bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۰۹۴۶

گورخواب‌ها، خراشی بر وجدان جامعه

تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۱۱ دی ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- عبدالله کریمی؛ ابتدا روایتی را عرض می‌کنم. می‌گویند شخصی بیچاره در معبری نشسته بوده و بسیار گرسنه بوده و از شدت گرسنگی و بیچارگی گریه می‌کرده است، رهگذری که در زیر بغل نان با خود حمل می‌کرده او را می‌بیند و جویای حال او می‌شود و آن شخص قصه‌اش را بازگو می‌کند و مرد هم متأثر شده و می‌زند زیر گریه. فرد سومی که شاهد ماجرا بوده به رهگذر می‌گوید به جای اینکه تو هم بنشینی و گریه کنی مقداری از نانت را که در زیر بغل داری به این بیچاره بده تا او رفع گرسنگی کند، آن موقع نیازی نیست که اینگونه گریه کنی. پاسخ رهگذر بسیار عبرت آموز است، می‌گوید نه هرچقدر که بخواهی حاضرم با او بنشینم و گریه کنم اما حاضر نیستم تکه‌ای از نان خودم را به او بدهم!

و این حکایت امروز جامعه ماست. همه حاضریم حرف بزنیم گریه و زاری کنیم و بر سر همدیگر داد بکشیم و همدیگر را مقصر بدانیم اما کمتر کسانی از میان ما حاضر هستند که برای «قبر خواب‌ها و کارتن خواب‌ها» کاری بکنند. هنرمند عزیزی به رییس جمهور نامه نوشت. سیاستمردان مطابق معمول همدیگر را مقصر جلوه داده و بهره برداری سیاسی انجام دادند. حتی مرد محترمی گفته است «باید خجالت کشید، باید دق کرد، باید مرد!»... اما هیچکدام از این حرف‌ها قطعاً نمی‌تواند بر حال طبقه مسکین و درمانده جامعه علاجی باشد. شاید من هم دلم می‌خواست عبارتهای تندی را نثار افرادی کنم که جامعه را اینگونه دچار مشکلات کرده‌اند اما این حرف‌ها هیچ فایده‌ای به حال مسکینان ندارد.

اما ذهن مرا یک موضوع اصلی درگیر می‌کند و از همه مردمان این جامعه از زن و مرد تا پیر و جوان این پرسش را دارم که بیایید اصلاً فرض کنیم که دولت ما به هر عنوانی فاقد هر نوع امکانی –مثلاً فرض کنیم ما در صندوق ذخیره ملی ۱۰۰ میلیارد دلار نداریم که بدهکار هم هستیم- برای حل این مشکلات باشد که روح جامعه را می‌آزارد، اما آیا ما مردم هیچ مسئولیتی در قبال اینگونه افراد نداریم؟ یعنی آیا خداوند در روز جزا از ما مردم در قبال اینگونه مسائل هیچ پرسشی نخواهد کرد؟ آیا خداوند در قرآن به ما امر نکرده که زکات بپردازیم و مال مستمندان را به آن‌ها بپردازیم و صدقه بدهیم؟ آیا پیامبر و امامان معصوم ما به ما یاد نداده‌اند که با مستمندان مهربان باشیم و به آن‌ها کمک کنیم؟ برای کودکان یتیم کاری بکنیم؟ اصلاً عقاید مذهبیمان به کنار، آیا ما نباید نسبت به همنوعان خود احساس مسئولیت کنیم؟

اغلب ما در روزهای اخیر در رسانه‌های مجازی اسبی را دیده‌ایم که چگونه در دهان خود به اسب دیگر که ظاهراً مریض است، غذا می‌آورد. انتقاد من به اکثریت جامعه و خودمان این هست که فکر می‌کنیم چون دولت نفت می‌فروشد پس همه کار‌ها را دولت یا حکومت باید انجام دهد. فکر می‌کنیم همه مستمندان جامعه را کمیته امداد یا نهادهای دیگر باید کمک رسانی کند و ما هم به فکر رفاه بیشتر خودمان باشیم. اما مسئله این است که تا زمانی که می‌بینیم محرومیت‌ها در جامعه ما به چشم می‌زند، فقر و فلاکت برخی از انسان‌ها را وادار به کارهای زشت می‌کند همه ما مسئولیم. هر چند که نهادهای کمک رسان کارهایی انجام داده‌اند اما حتماً کافی نبوده است و مردم باید خودشان هم دست به کار شوند.

تجربه‌های زیبایی برای کمک به هم‌نوعان وجود دارد. در کشور مسلمان و برادر ترکیه موسسات خصوصی وجود دارند که به دانشجویان دانشگاه‌ها کمک‌های مالی می‌دهند تا با خیال راحت درس خود را بخوانند که در جامعه ما هم خلا چنین موسساتی احساس می‌شود.

موسسات متعددی در تهران وجود دارند که به بیماران سرطانی و کودکان بی‌سرپرست کمک می‌کنند و وظیفه میهنی ماست که اینگونه موسسات را در همه کشور گسترش دهیم.

تبریز را شهر بدون گدا می‌خوانند. اگر به تبریز رفته باشید بسیار کم اتفاق می‌افتد که کسی جلوی شما را بگیرد و از شما پول بخواهد. این موضوع دارای یک پشتوانه مردمی است. صفت شهر بدون گدا به این دلیل به تبریز گفته می‌شود که مردم تبریز نهادهای خیریه زیادی دارند که به محرومان و فقیران و مسکینان کمک می‌کند.

این‌ها تجربه‌هایی گرانبهاست که نشان می‌دهد در جامعه ما در کنار نهادهای کمک رسان به محرومان باید موسسات خصوصی هم وجود داشته باشند که به محرومان و مسکینان جامعه کمک کنند. اینکار عملی است انسانی و اخلاقی که هم جامعه ما را از انفعال خارج می‌کند و هم برای جامعه ما شادی می‌اورد چون شادی همیشه با خوردن آجیل و شیرینی و مسافرت به دست نمی‌آید. علاوه بر این‌ها اینکارهای خیریه موجب بالا رفتن اعتماد بنفس و حس کرامت در انسان ایرانی می‌شود. و اساساً بنده به همین دلیل بیشتر موافقم که این کار‌ها توسط مردم صورت بگیرد تا اخلاق تبدیل به واژه‌ای غریب نشود.

بنده آماری ندارم که بدانم در این کشور چند نفر مسکین و بی‌چیز داریم که نمی‌توانند سقفی بالای سرشان داشته باشند. همچنین آماری ندارم که بدانم چقدر میلیاردر و افراد دارای برج و ویلا و اتومبیلهای آنچنانی داریم که یک میلیون و ده میلیون تومن‌ها خرج یک ماه فرزندان گلشان هم نیست. اما می‌دانم که عمده ملت ایران دستشان به دهنشان می‌رسد و امکان کمک‌های حداقلی با مقداری از خودگذشتگی برایمان وجود دارد.

حساب می‌کنم اگر یک میلیون ثروتمند در جامعه داشته باشیم و هر کدام ۱ میلیون تومان کمک کنند می‌شود ۱۰۰۰ میلیارد تومان که می‌شود کارهای اساسی انجام داد.

یا اگر ۱۰ میلیون ایرانی هر کدام ۱۰هزار تومان اختصاص بدهند که خراشی بر چهره فقر در جامعه بیاندازند مبلغ ۱۰۰ میلیارد تومان جمع می‌شود که می‌تواند مشکلاتی را حل کند.

به همه هنرمندان، ورزشکاران و چهره‌های علمی و فرهنگی محبوب جامعه که مایه افتخار و مباهات ماست پیشنهاد می‌دهم که یک موسسه خیریه تشکیل دهند و از همه ایرانی‌های داخل و خارج کشور بخواهند که به این موسسه کمک کنند. من اگر هنرمند یا ورزشکار یا شخصیت علمی و فرهنگی بودم که اعتبار جهانی یا در سطح کشور داشتم چنین کاری را برای دنیا و آخرت خود انجام می‌دادم. اما من یک شهروند معمولی هستم و حاضرم در اندازه وسعم کمک کنم.

اگر از اول این نوشته را نخوانده‌اید فقط این جمله را بخوانید «برای کمک به مستمندان، گورخواب‌ها، کارتن خواب‌ها وسایرین نیازی نیست که دق مرگ شویم، فقط کافیست دستمان را به جیبمان ببریم و مقداری پول برای رفع این مشکلات اختصاص دهیم.»