bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۷۰۹۸

رمزگشایی از یک مهاجرت مرموز

تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۵
داستان رفتن «تینا» از یک روز میانه پاییز شروع می‌شود. پاییز سه سال پیش. همان روز که فرم‌های درخواست را پر می‌کند و تصمیمش برای رفتن قطعی می‌شود.

به گزارش «ایران»، تینا ۳۵ ساله، فارغ‌التحصیل مهندسی شیمی است. آن موقع ۳۲ ساله بوده و به نظر خودش فرصت زیادی را از دست داده بوده. برای چه کاری؟ مهاجرت؛ رؤیایی که همیشه در سر داشته: «در ایران مشکل خاصی نداشتم. کار خوبی داشتم و ناراضی نبودم. به هرحال مشکلات کلی برای همه وجود دارد اما نه چیزی که آزار دهنده باشد. این مسأله‌ای بود که خودم داشتم. از وقتی کم سن بودم، دوست داشتم مهاجرت کنم؛ امریکا یا کانادا. راست‌اش برای کانادا هم اقدام کردم اما متأسفانه زمانی بود که در سوریه جنگ شروع شد و پرونده‌های عده‌ای در سفارت گم شد یا حداقل این جور به ما گفتند و کلاً قضیه منتفی شد. تا مدتی اصلاً قید مهاجرت را زدم اما برایم مثل هدفی بود که از آن باز داشته شده‌ام. راست‌اش سنم هم داشت بالا می‌رفت و امتیازم را برای مهاجرت از دست می‌دادم. به خاطر همین بود که تصمیم گرفتم از طریق شرکت، اقدام کنم چون راه آسان و ارزانی بود.»

شرکتی که تینا از آن صحبت می‌کند، یک شرکت یهودی است که در امریکا به ثبت رسیده و در خیلی از کشورهای دنیا هم شعبه دارد. این شرکت در واقع برای کمک به مهاجرت یهودیان سراسر دنیا به امریکا و اسرائیل (رژیم اشغالگر قدس) راه‌اندازی شده بوده و تاریخ تأسیس آن به سال ۱۸۱۸ میلادی برمی‌گردد. این شرکت در واقع مأموریت خود را نجات، انتقال و اسکان مجدد پناهجویان یهودی عنوان می‌کند. البته از سال‌ها پیش کمک به مهاجرت مسیحیان و سایر ادیان را نیز در دستور کار خود قرار داده است.

دفتر مرکزی شرکت بارها مکان خود را تغییر داده اما مدتهاست در شهر وین اتریش مستقر است. همانجا که تینا ۴ ماه اقامت داشته تا کار مهاجرتش درست شود. اساس کارش همین است؛ اقامت ۴ تا ۶ ماهه در اتریش برای گرفتن ویزای امریکا. در واقع پناهندگی، آن هم از نوع مذهبی. تینا خیلی دوست ندارد در مورد این قسمت صحبت کند. از عنوان پناهندگی مذهبی خوشش نمی‌آید: «من هم مثل بقیه بودم. مثل خیلی‌ها که دوست دارند مهاجرت کنند. مسلمان و غیرمسلمان ندارد. این راه برایم سریع و ارزان بود. گفتم که به خاطر شرایط سنی‌ام نگران بودم و اینکه زمان زیادی نداشتم. همین طوری هم به نظر خودم خیلی عقب بودم. در مورد نحوه فعالیت شرکت از قبل می‌دانستم. البته اطلاعات جسته و گریخته‌ای داشتم. اما وقتی تصمیم‌ام قطعی شد، خوب تحقیق کردم.

اشکالی در کارش ندیدم. راهی بود که من را زود و بی‌دردسر به هدفم می‌رساند. چون کسی را در امریکا نداشتم، ۳ هزار دلار پرداخت کردم. آنهایی که آنجا فامیل یا آشنایی دارند که حامی‌شان شود، این مبلغ را حامی پرداخت می‌کند که البته کمتر از ۳ هزار دلار هم هست. فکر می‌کنم حدود ۲ هزار و ۵۰۰ دلار. البته این پول فقط برای ضمانت است. اینکه زمانی که شما در اتریش اقامت دارید، دولت آنجا خیالش راحت باشد که به لحاظ مالی سربارشان نخواهید بود. بعد از انجام مراحل کار، مبلغ ۳ هزار دلار را برمی‌گردانند و فقط همان ۸۰ دلاری که برای انجام مقدمات کار پرداخت کرده‌ایم، برای‌مان هزینه می‌شود. یعنی تقریباً مجانی است. به هرحال این موقعیت خوبی است که برای غیرمسلمان‌ها فراهم است و من از این موقعیت استفاده کردم و حالا در امریکا هستم.»

تینا دلش نمی‌خواهد از روز مصاحبه در اتریش حرف بزند. احساس ناامنی می‌کند. به قول خودش روی این چیزها حساس است. اما کس دیگری هست که می‌تواند در این مورد کامل توضیح دهد. «نامیک» که در ایران است راضی می‌شود تلفنی بقیه ماجرا را توضیح دهد: «شرکت یهودی که با کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل همکاری دارد، در ایران از طریق چند وکیل فعالیت می‌کند. خیلی از ارمنی‌ها آن را می‌شناسند.

شرکت روی موارد مختلف برای مهاجرت کار می‌کند که یکی از آنها پناهندگی مذهبی است. در ایران بیشتر از این راه استفاده می‌کند. متقاضیان باید بروند اتریش و مصاحبه کنند. مصاحبه در سفارت امریکا انجام می‌شود که در واقع یک مصاحبه ساختگی است و فرم‌ها از پیش آماده شده‌اند. آنها در پایان مصاحبه فرم‌هایی را امضا می‌کنند که در آن اقرار شده است در ایران با آنها بدرفتاری مذهبی می‌شود و به لحاظ عقایدشان تحت فشار هستند.

خیلی از کسانی که در مصاحبه شرکت می‌کنند اصلاً نمی‌دانند با چه شرایطی دارند می‌روند. نمونه‌اش خواهر خود من که یک زن دیپلمه و خانه‌دار بود و اصلاً زبان انگلیسی هم نمی‌دانست. یک حقوقدان انگلیسی زبان روبه‌رویش نشسته و با او مصاحبه کرده بود. خواهرم هم در نهایت فرم‌ها را امضا کرده بود؛ چون تنها راهی بوده که می‌توانسته به وسیله آن مهاجرت کند. ۹۰ درصد کسانی که به مصاحبه می‌روند اصلاً نمی‌دانند با چه شرایطی مهاجرت می‌کنند. شرکت هم تمام پرونده‌ها را به کمیسیون حقوق بشر ارائه می‌کند.

در واقع به این شکل پرونده‌سازی می‌کنند. من به عنوان یک ارمنی ایرانی می‌دانم هیچ کدام از کسانی که به این شکل پناهندگی گرفته‌اند، هیچ مشکلی به لحاظ مذهبی در ایران نداشته‌اند. مسأله این است که این راه، برایشان آسان، سریع و ارزان است. البته می‌دانیم که اخیراً با فرمان ترامپ مشکلاتی برای مهاجرت به این شکل هم پیش آمد و پرونده‌ها معلق شد. ولی انگار در حال رفع شدن است.»

نامیک، ایران را دوست دارد؛ وطن‌اش را. هیچ وقت به خاطر مسیحی بودن، دچار مشکل نشده. با این همه روند مهاجرت ارمنی‌های ایران در ۱۲ سال اخیر را نگران‌کننده توصیف می‌کند: «مهاجرت ارمنی‌ها به دلایل مذهبی نیست. فقط مشکل کار و مسائل اقتصادی است مثل بقیه ایرانی‌ها. در واقع اگر مشکلی هست، برای همه است. درحال حاضر خیلی از ارمنی‌ها در بخش‌های صنعتی فعالیت دارند. از گذشته هم همین طور بوده.

روی کار آمدن دولت نهم و افزایش واردات کالاهای چینی، خیلی از فعالان بخش صنعت را زمین زد. این مشکل شامل ارامنه هم شد. نمونه‌اش برادر خود من؛ قطعه‌ای صنعتی تولید می‌کرد که در ایران بجز او فقط یک نفر دیگر تولیدکننده این قطعه بود. اما با وارد کردن مواد اولیه چینی و قطعه بی‌کیفیت، مجبور به تعطیلی کارگاه شد و تصمیم به مهاجرت گرفت. این اتفاق برای خیلی‌ها افتاد. حتی خیلی‌ها مجبور شدند همان برند ایرانی‌شان را ببرند در یک کشور دیگر تولید کنند. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، ارامنه خیلی خوشحال و امیدوار شدند و روند مهاجرت هم کندتر شد. آمار ندارم اما به هرحال جامعه ارامنه باهم در ارتباط هستند.»

ما ارمنی‌ها آزادی مذهبی داریم
در خیابان‌های ایروان که قدم می‌زنید، وقتی بفهمند ایرانی هستید، به روی‌تان لبخند می‌زنند و گاه به زبان فارسی چند جمله‌ای می‌گویند. ارمنی‌های ارمنستان خودشان را برادر ایرانی‌ها می‌دانند. تشابهاتی در آداب و رسوم دارند و آن قدر باب مراوده‌شان با ایران همیشه باز بوده که مرزی میان دو کشور متصور نیستند. لغو روادید میان ایران و ارمنستان را هم شاید بتوان مهر تأییدی دانست بر این ادعا. ارامنه ایران هم همیشه تأکید داشته و دارند که ایرانی هستند؛ ایرانی ارمنی. حتی از عنوان اقلیت خوش‌شان نمی‌آید و به این عبارت حساس هستند.

آنها ایرانی‌اند و ایران وطن‌شان است در غم‌ها و شادی‌هایش شریک بوده‌اند، برایش جنگیده‌اند و شهید داده‌اند و برای پیشرفت‌اش در بخش‌های مختلف، صادقانه تلاش کرده‌اند. حالا اینکه بخواهند طوری جلوه دهند که مسیحیان یا یهودیان ایران به خاطر دین و مذهب دچار مشکل می‌شوند و رفتار نامناسب با آنها صورت می‌گیرد، چیزی است که خودشان هم با آن به شدت مخالف هستند.

آدیس عیسی قلیان، روزنامه نگار و عکاس در این باره می‌گوید: «ما در ایران آزادی‌های مذهبی‌مان را داریم و هرکاری دل‌مان بخواهد در چارچوب قانون انجام می‌دهیم. من به ارمنستان زیاد سفر کرده‌ام و با قاطعیت می‌توانیم بگویم هرکاری که در ارمنستان آزادم انجام دهم، اینجا هم می‌توانم. در مورد بحث پناهندگی مذهبی هم می‌دانم که خیلی از خانواده‌های ارمنی که به این شکل اقدام به مهاجرت کرده‌اند، خودشان هم نمی‌دانسته‌اند که علیه ایران پرونده‌سازی صورت می‌گیرد و چون امکان رفت و آمدشان به ایران همچنان برقرار است، مانعی برای این کار نمی‌دیده‌اند. ارمنی‌ها دوست دارند در ایران بمانند و اگر مهاجرت می‌کنند به خاطر شرایط کاری و فراهم کردن رفاه بیشتر است.»

آدیس که در «آلیک» نخستین و تنها روزنامه ارمنی زبان ایران مشغول به کار است، ادامه می‌دهد: «مطمئن هستم کسانی که به این شکل به مهاجرت اقدام می‌کنند، اگر بدانند اصل ماجرا چیست، از تصمیم‌شان منصرف می‌شوند. بعد از فرمان ترامپ پرونده‌های کسانی که از طریق شرکت مذکور به مهاجرت اقدام کرده بودند، به حالت تعلیق درآمد. این نشان می‌دهد که مشکل از دید آنها، فقط مسلمان بودن نیست بلکه ایرانی بودن است.»

اوشین طرسیان، کارشناس معدن هم اعتقاد دارد تبعیضی بین ایرانیان مسلمان و ایرانیان مسیحی وجود ندارد: «من برای استخدام در شرکتی که حالا در آن مشغول به کار هستم و شرکت معتبری هم هست، هیچ منعی به جهت دین‌ام نداشتم. تا به حال هم پیش نیامده به این جهت با من بدرفتاری شود و مشکلی برایم به وجود آید. اتفاقاً خیلی از شرکت‌های صنعتی، متخصص ارمنی دارند؛ چون ارمنی‌ها در بخش صنعت فعال‌اند.

در بحث مهاجرت هم مثل بقیه مردم ایران هستیم. هرکسی ممکن است به دلایل شخصی خودش، ترجیح دهد که مهاجرت کند اما متأسفانه این وسط اقدام از طریق شرکتی که تقریباً همه ارمنی‌های ایران آن را می‌شناسند، راه سریع و ارزانی است. خیلی‌ها هم نمی‌دانند که این راه راه مطمئنی نیست؛ نوعی معامله یک‌طرفه است برای اعمال فشار به ایران که خیلی‌ها هم از جزئیات آن اطلاعی ندارند.

من خانواده ای ارمنی را می‌شناسم که از همین راه اقدام به مهاجرت کردند و در امریکا آنقدر به مشکل برخوردند و شرایط برایشان سخت شد که دوباره به ایران برگشتند. اما خیلی‌ها که مهاجرت می‌کنند، حتی در سخت‌ترین شرایط خجالت می‌کشند برگردند و برایشان افت دارد اقرار کنند اشتباه کرده‌اند. این البته فقط مختص ارمنی‌ها نیست و برای هرکسی ممکن است اتفاق بیفتد.»

آرمن نظریان هم که به کسب و کار آزاد اشتغال دارد، تا کنون به مشکلی در حیطه کاری خودش برنخورده است. او می‌گوید: «برای ارمنی‌ها هیچ وقت مشکل کاسبی در ایران وجود نداشته. اتفاقاً صاحب مشاغل کاربردی در زندگی مردم بوده‌اند. صاحب یکی از بهترین برندهای پوشاک ایران ارمنی است و ما افتخار داریم که همیشه در بخش تولید فعال بوده‌ایم.»

یهودیان ایران آزادی عمل دارند
سال گذشته در گزارشی که در واشنگتن پست منتشر شد، وزارت امور خارجه امریکا ادعا کرده بود حدود ۲ هزار و ۸۰۰ یهودی از طریق این شرکت در یک دهه گذشته ایران را ترک کرده و به امریکا مهاجرت کرده‌اند. همچنین تعداد ۱۸ هزار نفر هم از سایر اقلیت‌ها در همین مدت به این شکل به امریکا مهاجرت کرده‌اند. همچنین ادعا شده بود که بیش از ۱۰ هزار ایرانی هم در این شرکت تشکیل پرونده داده و در انتظار سفر به وین هستند تا به عنوان پناهنده به امریکا سفر کنند.
این درحالی است که واشنگتن پست در این گزارش عنوان می‌کند که رهبران گروه‌های اقلیت دینی ایرانی اذعان دارند که دولت و روحانیون ایران با جوامع دینی آنها بدرفتاری نمی‌کنند و متقاضیان تنها به خاطر اینکه این برنامه مهاجرتی را راه ساده‌ای برای اقامت قانونی در ایالات متحده امریکا می‌دانند، با این روش وطن و جامعه مذهبی خود را ترک می‌کنند.

واشنگتن پست همچنین می‌نویسد: «بیش از ۲۵ هزار یهودی در ایران زندگی می‌کنند که می‌توانند آزادانه به مذهب خود عمل کنند.» جست‌وجوی نام شرکت و زمینه فعالیتش، وب سایتی را پیش روی شما قرار می‌دهد که متقاضیان در آن باهم به تبادل نظر می‌پردازند. بیشترشان تشکیل پرونده داده‌اند و برخی دیگر به دنبال انجام آن هستند. در این میان دیده می‌شوند کسانی که سؤال‌شان این است که آیا با تغییر دین می‌توانند پناهندگی مذهبی را از طریق شرکت دریافت کنند؟ پاسخ خیر است.

آنها که تجربه دارند، عنوان می‌کنند چنین کاری غیرممکن است. در بحث‌های متقاضیان، می‌شود رگه‌هایی از امید را دید و حجمی از ناامیدی را. حال و روز تمام کسانی که با رؤیای زندگی بهتر، کوله بار می‌بندند تا اسباب زندگی چندین و چند ساله را در دیاری دیگر بگسترانند.