bato-adv
bato-adv

رسیدن به احسن الحال منوط به ارتباط امر فردی و جمعی است

میری معتقد است که انسان در گفتمان دینی باید به سمت امر متعالی برود و رسیدن به احسن الحال منوط به برقراری ارتباط میان امر فردی و جمعی است.

تاریخ انتشار: ۲۰:۲۱ - ۰۵ فروردين ۱۳۹۶
به گزارش خبرگزاری ایکنا؛سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در پاسخ به این پرسش که نو شدن در نگاه دینی به چه معناست؟ گفت: بحثی که در چارچوب نگاه‌‍‌های دینی در خصوص آن صحبت می‌کنیم در مناسبات اشیا و تغییر و تحول در این چارجوب نیست، بلکه مواجه شدن انسان با خداوند و حقیقت استعلایی، امر قدسی و شیوه زیست انسان با دیگری است که باید تغییر و تحول پیدا کرده و خاستگاهی درونی داشته باشد. دنیای درونی انسان در گفتمان دینی باید تغییر کرده و دستخوش تحول گردد و به سمت عالم و امر متعالی برود و این طور نیست که اگر وضعیت مادی و شی واره ما تغییر کند یکی از شاخصه‌های نو شدن دینی تامین شده باشد. البته این به معنای نفی بهبود وضعیت زندگی فرد و جامعه نیست، اما وضعیت نو شدن در گفتمان‌های دینی و معنوی به نظر بنده تفاوت ماهوی با فهم نو شدن در قالب مدرنیته است.

نو شدن در مدرنیته متفاوت از نو شدن ایمانی است
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه مدرنیته اساسا نو شدن را مطرح می‌کند، افزود: جای پرسش دارد. آیا مراد از نو شدن در مدرنیته و مدرنیته متاخر، به خصوص در گفتمان‌های دیگر که سخن از پسا مدرن را به میان می‌آورند، همان مراد از نو شدن در گفتمان‌های معنوی و ادیان آسمانی است؟
 
وی تصریح کرد: ما اینجا دو مقوله متفاوت و دیگرگونه‌ای را از نو شدن داریم. نو شدن در عصر گسترش و تعمیق صنعتی شدن و مفهوم تخنه و جهان تخنه‌زده در مدرنیته، اساسا با نو شدن به عنوان امری مینوی متفاوت است، در این معنا مراد از نو شدن، تحول در مناسبات شی‌واره است. به عبارت دیگر نو شدن امروز در مقایسه با ۲۰ سال قبل و ۱۰ سال بعد، در عصر تکنولوژیک، این نو شدن‌ها مینوی نیست، بلکه مربوط به مناسبات اشیا است که نو شده و تحول پیدا می‌کند و انسان به عنوان طفیلی مناسبات شی وارانه تغییر می‌کند و اینجا انسان به عنوان موجود حی، صفت خداوند و مظهر تجلی الهی مطرح نیست و چنین نیست که چون محتوای مدرنیته نووارگی است، نسبتی با نو شدن در ادیان وجود دارد و باید این دو موضوع از هم تمییز داده شود.
 
میری در پاسخ به این پرسش که مراد از احسن الحال در دعای اول سال چیست؟ گفت: نوروز به مثابه یکی از آیین‌های قدیمی و بسیار مهم در هویت ایرانی است و جایگاه ویژه‌ای در چارچوب مفهوم ایرانی بودن دارد. ایرانیان با آمدن اسلام، سعی کردند مفهوم نوروز را که ممکن است ارتباط انسان و طبیعت حفظ کنند و با آمدن اسلام رنگ و بوی اسلامی را به آن داده‌اند، مانند دعایی که در لحظه تحویل سال قرائت می‌شود و خود سفره هفت سین که به قرآن مزین می‌شود و کتاب حافظ و ... و به گونه‌ای سعی می‌شود، رنگ و بوی اسلامی به آن بدهد.

احسن الحال منوط به ارتباط امر فردی و جمعی است
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: همچنین نوروز به مثابه یک قرارداد اجتماعی هم در میان ایرانیان حایز اهمیت است و نباید فراموش کنیم در همه جوامع انسانی تقویم به انسان فرصتی می‌دهد که هم حوزه فردی خود را بازبینی کند و هم در حوزه جمعی فرمی از شعائر اجتماعی را به نمایش بگذاریم که هم باعث تقویت جهان سمبلیک انسان بشود و هم باعث شود که جامعه در طی یک سالی که به تکاپو پرداخته است مروری بکند و برای سال آتی برنامه‌ریزی خود در چشم اندازی بهتر داشته باشد.
 
وی افزود: در ایران نوروز مطرح است، در کشورهای اروپایی ایام کریسمس، چین در ماه فوریه که تعطیلات سه هفته ای دارند و این شیوه‌های مواجه انسان را با حوزه‌های فردی و جمعی را نشان می‌دهد. ولی چگونه می‌توان امر معنوی را با آمدن نوروز پیوند دهیم؟
 
میری ادامه داد: تغییر و تحولات دو جنبه فردی و جمعی دارد، اما اگر ما به امور جمعی اهتمامی نداشته باشیم و فکر کنیم من تنها باید به دنبال منافع فردی و نهایتا خانوادگی خود باشم و برای رسیدن به این هدف، منافع جمعی را تخریب و نابود کرده و یا نادیده بیانگارم، مطمئن باشیم که در هنگام گفتن حول حالنا الی احسن الحال به نتیجه‌ای نخواهیم رسید. اگر به صورت جمعی به وضعیت اقتصاد، محیط زیست، آموزش پرورش، وضعیت موجود جمعی خودمان بی‌اعتنا باشیم، هیچ احسن الحالی در کار نخواهد بود.
 
وی ادامه داد: مراد ائمه بزرگوار ما وقتی می‌گویند من لا معاش له لا معاد له، معیشت به معنای کلی خود است همان طور که فلاسفه اسلامی از آن به عنوان تدبیر مدن یاد می کردند. در این صورت ما اگر معیشت نداشته باشیم و یا فطوری در این حوزه داشته باشیم، معاد و وضعیت اخروی و ابعاد درونی انسانی ما هم محقق نخواهد شد.
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: دلیل این مسئله این است که انسان به صورت معلق و در خلا زندگی نمی‌کند، بلکه در مناسبات اجتماعی تعریف می‌شود. چارچوب‌های زندگی جمعی در آموزش و پرورش، اخلاق جمعی، فرهنگ، اخلاق، محیط زیست و .... تعریف می‌شود که جامعه‌های پیچیده امروزی در عصر فراصنعتی پیدا کرده‌اند، اگر مورد بی‌توجه باشند، در این صورت معاد محقق نخواهد شد. ممکن است فردی در گوشه عزلت زندگی بکند، اما جمع یا ملت ایران اگر بخواهد با سمت و سوی مطلوب برود، باید پیوند وثیقی بین امر جمعی و امر فردی ایجاد کند.
 
میری در پایان گفت: متاسفانه امروز در جامعه ایران ارتباط میان امر جمعی و امر فردی ضعیف شده است. جامعه ما بر خلاف نگاه‌هایی که صورت رسمی تبلیغ می‌شود، عملا شاهد است، پراکسیس یا عمل اجتماعی‌اش در معنای وسیع کلمه منقطع شده و انسان‌ها به صورت اتمیزه زندگی می‌کنند و به این صورت جهان را می‌بینند و نهایتا از منظر خانواده خود به جهان پیرامون جامعه نگاه می‌کنند و این اثرات سوئی در جامعه به هم پیوسته ما دارد و باعث می‌شود امور جمعی، تدبیر مدن و سیاستگذاری فرهنگی اقتصادی، سیاسی و دینی ما از ظهور امر جمعی تهی بشود. اگر در هر جامعه ای ارتباط بین امر فردی و جمعی‌اش قطع شود، آن جامعه به سمت فنا می رود و جامعه‌ای خواهد شد که در آن هر کسی به دنبال آن است که گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و اگر جامعه‌ای به این وضعیت دچار شد دیگر این جامعه روی احسن الحال را نخواهد دید.