bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۷۶۹۵
عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه:

امامت از نگاه علامه شامل ولایت تکوینی است

تاریخ انتشار: ۱۶:۴۸ - ۰۸ اسفند ۱۳۹۵
حجت‌الاسلام غفاری با بیان اینکه امامت از نگاه علامه به معنای ولایت تکوینی است، اظهار کرد: امامت به حسب باطنش، گونه‌ای ولایت به مردم است در اعمال‌شان و هدایت موجود در امامت، رساندن مردم به هدف است و نه‌اینکه صرفا راه نشان دهد که این شان نبی است.

به گزارش ایکنا، همایش «بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی» به همت موسسه آموزشی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با موضوع فرعی امامت، ۴ اسفند، در محل موسسه حکمت و فلسفه برگزار شد. در بخش دوم این همایش حجت‌الاسلام و المسلمین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و حجت‌الاسلام و المسلمین سیدرضا فغاری، عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران به سخنرانی پرداخت.

امام تدبیر دنیا و آخرت را بر عهده دارد
خسروپناه در آغاز سخنانش گفت:‌ خواجه نصیرالدین طوسی شخصیتی جامع‌الاطراف بود. معروف‌ترین کتاب خواجه تجریدالاعتقاد است که بخشی از آن در خصوص امامت است. ایشان رساله‌ای مستقل نیز در خصوص امامت دارد.

وی افزود: خواجه در رساله فصول با قاعده لطف وجود امام را اثبات کرده است و شرط امام را عصمت دانسته است و آن را منصوص خوانده است. در رساله امامت نیز به این موضوع ذیل پنج سؤال پرداخته است این سوالات عبارتند از: امامت چیست: آیا وجود دارد؟ چرا وجود دارد؟ خصوصیاتش چیست؟ و امام کیست؟

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: از ایشان امام انسانی است که در این دنیا اصالتا ریاست عمومی مردم در امور دین و دنیا را دارد و تنها به امور دنیا نمی‌پردازد.

وی افزود: کسانی مانند عرفا و کربن که به بعد معنوی پرداختند و نمی‌خواهند بگویند امام فقط بعد معنوی دارد، در واقع ایشان از بعد سیاسی امام غافل نبوده‌اند و معتقدند پس از رسیدن امام به حقیقت محمدیه، باید به سیاست بپردازد و ایشان می‌خواستند بعد عرفانی و معنوی که کمتر مورد توجه بود تاکید کنند.

خسروپناه تصریح کرد: آیا امام وجود دائمی دارد؟ خواجه جواب می‌گوید: خدا تا زمانی که دنیا هست امام را واجب می‌کند در خصوص اینکه ما باید چرا امام نیاز داشته باشیم می‌گوید بشر در مسیر سعادت دنیا برای آخرت نیازمند امام هستند.

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: از نظر خواجه امام در حد ناقل حدیث نیست، از سویی پیامبر نیست که شریعت دریافت ‌کند و از سویی تنها به انتقال معارف نبوی نمی‌پردازد. امام با ملائکه در امور دیگر ارتباط دارد. خواجه در کیفیت امام می‌گوید امام باید عصمت داشته و منصوب الهی است و بنابراین از نظر خواجه، امام در حد علمای ابرار نیست و همه علما در خصوص امام وجود عصمت را پذیرفته‌اند.

وی افزود: در تجریدالاعتقاد خواجه کلام فلسفی را تاسیس کرده است، یعنی کلامی که متاثر از فلسفه مشا و اشراق، با غلبه مشا است. ایشان بحث مستوفایی در خصوص امامت خاصه دارد که به امامت امام علی(ع) پس از پیامبر می‌پردازد و اثبات می‌کند غیر از امام علی(ع) در آن زمان دیگر امامی نبوده است. ایشان از امام علی(ع) با عنوان افضل صحابه نیز می‌پردازد.

خسروپناه تصریح کرد:‌ ما در بحث‌های امامت‌پژوهی چند دوره داشته‌ایم، سوال این است که خواجه نصیرالدین طوسی در کدام دوره بوده است؟ دوره اول آغاز تالیف در خصوص امامت است و افرادی مانند علی بن اسماعیل ابن میثم تمار و کسانی از این دسته را شامل می‌شود. منتقدان این دسته عمدتا خوارج‌اند و ایشان در پاسخ به خوارج مطالبی نوشته‌اند.

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: دوره دوم از شیخ مفید شروع می‌شود، این دوره در زمان حاکمیت معتزله و بنی عباس بوده است، افرادی مانند شیخ مرتضی و شاگرد او شیخ طوسی را شامل می‌شود که عمدتا این مباحث ناظر به نقدهای معتزله و قاضی عبدالجبار معتزلی است.

وی تصریح کرد: دوره سوم دوره خواجه‌نصیرالدین طوسی است. در این دوره خواجه برخلاف دو دوره قبل که ناظر به نقد معتزله یا خوارج بود، کار ابداعی کرده و اقدام به تاسیس می‌کند هر چند او به اشکالات نیز پاسخ داده است اما او رویکردی کنشی انجام داده و و نه واکنشی. پس از ایشان تفتازانی و ‌ابن‌تیمیه و در واقع دو جریان اشعری و سلفی به نقد خواجه پرداخته‌اند و در مقابل کنش خواجه به دفاع و واکنش روی آورده‌اند.

اگر شیعه نبود قرآن هم نبود
در ادامه این همایش حجت‌الاسلام غفاری گفت: اگر علامه طباطبایی نبود، در فلسفه و عرفان در ایران تخته می‌شد.‌ آیت‌الله بهجت می‌گفت فقه علامه بر فلسفه و تفسیر ایشان برتری داشت اما چون ایشان احساس تکلیف شرعی در این خصوص داشتند به فلسفه و تفسیر پرداختند.

وی ادامه داد: اگر شیعه نبود قرآن باقی نمی‌ماند، تشیع خدمت عظیمی به حفظ دین کردند و اگر شیعه نبود، دین هم نابود شده بود. عالم سنی پیدا نمی‌شود که آیه «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» را جز با نگاه شیعه تفسیر کند. نکته در این آیه این است که کل اشیا همین الان هالک است. اگر عرفان شیعی نبود و اصطلاح عمیق معدوم بالذات نبود، نمی‌شد این آیه را معنا کرد. اگر شیعه نبود قرآن باقی نمی‌ماند.

غفاری افزود: علامه وامدار یک تاریخ در تبیین امامت است که بیان‌کننده رهبری امامان در دین و دنیا است. بر اساس تفسیر علامه زعیم دنیا باید آشنا به دین باشد. امامت از زمان سیدحیدر آملی با ولایت تفسیر می‌شود. امامت به حسب باطنش، گونه‌ای ولایت به مردم است در اعمال‌شان و هدایت موجود در امامت، رساندن مردم به هدف است و نه‌اینکه صرفا راه نشان دهد که این شان نبی است.

وی در پایان گفت: امامت از نگاه علامه ولایت تکوینی است. امام قدرت تصرف در عالم را دارد. این تصرف در جبهه حق متعلق به امام است. شیطان نیز قدرت علم غیب دارد و رئیس جبهه شر است. هدایت امام ایشان از طریق راهبری است.