bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۱۳۵۷۹

قصاص و حبس، مجازات مهندس آدمکش

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۶
مهندس جوانی که متهم است با همدستی دوستش از مردی سرقت کرده و او را به قتل رسانده است، به قصاص و دوستش به ٢٥ سال حبس محکوم شد.
 
به گزارش شرق، رسیدگی به این پرونده اسفند دو سال پیش در پی اعلام مفقودی مردي جوان در دستور کار پلیس قرار گرفت. خانواده این مرد به پلیس گفتند: او معمولا سر ساعت به خانه برا می‌گشت اگر قرار بود جایی برود یا دیر به خانه برگردد به ما اطلاع می‌داد اما امروز از هنگامی که سر کار رفته است تا کنون به خانه برنگشته و هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتیم جواب نداد. هنگامی هم که به سراغ دوستان و همکارانش رفتیم گفتند مانند همیشه سر ساعت به خانه بارگشته است.
 
با توجه به گزارش ماموران تحقیقات در این زمنیه آغاز شد که بعد از چند روز ماموران موفق شدند جسد این مرد جوان را در حالی که در ماشینش رها شده بود پیدا کنند. ماموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند این مرد جوان با سیانور مسموم شده جان خود را از دست داده است. با تحقیقات بیشتر آن‌ها متوجه شدند این مرد پس این که دو مرد جوان جلوی یک عابر بانک پولهایش را به سرقت بردند به قتل رسیده است.
 
به این ترتیب یکی از متهمان که سیاوش نام داشت، شناسایی و دستگیر شد. او که همان ابتدا به کار خود اعتراف کرد، به مأموران گفت: با یکی از دوستانم به نام کوروش برای سرقت رفته بودیم. نمی‌خواستم او را به قتل برسانم؛ فقط می‌خواستم پول‌هایش را بگیرم. اما چون او چهره ما را دیده بود نمی‌توانسیم او را رها کنیم؛ برای همین تصمیم گرفتیم او را از بین ببریم. به او سیانور دادیم و پس از اینکه جان خود را از دست داد، او را در ماشین رها کردیم.  سپس ماموران با توجه به گفته های سیاوش همدستش را شناسایی و دستگیر کردند و به این ترتیب پرونده برای رسیدگی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند. پس از انجام تشریفات رسمی اولیای‌ دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
 
سپس سیاوش متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد و گفت: من در انجام قتل تنها نبودم و دوستم کوروش هم به من کمک کرد؛ پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی یک شرکت تأسیس کردم که پس از مدتی به دلیل شرایط بد بازار ورشکسته شدم. هرکاری انجام دادم نتوانستم شرایطم را تغییر دهم؛ برای همین تصمیم گرفتم به سراغ دزدی بروم و با این کار بخشی از مشکلاتم را حل کنم. برای همين این موضوع را با کوروش در میان گذاشتم و او نیز قبول کرد در این کار من را همراهی کند. جلوی عابربانک می‌ایستادیم و مردمی را که برای پول‌گرفتن می‌آمدند، داخل ماشین می‌بردیم و بعد پول‌هایشان را می‌گرفتیم، با آن پول دلار می‌خریدیم و این‌طور کسب درآمد می‌کردیم. بارها این کار را انجام داده بودیم و فقط دو نفر توانسته بودند از دستمان فرار کنند. تصمیم گرفتیم شیوه کارمان را تغییر دهیم تا کسی نتواند از دستمان فرار کند. آن روز در خیابان می‌گشتیم که مردی را با ماشین اوپتیما دیدیم؛ با دیدن ماشینش فکر کردیم می‌توانیم پول زیادی از او بگیریم، برای همین تا خانه‌اش به دنبالش راه افتادیم. هنگامی که در پارکینگ را باز کرد جلوی او را گرفتیم و او را تهدید کردیم که به ما پول بدهد. او را به داخل ماشین بردیم؛ من جلو نشسته بودم و کوروش عقب نشسته بود. مرد جوان كارت عابربانکش را از جیبش در آورد، به ما داد و گفت فقط دو‌میلیون‌و ٥٠٠ ‌هزار تومان داخل آن دارم. با هم مقابل عابربانک رفتیم؛ وقتی پول را از او گرفتم، می‌خواستم او را رها کنم اما کوروش مخالفت کرد و گفت او صورت ما را دیده است و به پلیس گزارش می‌دهد. به من گفت قرص سیانور به مرد جوان بدهم، من هم قبول کردم و قرص را در دهان مقتول گذاشتم و کوروش هم آب را به زور داخل دهان او ریخت، بعد هم مقتول کف بالا آورد و جانش را از دست داد. سپس کوروش در جایگاه حاضر شد؛ او اتهامش را رد کرد و گفت: سیاوش آن مرد جوان را به قتل رساند . من آن روز ماسک به صورت داشتم و در صندلی عقب نشسته بودم اما آن مرد چهره سیاوش را دید برای همین سیاوش قرص سیانور را در دهان او گذاشت چون می‌ترسید آن مرد به سراغ پلیس برود و پلیس او را شناسایی کند.
 
در پایان قضات متهم ردیف اول را به قصاص، ١٥ سال حبس به دلیل آدم‌ربایی، ٢٥ سال حبس به دلیل سرقت و ٧٤ ضربه شلاق محکوم کردند و متهم ردیف دوم را از اتهام معاونت در قتل تبرئه کردند و او را به ١٥ سال زندان به دلیل آدم‌ربایی و ٢٥ سال حبس به دلیل سرقت و ٧٤ ضربه شلاق محکوم کردند.