار سنگین دولت جدید قرار خواهند گرفت. «گوردون ساندلند» (Gordon Sondland) سفیر پیشین ترامپ در اتحادیه اروپا نیز در همین ارتباط میگوید: «من با چندین رهبر خارجی صحبت کردهام و توصیهام تقریباً همیشه یکسان بوده است: سوار هواپیما شوید، به مار-ئه-لاگو بروید. تنها بروید؛ بدون همراه. مستقیماً با رئیسجمهور ترامپ بنشینید و درباره اقداماتی که میتوان امروز و فردا انجام داد، صحبت کنید، نه آنهایی که قرار است بیست سال دیگر انجام شود.»
برای حامیان ترامپ، این آشفتگی بخشی از یک راهبرد است. آنها باور دارند که ترامپ بهدنبال آمادهسازی برنامهای برای حمله به گرینلند یا پاناما نیست، بلکه مسائل مشروع امنیت ملی و اقتصادی را — البته با سبک خاص خود — مطرح میکند. ترامپ سابقه طولانی در استفاده از اظهارات جنجالی بهعنوان نقطه آغاز مذاکرات دارد و این رویکرد، هرچند غیرمعمول، در گذشته برای او مؤثر بوده است.
دونالد ترامپ مدتهاست که به نوعی علاقه خاصی به گرینلند از خود نشان داده است؛ علاقهای که ریشه آن به سال ۲۰۱۹ و گفتگوهایش«رونالد لودر» (Ronald Lauder) تاجر و میلیاردر آمریکایی بازمیگردد؛ کسی که به گفته این منابع، این ایده را در ذهن او کاشت. دستیاران پیشین و کنونی ترامپ میگویند گرینلند به دلیل رقابتهای ژئوپلیتیکی فزاینده در منطقه قطب شمال، اکنون از اهمیت راهبردی بیشتری برخوردار است. موقعیت جغرافیایی این بزرگترین جزیره جهان، آن را به منطقهای ایدهآل برای استقرار سامانههای هشدار موشکی تبدیل کرده است؛ سامانههایی که ایالات متحده هماکنون در پایگاه نظامی خود در شمال غرب گرینلند مستقر کرده است. علاوه بر این، ذخایر غنی نفت و مواد معدنی کمیاب در گرینلند برای فناوریهای پیشرفته و صنایع نظامی ارزش حیاتی دارند.
«گوردون ساندلند» سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا معتقد است که هدف نهایی ترامپ میتواند افزایش حضور نظامی ایالات متحده در گرینلند و تبدیل آن به منطقهای تحت بهرهبرداری کامل آمریکا باشد. او میگوید: «شما یک ماده معدنی استخراج میکنید، ارزش آن را به دست میآورید، و گرینلندیها سهم خود را دریافت میکنند.» «کارلا سندز» (Carla Sands) سفیر سابق آمریکا در دانمارک به نوبه خود مدعی است با وجود اینکه گرینلند بخشی از یک متحد ناتو به شمار میرود، اما دولت دانمارک آن را «بیدفاع» رها کرده است. او معتقد است که ترامپ قادر خواهد بود هم امنیت آمریکا و هم گرینلند را تأمین کند. پسفیر سابق آمریکا در دانمارک در این باره گفته است: «احساس میکنم این موضوع هنوز بسته نشده است.»
در مورد کانال پاناما، متحدان ترامپ میگویند هدف از مطرح کردن این موضوع، کاهش هزینههای حملونقل دریایی و مقابله با نفوذ فزاینده چین است. ترامپ نگران است که در صورت وقوع درگیری، دسترسی کشتیهای نظامی آمریکا به این مسیر راهبردی به خطر بیفتد. «کارولین لویت» (Karoline Leavitt) سخنگوی تیم انتقالی ترامپ نیز تأکید کرده است: «رئیسجمهور ترامپ به نگرانیهای امنیتی و اقتصادی مشروع درباره کانادا، گرینلند و پاناما اشاره کرده است.»
با این حال، مقامات دیگر با دیده شک و نگرانی به این اظهارات مینگرند. «دیوید لمی»، وزیر خارجه بریتانیا، با اشاره به اختلاف بین لفاظیهای ترامپ و اقدامات عملی او، معتقد است که اگرچه اظهارات او بیثباتکننده به نظر میرسد، اغلب پیامدهای متفاوتی در عمل دارند. او به انتقادات ترامپ از اعضای اروپایی ناتو اشاره کرد، در حالی که همزمان نیروهای بیشتری را در اروپا مستقر کرد. لمی تصریح میکند: «رویکرد ترامپ در سیاست خارجی، بهویژه در مواجهه با حکومتهای مستبد، مزایایی داشته است. شدت لفاظیها و رویکرد غیرقابل پیشبینی او بخشی از استراتژیاش برای پیشبرد صلح از طریق قدرت است.» با وجود تمامی این تحلیلها، اظهارات اخیر ترامپ نگرانیهایی جدی را در میان متحدان آمریکا ایجاد کرده است. یکی از مقامات ارشد اتحادیه اروپا، که در تهیه پاسخ بروکسل به پیروزی ترامپ مشارکت داشته، در این باره میگوید: «ما انتظار بحثهایی درباره تحریمها، اوکراین و تعرفهها را داشتیم. اما ایده حمله به گرینلند؟ این برایم شگفتآور و غیرقابل باور است.»
در واکنش به تحریکات ترامپ، برخی دولتها تصمیم گرفتهاند با لحنی قاطع و حتی کنایهآمیز پاسخ دهند. «کلاودیا شینبائوم پاردو»، (Claudia Sheinbaum Pardo) رئیسجمهور مکزیک در واکنش به اظهارات ترامپ درباره تغییر نام خلیج مکزیک، در مقابل نقشهای تاریخی از سال ۱۶۰۷ ایستاد و با کنایه گفت که در واقع «آمریکای شمالی» باید «آمریکای مکزیکی» نامگذاری شود. اما چنین واکنشهایی خطر آغاز یک جنگ لفظی را در بر دارد. «جاستین ترودو»، نخستوزیر کانادا پس از اعلام اینکه «هیچ شانسی در دنیا» وجود ندارد که کانادا بخشی از ایالات متحده شود، با موجی از تمسخر از سوی متحدان ترامپ روبهرو شد؛ بهویژه اینکه این سخنان را اندکی پس از اعلام استعفای خود بیان کرد. «ایلان ماسک» در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «دختر جان، تو دیگر فرماندار کانادا نیستی، پس مهم نیست چه میگویی.»
با نزدیک شدن به مراسم تحلیف ترامپ، برخی امیدوارند که تیم جدید امنیت ملی او بتواند جنجالها و تنشها را تا حدی مدیریت کند. دیپلماتها و مقامات اروپایی بر این باورند که افراد انتخابشده در تیم جدید عمدتاً به مواضع متعارفتری در قبال روابط با اتحادیه اروپا و متحدان بینالمللی پایبند هستند. در پایتختهای اروپایی، امیدها به چهرههای شناختهشدهای مانند «مارکو روبیو» (نامزد وزارت خارجه)، «کیت کلوگ» (فرستاده ترامپ در اوکراین) و «مایک والتز» (نامزد مشاور امنیت ملی) دوخته شده است تا بتوانند مواضع ترامپ را در موضوعات حساس سیاست خارجی و تجاری تعدیل کنند. یکی از مقامات اروپایی که با اعضای تیم جدید ترامپ دیدار کرده است، میگوید: «این تیم آرامتر و منطقیتر به نظر میرسد. آنچه ترامپ به تیم خود اعلام میکند، قصد انجامش را دارد، با آنچه در کنفرانسهای مطبوعاتی میشنوید، متفاوت است.»
با این حال، مشکلی که همچنان نگرانیها را برمیانگیزد، مداخلات مستقیم ایلان ماسک در سیاست اروپا است. یکی از مقامات اتحادیه اروپا میگوید: «ماسک واقعاً عامل اصلی نگرانیها است.» ایلان ماسک ماه گذشته در مار-ئه-لاگو در کنار «نیک کندی» خزانهدار و «نایجل فاراژ» رهبر این حزب، دیده شد. این دیدارها و فعالیتهای ماسک نشاندهنده نفوذ فزاینده او در مسائل سیاسی اروپا است که میتواند به بیثباتی در روابط فراآتلانتیک منجر شود.
دونالد ترامپ این هفته ادعا کرد که از اقدامات جنجالی ایلان ماسک بیاطلاع است، اما بهطور ضمنی اشاره کرد که این میلیاردر، که یکی از بزرگترین اهداکنندگان مالی به کارزارهای انتخاباتی است، به دخالت در سیاستها تمایل دارد. ترامپ گفت: «چندان غیرمعمول نیست که او در این مسائل نقش داشته باشد.» در این میان، اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، از سیاستمداران کشورش خواسته است تا درگیر بازیهای ماسک نشوند. او در مصاحبهای با مجله آلمانی «اشترن» تأکید کرد: «قانون این است: به ترول غذا ندهید»
«پیتر ریکتس» مشاور پیشین امنیت ملی بریتانیا، نیز در اظهاراتی اعلام کرده که به دوام رابطه ترامپ و ماسک چندان خوشبین نیست. او در این باره گفته است: «این دو دارای شخصیتی پر غرور و خودشیفته اند.» ریکتس همچنین ماسک را متهم میکند که میخواهد تکنیکهای تحریکآمیز و بیثباتکنندهای که در تجارت برایش موفقیتآمیز بوده را به دنیای سیاست وارد کند. او افزود: «اما فکر میکنم دولت بریتانیا آمادگی دارد در برابر چنین رفتارهایی مقاومت کند»
برخی سیاستمداران اروپایی معتقدند که اتحادیه اروپا باید بهجای واکنشهای تهاجمی، رویکردی مثبت و سازنده برای مدیریت روابط فرا-آتلانتیک در پیش بگیرد. «فریدریش مرتس»، یکی از محافظهکاران برجسته آلمان و پیشتاز رقابت برای جانشینی شولتز، اتحادیه اروپا را تشویق کرده است که در مواجهه با تصمیمات بیثباتکننده دولت جدید آمریکا، «بالغ شود و اقدام کند.» مرتس که بهعنوان یک آتلانتیکگرای سرسخت شناخته میشود، پیشنهاد کرده بهجای اعمال تعرفههای تلافیجویانه، اتحادیه اروپا برای مذاکره در مورد یک توافقنامه تجارت آزاد با ایالات متحده تلاش کند. او گفت: «ما به یک دستورکار مثبت نیاز داریم که هم برای مصرفکنندگان آمریکایی و هم اروپایی مفید باشد.»
جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ترامپ نیز بر این باور است که رهبران خارجی میتوانند از شینزو آبه، نخستوزیر فقید ژاپن، درسهای مهمی در مورد نحوه تعامل با ترامپ بیاموزند. آبه که در سال ۲۰۲۲ ترور شد، به دلیل موفقیتش در ایجاد رابطهای نزدیک و مؤثر با ترامپ در دوران نخست ریاستجمهوری او بهیاد آورده میشود. بولتون توضیح میدهد که آبه توانست مسائل مهمی، چون کره شمالی، چین و سیاستهای حمایتگرایانه ترامپ را با گفتوگوهای مستمر و تماسهای تلفنی مکرر مدیریت کند. آبه همچنین از فرصت ملاقاتهای حضوری برای نمایش سرمایهگذاریهای ژاپن در آمریکا بهره برد. او با اشاره به شیوههای نوآورانه آبه میگوید: «آبه از نمودارهای ساده و جذاب، با نماد شرکتها و نقشههایی از آمریکا که محل کارخانهها را نشان میداد، استفاده میکرد.» بولتون به رهبران اروپایی توصیه میکند که این مدل را بپذیرند و اضافه میکند: «شاید نقطه شروع این باشد که بازی گلف را یاد بگیرند و یا با ترامپ در یک دور گلف همراه شوند.»