bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۲۶۴۲۱
آرمان شهرکی

دوست دارم، اما نشد!

دوست دارم اما نشدِ روحانی چیزی کم ندارد از بگم بگم‌های احمدی نژاد به همان میزان دلهره‌آور ابهام‌افرین و از زیر کار دررو.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
فرارو- آرمان شهرکی؛ دوست دارم اما نشدِ روحانی چیزی کم ندارد از بگم بگم‌های احمدی نژاد به همان میزان دلهره‌آور ابهام‌افرین و از زیر کار دررو.
 
دوست‌دارم اما نشد یک کنش گفتمانی discursive practice است مبتنی بر اصلی به نام منفعل‌سازی passivization.
 
مثال این اصل در گفتار این است که جای آنکه بگوییم "چند نفر به ضرب گلوله‌ی پلیس کشته شدند"؛ بگوییم که "چند نفر در تظاهرات مورد اصابت گلوله قرار گرفته کشته شدند"،  یا اینکه "چند نفر در تظاهرات کشته شدند"؛ بدین ترتیب پلیس، از متن بیرون رفته به حاشیه منتقل شده و در اصل تبرئه شده.
 
زبان به مثابه‌ی یک سیستم نمادین، وجه عینیت یافته‌ و مادی‌شده‌ی ایدئولوژی است؛ بدین ترتیب می‌توان از این نحوه‌ی گفتار امثال روحانی که در میان مقامات کم هم نیست به این نتیجه رسید که روحانی از خودش و بسیاری دیگر زیرکانه رفع مسئولیت می‌کند و این فلسفه‌ی میانه‌روی‌ خسارت‌بار روحانی است:"شانه‌خالی کردن از زیربار مسئولیت" و "هوای همه را به‌نحوی داشتن". این یک اعتدال انحصارطلبانه است فاقد عنصر مردم یا افکار عمومی و به‌شدت هژمونیک  یعنی مردمی  که بنابه‌فرض که نه، به‌واقع پشتیبان روحانی در ایام انتخابات بودند  را طرد کرده و به انزوا می‌کشاند.
 
منظور از "همه" در جمله‌ی هوای همه را داشتن، همگان سوای مردم است. روحانی چگونه زین‌پس خواهد توانست تا از خجالت زنان درآید؟ از خجالت پست و مقام ریاست جمهوری که تا این‌ اندازه تنزل یافته چگونه درخواهد آمد؟

کنش‌های گفتمانی برای صورت‌بندی نوعی گفتمان هژمونیک سیاسی، مختص به روحانی هم نیست؛ خاتمی هم در گفتار- و در نتیجه در عمل چراکه هر گفتار و سخنی فی‌الواقع نوعی سخن‌کنش speech act است- گرفتار چنین آفتی بود به همین میزان زیان‌بار به‌نحوی‌که جنبش اصلاحی درون حاکمیت و تا حدودی در بطن جامعه را دست‌خوش بحرانی ساخت که پوپولیسم از درونش زاده شد.

روحانی جای آنکه بگوید فلان چیز یا بهمان کس مانعی شد بر سر راه دوست‌داشتنِ من یعنی پیشنهاد وزیر زن، همه‌ی این تحولات و تعاملات و لابی‌گری‌ها و مخالفت‌ها را تنها در فعل نشد خلاصه می‌کند. از این تکنیک در زبان‌شناسی انتقادی با نام تحول یا transformation یاد شده؛ یعنی اینکه فرضن جای آنکه شفاف بگوییم فلانی از فلانی زیاد انتقاد می‌کند بگوییم درآنجا انتقاد زیاد است. همه‌ی اینها با این فرض که او خود طالب حضور زنان در کابینه بوده  والّا که خانه از پای‌بست ویران است.

 روحانی اگر فکر می‌کند رای‌دهندگان از این تکنیک‌های واژه‌پردازانه lexicalizing techniques که جهت طرد برخی از افکار و تجارب در فضای سیاسی ایران سالهاست که استفاده می‌شود؛ بی‌اطلاع‌اند؛ اشتباه می‌کند.
 
در فرضیه‌ی معروف ساپیر-وورف Sapir-Whorf hypothesis در زبان‌شناسی انتقادی هر زبانی مشحون از از چشم‌انداز world-views است مبتنی بر ایدئولوژی‌ای ویژه و خاص به‌منظور حفظ یا کسب قدرت.
 
زبان و واژگان روحانی بیش و پیش از آنکه میانه‌روانه باشد در جهت استیلای خود و هم‌پیمانانش به‌منزله‌ی شخص حقیقی عمل می کند. گفتمان سیاسی دولت روحانی علاقه‌ی ویژه‌اش به آن نوعی از لیبرالیسم اقتدارگرا را نشان می‌دهد که نفع شخصی برایش در اولویت است و به مرور زمان تمامی دولت را در دایره‌ی بسته و تنگ حاکمیتی و سیاست‌گذاری گرفتار می‌کند.

 بریده از مردم و در انزوا، روحانی چگونه می‌تواند حقوق شهروندی را استیفا کند. کم‌کم به این نتیجه خواهیم رسید که حقوق‌شهروندی‌اش هم کم‌مایه و سطحی و صرفن گول‌زنک بوده اگر چیزی جز‌ این بود تحقق حقوق شهروندی را با انتصاب حداقل 10 زن در کابینه آغاز می‌کرد؛ 10 زن واقعی نه از آن نوعی که در پایمال نمودن حقوق زنان گوی سبقت را از مردان نیز می‌ربایند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۴
کاش منتقدان از دولت روحانی عیبجویی نمی کردند که آقای روحانی بعد از 8 سال نتواند بگوید که نگذاشتند که کار کنیم.
انتشار یافته: ۱