ایکنا نوشت:
حسین نصر، از فلاسفه شهیر معاصر و استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکاست. وی در گفتوگوی خود با اعظمپویا، به آسیبشناسی مطالعات اسلامی در آمریکا میپردازد.
حسین نصر معتقد است که اسلامشناسی باید تقویت کند و شرایط کنونی برای طرح شیعهشناسی در آمریکا مساعد نیست. وی همچنین از تلاشها برای ایجاد عناد بین شیعه و سنی پرده برداشت که موجب شده شیعه و سنی دو دین جدا محسوب شوند و تمام جوانب تقریبی و نزدیکی بین این دو را نادیده بگیرند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
پویا: وضعیت شیعهشناسی در دانشگاههای آمریکا اینجا چطور است؟
نصر: ببینید خود این کلمه مسئلهای است، ما سنیشناسی نداریم. چیزی که شروع شد با نام اسلامشناسی بود، ولی اول که خاورمیانهشناسی و مطالعات عرب بود، بعد ما تلاش زیادی کردیم که عنوان از عربیک به اسلامیک تغییر یابد. در حالی که لفظ تمدن و علم عربی از زمان قرون وسطا باقی مانده بود که به معنی زبان بود و نه نژاد. ناسیونالیسم عرب این را به نژاد تبدیل کرده و از آن سوء استفاده کرد و ایرانیان هم کاری نکردند و خیلی جاها فلسفه عربی درس میدادند که تنها عربش ابنرشد و ابن خلدون و کندی بود و بقیه ایرانی هستند. این مسئلهای بود و ما خیلی کوشش کردیم و با افراد در این خصوص صحبتهایی داشته و در این زمینه تلاش زیادی داشتیم.
دانشگاه جورج تاون دپارتمان عربی خیلی قوی داشت و دارد و چند استاد فلسطینی هم آنجا بودند که به لحاظ سیاسی در مقابل اسرائیل قرار داشتند و این در دهه ۶۰ مسئله نادر بود. این اساتید علاقه زیادی به فارسی نداشتند و در دانشگاه جورج واشنگتن فارسی تدریس نمیشد. یکی از کارهای ناچیزی که بنده انجام دادم این بود که کوشیدم تدریس زبان فارسی در مطالعات خاورمیانه و تدریس فارسی در دانشگاه جورج تاون آغاز شود. این کار به دنبال زبان عربی در دانشگاه جورج واشنگتن بود و حالا هر دو وجود دارد.
من خانم دکتر مستوفی را به این دانشگاه معرفی کردم، استاد پاتریک لود، نیز که الان در جورج واشنگتن قطر است با بنده دوست هستند، ایشان با آنکه استاد فرانسوی هستند، خیلی با اسلامشناسی نزدیک است و کتاب راجع به فلسفه و عرفان اسلامی دارند. وقتی خانم مستوفی آمد، چون خانواده مادریشان را خوب میشناختم، به کمک آقای لود در دانشگاه جورج واشنگتن شروع به تدریس فارسی کردند و حالا علاوه بر این دانشگاه ، در دانشگاه جورج تاون و مریلند هم فارسی تدریس میشود.
پویا: در دانشگاه جورج تاون و موسسه الولید یا "فهم اسلام و مسیحیت"، اکثر رویدادها رنگ اهل سنت دارد. خانم دکترمستوفی هم یک بار به آقای براون گفتند که چرا یک شیعه را دعوت نمیکنید، چون اینجا به نظر میرسد بر اساس تجربه خود من، شیعه و سنی به معنای عربی و ایرانی هست و مثلا گفته میشود، چرا کسی را از ایران دعوت نمیکنید؟ برای مثال دانشجویی ژاپنی در مقطع دکترا بود و میگفت من میخواهم رسالهام را در خصوص فیلسوفی ایرانی و شیعی بگیرم اما اینجا گرایش بیشتر عربی است.
نصر: بله، جورج تاون خیلی رنگ عربی دارد و دانشگاه میشیگان و شیکاگو به آن غلظت نیست. جورج تاون به خاطر اینکه دپارتمان عربی را پس از جنگ جهانی دوم به کمک دولت ایجاد کرد، بیشتر به این سمت گرایش دارد. تمام کتابهای تدریس عربی را جورج تاون مینویسد و این رویکرد در حدود ۵۰ سال است که ادامه دارد.
پویا: اینجا مشکل است که روی فیلسوفان ایرانی کار شود و سخت است که کسی پیدا شود ...
نصر: ببینید از قدیم گفتند هر چه پول بدهی، آش میخوری. ما در دوران قبل از انقلاب آن طور که باید و شاید، حفظ منافع علمی خودمان را نکردیم. نمیگویم هیچ کار نکردیم و بلکه مثلا موسسه مطالعات ایرانی کمبریج را ایجاد کردیم. ولی خیلی جاها قصور شد و چیزی به وجود آمده بود که خیلی عجیب بود، اینکه دانشگاههای معتبر آمریکا وظیفه خودشان میدانستند که عربی و ترکی داشته باشند، ولی اگر فارسی بود، باید ایرانیها پول میدادند، ترکها و مصریها یک شاهی برای تدریس ترکی و عربی در دانشگاه هاروارد پول ندادند و این زبانها تدریس میشود، اما امروزه دانشگاه هاروارد یک کرسی فارسی ندارد. کسی را که آوردهاند معلم بود. اینجا دومین زبان تمدن اسلامی را ندارند و هر وقت هم ما صحبت میکردیم، میگفتند پول بدهید که ما درست کنیم. پرینستون خوشبختانه کرسی زبان فارسی را دارد، ییل هم ندارد و این قصور سیاست فرهنگی صحیح از سوی ما بود.
قبل از انقلاب من خیلی در این کارها دست داشتم و خیلی هم تقلا میکردم برای این کار و جلوی پول یامُفت را گرفته بودم. دانشگاه هاروارد دانشگاه خود من است و سالها آنجا درس خوانده و دادهام. وقتی استاد انتخاب میکردند در اسلامشناسی آنجا، از من خواستند آنجا استاد شوم، اما من خواستم ایران بمانم. اما همین دانشگاه هاروارد وقتی میرسید به زبان فارسی احساس میشد یک اکراهی وجود دارد و انگاربا یک زبان تبتی مواجه است که ۴ هزار نفر به آن صحبت میکنند، در حالی که برای زبان فارسی که در حدود ۸۰۰ سال زبان اول آسیا بوده و الان نیز دومین زبان اسلامی است و تنها ایرانیان، افغانیها و تاجیکها نیستند و دلیلش این است که اینها از عربها پول زیادی میگرفتند و ایران سیاست لازم برای پیشبرد فارسی را نداشت.
استاد معروفی در هاروارد به نام پروفسور لرد، متخصص در حوزه اسطورهشناسی غربی بود و خیلی دلشان میخواست روی اسطورهشناسی جهانی مطالعه کنند. همسر دکتر حسین ضیائی در زمینه اسطورهشناسی در دانشگاه هاروارد کار میکرد و فهمیده بودند که مادرش زن شاپور عبدالرضا بود و میخواستند توسط مادر، طرحی داده بودند که چهار میلیون دلار از ایران بگیرند و روی میتولوژی ایران کار کنند. این رقم آن زمان پول زیادی بود و کرسیهای دانشگاه با سیصد هزار دلار تا پانصد هزار دلار تشکیل میشد. در آن زمان شاه دستور سری داده بود که اگر هر کسی در غرب پولی از ایران برای دانشگاه و امور آموزشی خواست، باید اول من تایید میکردم. این خانم پیش من آمد که بنده پیش شاه رفتم و گفتم اصلا به صلاح ما نیست، این دانشگاه من بوده و من آنجا درس دادهام و گفتم ما باید اول سعدی و حافظ در آنجا درس بدهیم، بعد فولکلور لرستان. گفتند هر کاری میخواهی بکن و من نامه تندی به هاروارد نوشتم که از آن موقع هاروراد با من بد شد. اصلا مهم نیست، من معتقدم مملکت مهمتر است و نمیتوان پول مملکت را بیخودی حرام کرد. نوشتم ما با کمال میل ۴ میلیون دلار را به شما میدهیم، به شرط آنکه شما یک کرسی زبان و ادبیات فارسی درست کنید. در حالی که هاروارد این همه کرسی عربی و چند کرسی ترکی دارد، کرسی که حافظ و سعدی تدریس کنند، وجود ندارد که قبول نکردند و ما هم ندادیم. مسائل این جوری وجود داشت.
آسیبشناسی مطالعات اسلامی در آمریکا/ بین شیعه و سنی عناد ایجاد کردهاند
وقتی انقلاب شد در اوائل دولت به این مسائل توجه نداشت، بعد هم که توجه کرد، سیاست صحیحی به کار نبرد. الان علاقه به شیعه در آمریکا زیاد است و کرسی برای حضرت علی درست شده است در Hartford Seminary که به مسیحیها تعلق داشت، اما مرکز خوبی اسلامشناسی دارد. علاقه زیادی هست. من الان اصلا به این اعتقادی ندارم که به دنبال کرسی شیعهشناسی برویم. ما یک کرسی سنیشناسی در آمریکا نداریم. ما باید به دنبال مطالعات اسلامی برویم که بیشتر جنبه ایرانی و شیعی داشته باشد که احیانا کسی خواست غزالی را هم مطالعه کند نگویند که او سنی است و با رفتن به دنبال مطالعات اسلامی چنین کاری ممکن است و دیگر نیازی نیست که ببینیم متفکرانی مانند غزالی، ابنسینا و ... که ایرانی هستند چه مذهبی دارند. ما نباید کاری کنیم که جنبه محدود پیدا کند، این به نفع شیعه نیست. الان خانم ماریا دکیک که از شاگردان من هستند و از شیعهشناسان درجه یک هستند و دو کتاب خوبی درباره شیعه نوشتهاند و رییس دپارتمان مطالعات اسلامی جورج میسون هستند، اما در داخل آن تشیع را تقویت میکند وگر نه نوعی عناد شیعه و سنی برانگیختن، اصلا به نفع ما نیست.
پویا: خصوصا انگار اینجا بیشتر این مسئله شیعه و سنی وجود دارد...
نصر: این به آن خاطر است که خیلی زحمت کشیدهاند، برای این که این عناد را ایجاد کنند. وقتی دانشجوی هاروارد بودیم کلمه شیعه استفاده میشد، اما این چنین جوی وجود نداشت. خرج بسیار زیادی شده است و وهابیها در این کار خیلی سهیم هستند. سیاست غرب الان این شده است که پول وهابیها را میگیرند و مدام تبلیغ میکنند و دشمنی بین شیعه و سنی را بیشتر میکنند. جوی درست کردهاند که انگار شیعه و سنی دو دین جدا هستند و تمام جوانب تقریبی و نزدیکی بین این دو را نادیده میگیرند. من اولین کتابم را که نوشتم این کتاب را بردند پیش مولانا علی ندوی رهبر سنیهای آن زمان هند که این کتاب را بخوانیم و یا نه، ایشان بنده را میشناختند، کتاب بنده را خواندند و گفتند خواندن این کتاب برای همه مسلمانان هندی واجب است.