١٨ نفر از مجرمانی که در قالب چهار باند مجرمانه موفق شده بودند بیش از ٢٠ میلیارد تومان از بانکهای مختلف کلاهبرداری کنند، دستگیر شدند. جاعل این باندها حلقه واصل آنها بوده و این مجرم مدعی است برای جعل هر برگ چک که میلیونها تومان با آن کلاهبرداری میشد، تنها صد تا ١٥٠ هزار تومان دستمزد میگرفته است. اعضای این باندها که در شهرهای مختلف کشور اقدام به جعل و کلاهبرداری کردهاند، وقتی مورد پرسش قرار گرفتند که چرا مرتکب این عمل شدند، بدهکاری و شرایط بد اقتصادی را علت اصلی عنوان کردند اما وقتی از آنها سؤال شد آیا سرنوشت کسانی را که مورد سرقت قرار میگرفتند هم در نظر میگرفتید، سکوت کردند؛ هرچند میگفتند سراغ هرکسی نمیرفتند و بیشتر سراغ شرکتها و افرادی میرفتند که این مبالغ در حسابرسیهای آنها دیده نمیشد. گفتوگو با سردسته و چند نفر از اعضای این باندها را میخوانید.
سردسته:
اسمت چیست و چند سال داری؟
اکبر هستم، ٤٢ساله.
شغلت چه بود و چرا تصمیم به کلاهبرداری گرفتی؟
من سه، چهار سال است این کار را میکنم، قبل از آن برنجفروش بودم، پولم را
در این کار خوردند. آن موقع دیگر چارهای برایم نماند، آنقدر نزول و بهره
داده بودم که دیگر از عهدهاش بر نمیآمدم، در کف بازار هم که تا ریال آخر
را از آدم میگیرند.
نقش شما در این جرائم چه بود؟
من هماهنگکننده بودم و میگفتم کی، چه کاری انجام دهد.
چه شد که تصمیم به کلاهبرداری گرفتی؟
سال قبل بود که با بچهمحلها این کار را شروع کردم، آنها که دستگیر شدند من ادامه دادم.
چقدر از این کار به دست آوردی؟
٨٠٠ میلیون تومان.
این همه پول را برای چه میخواستی؟
در برنجفروشی، پولم را بردند و بدهی بالا آوردم؛ مجبور شدم دست به کار خلاف بزنم.
حالا چطور میخواهی این پولها را پس بدهی؟
حدود ٤٠٠ میلیون از اموال را به دادگاه معرفی کردم.
میگویی به خاطر بدهی مجبور شدی این کار را بکنی، اما بعد از اینکه بدهیهایت را هم دادي، این کار را ادامه دادی، چرا؟
اشتباه کردم، از اول اشتباه کردم و بعد هم اشتباهم را ادامه دادم که وقتی بدهیام را دادم، باز هم آن را ادامه دادم.
چند بچه داری؟ به آنها چه میخواهی بگویی؟
چهار بچه دارم؛ نمیدانم چه بگویم.
چطور با اعضای باند آشنا شدی و آنها را چطور انتخاب کردی؟
آنها همگی دوستان من بودند که مشکلات و بدبختیهای زیادی داشتند. حتی هستند
افرادی که به خاطر ١٠ میلیون، کار خلاف را شروع کردند. این در حالی بود
که همه امکانات در شهرهای تهران و اصفهان و قزوین و شهرهای بزرگ متمرکز است
و فرصتهای شغلی هم آنجاست. وقتی بیکار میشویم چه باید بکنیم؟ زمین هم
داریم که ارزش زیادی ندارد. البته کل گروهی که با من کار میکردند، سه،
چهار نفر هستند و ما سه، چهار گروه هستیم که فقط جاعل برای همه ما کار
میکرد.
شیوه کلاهبرداری چطور بود؟
یک نفر از ما در بانک از چکی که یکی از مشترهای بانک قصد پشتنویسی آن را
داشت، عکس میگرفت، بعد ما آن عکس را به جاعل میدادیم و او همه چیز چک را
شبیه چکی که آن مشتری نقد کرده بود درست میکرد و فقط رقم را روی آن
نمینوشت و یکی دیگر از بچهها با یک خودکار مخصوص رقمی را روی چک مینوشت و
به بانک میبرد. اگر چک نقد میشد که هیچ، اما اگر به خاطر کسری موجود چک
نقد نمیشد، بیرون میآمدند و با حرارتی که به جوهر مخصوص میدادند رقم چک
را عوض میکردند و دوباره داخل بانک میرفتند و آن را وصول میکردند.
حالا که مرتک جرم شدی و ممکن است زندانی شوی، بعد از آزادی میخواهی چه کنی؟
من بازاریاب خوبی هستم و بعد از این میخواهم بروم به آن شغل ادامه بدهم.
خب چرا زمانی که وارد خلاف شدی، به این فکر نکردی که بروی بازاریابی؟
من قبل از آن هم همین کار را میکردم و در کار خریدوفروش برنج بودم اما
پولم را بردند و وقتی بدهی زیاد داشته باشی و همه به تو فشار بیاورند،
چارهای نداری.
مصاحبه مرد متهم به جعل
اسمت چیست و چند سال داری؟ چقدر درس خواندهای؟
جاعل: اسمم جواد است و ٣٢ساله هستم و تا اول راهنمایی درس خواندم.
جعل را چطور یاد گرفتی؟
از روی کنجکاوی، کسی جعل را به من یاد نداد، علاقه داشتم و به خاطر کنجکاوی
چیزهای مختلفي را امتحان میکردم تا نتیجه مطلوب را به دست بیاورم.
قبل از جعل شغلت چه بود؟
من نمایشگاه ماشین داشتم، اما نوسان قیمت زیاد باعث شد دچار مشکل و وارد این کار شوم.
برای جعل هر برگ چک چقدر میگرفتی؟
بین صد تا ١٥٠، کار بیشتر برایم جنبه سرگرمی داشت.
تا قبل از دستگیری چند فقره چک جعل کرده بودی؟
فکر کنم ٣٠٠ فقره.
میگویی خودت شروع به جعل کردی، چقدر طول کشید که حرفهای شوی؟
سه ماه طول کشید و هرکس شروع کند، اگر پشتش را بگیرد سهماهه جاعل حرفهای میشود.
تو که خودت جعل میکردی چرا خودت همه کارهای دیگر را هم انجام نمیدادی؟
چون من این کار را برای سرگرمی میکردم. اوایل هم مواد اولیه نداشتم تا
خودم این کار را بکنم؛ اما بعد که راهوچاه را یاد گرفتم، یکبار یک چک صد
میلیونی برای خودم نوشتم و نقد کردم.
تو که آنقدر چک بانکی را جعل کردهای، آیا پیشنهادی داری که امکان جعل کمتر شود؟
پیشنهادهایی دارم؛ من راههایی را میتوانم نشان دهم که کسی نتواند چکها را جعل کند.
آیا موضوع پیشنهادات را مطرح کردهای؟
بله؛ به بانک... که از لحاظ امنیت استاندارد چک یکی از ضعیفترین بانکها است و من دو طرح را درباره آن به بازپرس دادهام.
گفتوگو با سومین متهم
قبل از اینکه وارد کار خلاف بشوی، شغلت چه بود؟ چرا این کار را شروع کردی؟
در کار خریدوفروش برنج بودم. ٣٥ میلیون بدهی داشتم؛ مجبور شدم.
چرا این اتفاق افتاد؟
پول نزول کردم، پولم را خوردند.
چرا دست به این کار زدی؟
وقتی یکشبه پولت را میخورند و هر روز اخبار اختلاس
سههزارمیلیاردتومانی یا ١٠هزارمیلیاردتومانی را میشنوی، شما دلت
نمیخواهد یکشبه پولدار شوی؟
یعنی چون یکی اشتباه کرد، تو هم باید اشتباه کنی؟
من حقم را جور دیگری میگرفتم.
وظیفه تو در گروه چه بود؟
من از چکها عکس میگرفتم.
حالا میخواهی چه کار کنی؟
نمیدانم.
یعنی چه؟
خب خیلی از مجرمان وقتی آزاد میشوند باز هم سراغ جرم میروند؛ چون تحت
فشار هستند که پول شاکیان را بدهند و هیچ راهی سریعتر از ارتکاب به جرم
برای بهدستآوردن پول سراغ ندارند؛ برای همین دوباره خلاف میکنند.
چقدر بدهی داشتی؟
٢٨٠ میلیون پولم را بردند.
این پول را در چند سال به دست آورده بودی؟
هفت، هشت سال.
در خلاف چقدر پول درآوردی؟
یکساله بدهیهایم را دادم.
یعنی پولی که در شرایط عادی هشت سال زمان میبرد تا برگردد، با خلاف یکساله به دست آوردی؟
بله.
چقدر درس خواندهای؟
دیپلم دارم.
درحالحاضر میخواهی چه کار کنی؟
الان آمدهام دانشگاه.
یعنی بعد از آزادی میخواهی خلاف کنی که الان داری یاد میگیری؟
بستگی به شرایط دارد که چطور بشود.
به چه بستگی دارد؟
من الان چند طرح دارم که در جلوگیری از جعل چک بسیار مؤثر است. اگر به ما
کمک کنند تا بدهیهایمان را بپردازیم، این طرحها را با آنها مطرح خواهم
کرد.
مصاحبه با یکی دیگر از اعضای باند
اسمت چیست و چند سال داری؟
اسمم کامران است و ٤٠ سال دارم.
چه مدت است با این گروه در جعل و کلاهبرداری همکاری میکردی؟
یکی، دو سال.
تو وظیفهات چه بود؟
من چک نقد میکردم.
چرا؟
من خودم در کار ساختمان هستم؛ اما به خاطر مشکلات مالی و بیماری برادرم که
در سربازی این بلا سرش آمد، مجبور به این کار شدم. از عهده هزینه درمان
برنمیآمدم.
چرا برادرت به این بیماری دچار شد؟
او رماتیسم مفاصل داشت و در سربازی بیماری او به بهجت تبدیل شد؛ اما هیچ
حمایتی از او نشد و من همه هزینههای درمان را به تنهایی پرداختم.
یعنی اگر برای درمان برادرت حمایت میشدی، این کار را نمیکردی؟
نه، این کار را نمیکردم. من درآمد خودم را داشتم و اگر حمايت ميشدم، برای
درمان برادرم بدهکار نمیشدم و خانهام را گرو بانک نمیگذاشتم و بانک
خانهام را مصادره نمیکرد.
این ماجراها چقدر طول کشید؟
١٠ سال؛ در این مدت من فقط بدهی بالا آوردم برادرم نابینا شد و هیچ بیمهای هم به او تعلق نگرفت.
مگر در سربازی بیمه نبود؟
پرونده پزشکیاش وجود دارد. هیچکس مسئولیت قبول نکرد.
چطور وارد این کار شدی؟
وضع خانوادگی ما خوب نبود. پرسوجو کردم و این کار را به من معرفی کردند.
آیا فکر میکردی که روزی دستگیر شوی؟
بله، چرا فکر نمیکردم. میدانستم اشتباه است؛ اما چاره دیگری نداشتم.
عذابوجدان داشتم و میدانستم گیر میافتم؛ اما زندگیام در حال تباهی
بود. کسی به من رحم کرد که من به کسی رحم کنم؟
اگر آزاد شوی چه میکنی؟
اگر رفتم بیرون، میروم سر شغل خودم و اگر شاکیان قبول کنند، به صورت قسطی پول را میپردازم.