bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۲۸۸۸۶

رویای شوم زیرخاکی در بیابان‌های جنوب تهران

پسر نوجوان با وسوسه عتیقه‌های قیمتی به دام مرد شیادی افتاد. نقشه شومی که از وعده زیرخاک‌های واهی در شبکه مجازی آغاز شد و در بیایان‌های اطراف تهران با تجاوز، سرقت و اخاذی پایان یافت.

تاریخ انتشار: ۱۷:۵۷ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۶
پسر نوجوان با وسوسه عتیقه‌های قیمتی به دام مرد شیادی افتاد. نقشه شومی که از وعده زیرخاک‌های واهی در شبکه مجازی آغاز شد و در بیایان‌های اطراف تهران با تجاوز، سرقت و اخاذی پایان یافت.
 
به گزارش «شهروند»،  پرونده این حادثه چندی پیش با اعلام شکایت قربانی در اداره آگاهی به جریان افتاد و پس از چند روز تحقیق و بررسی، به دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران متهم این پرونده از سوی پلیس شناسایی و بازداشت شد.

ماجرای این پرونده از عضویت ساده در یک گروه تلگرامی آغاز شد. گروهی که همه اعضای آن به ظاهر پسران نوجوان ١٥ تا ٢٠ساله بودند. چند ماهی از عضویت پسر نوجوان ١٥ ساله در این گروه می‌گذشت تا اینکه روزی یکی از اعضای این گروه، پیشنهاد وسوسه انگیزی مطرح کرد.
 
فروش تعداد زیادی عتیقه و زیرخاکی قیمتی آن هم به قیمت بسیار ناچیز، پیامی بود که یکی از اعضای این گروه برای او ارسال کرد؛ پیامی اغوا‌کننده برای این نوجوان که مدت‌ها به دنبال راهی برای سریع پولدار شدن بود. چند پیام تلگرامی دیگر و وعده‌های فریبنده پسری که خودش را سیاووش معرفی کرده بود، او را برای قرار ملاقات قانع کرد.

روز حادثه، او با مقداری پول، سر قرار حاضر شد. با سیاووش راهی بیایان‌های جنوب تهران شد تا عتیقه‌ها را از نزدیک ببیند. اما آن‌جا هیچ زیرخاکی نبود. آزار و اذیت، تهیه فیلم از صحنه تجاوز و سرقت پول و تلفن همراه همه آن چیزی بود، که انتظار او را می‌کشیدند. اما این پایان ماجرا نبود. از فردای آن روز تهدیدهای سیاووش آغاز شد.
 
عامل این جنایت سیاه مدام او را تهدید می‌کرد، تماس‌های تلفنی و پیام‌های تلگرامی پی‌درپی با مظنون: «سکوت‌کردن برای حفظ آبرو و منتشرشدن فیلم سیاه در صورت برملاشدن آن چه در بیابان‌های جنوب تهران بین او و سیاووش گذشته بود.» نوجوان فریب خورده هم مدتی را با ترس و دلهره سپری کرد، تا این‌که در نهایت با مشکوک شدن خانواده‌اش از این جنایت سیاه پرده برداشت و موضوع را با پدرش در میان گذاشت.

وسوسه میلیاردر ‌شدن و نقشه شوم در بیایان‌های تهران
با برملا شدن راز این جنایت، او همراه با پدرش به پلیس مراجعه و از سیاووش شکایت کرد. این نوجوان فریب خورده در اظهاراتش به پلیس گفت: «من توسط یکی از دوستانم عضو یک گروه تلگرامی شدم. همه اعضای این گروه پسرهای همسن‌و‌سال خودم بودند. در این گروه صحبت‌های زیادی مطرح می‌شد، از اخبار روز گرفته تا صحبت‌های عجیب و غریب و البته جذاب برای همسن‌و‌سال‌های من.
 
چند ماهی به همین منوال گذشت تا این‌که روزی صحبت از گنج و زیر خاکی شد. من از بچگی به این موضوع خیلی علاقه‌مند بودم. درباره همه موضوعات همه اعضا شروع به اظهارنظر کردند. من هم از علاقه زیادم به عتیقه و زیرخاکی گفتم و این‌که همیشه دوست داشتم یک کلکسیونر اشیای عتیقه باشم. همان موقع بود که یکی از اعضای گروه به‌صورت خصوصی به من پیامی داد. او در این پیام مدعی شد که به تازگی از یک روستایی تعدادی شیء عتیقه خریداری کرده که ارزش زیادی دارد. اما به دلیل وارد نبودن و نیاز شدید مالی حاضر است آنها را در قبال مبلغ ناچیزی به فروش برساند.
 
او در صحبت‌هایش مدعی شد اگر مشتری خوب برایش پیدا کنم حتی تا یک میلیارد ‏هم می‌توانم آن را بفروشم و یک شبه پولدار می شوم. او خودش را سیاووش معرفی کرد. صحبت‌های او حسابی مرا وسوسه کرده بود. چند روز باخودم کلنجار رفتم، عتیقه چیزی که از بچگی دوست داشتم، یک‌میلیارد پول که می‌توانست زندگی من و خانواده‌ام را زیر و رو کند، همه این افکار یک لحظه رهایم نمی‌کرد.»

او در اظهاراتش درباره جزییات روز حادثه هم به ماموران گفت: «از طرف دیگر قرار بود، خانه‌مان را عوض کنیم. می‌دانستم که پدرم برای جابه‌جایی از دوستانش مقداری پول قرض گرفته بود. وسوسه پولدار شدن و فروش آنها با کمک پدرم، و سود سرشار این معامله، باعث شد تا تصمیم نهایی را بگیرم. با سیاووش قرار گذاشتم. او با موتورش به دنبالم آمد و برای دیدن عتیقه‌ها مرا به بیابانی در جنوب تهران برد.
 
اما به جای زیرخاکی مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پول‌هایی که مخفیانه از خانه‌مان برداشته بودم و گوشی تلفن همراهم را از من گرفت. او در این میان از من فیلم تهیه کرده و تهدید کرد که اگر به کسی حرفی بزنم، فیلم‌هایی که از من گرفته را در تلگرام و اینستاگرام منتشر می‌کند. بعد از آنها هم مدام مرا تهدید می‌کرد. تماس‌های تهدیدآمیز او تمامی نداشت. من هم خیلی ترسیده بودم. کار به‌جایی رسیده بود که وقتی می‌خواستم وارد تلگرام یا اینستاگرام شوم، همه بدنم از ترس می‌لرزید، هم نگران آبرویم بودم هم از پول‌های پدرم.
 
از این‌که به این سادگی فریب دروغ‌های این شیاد را خورده بودم، از خودم بدم می‌آمد. شرایط خیلی سختی داشتم، جرأت بیان کردن این راز را نداشتم. وقتی به آن فیلمی که از من گرفته بود و این‌که امکان داشت آن را منتشر کند، فکر می‌کردم، ترس همه وجودم را فرا می‌گرفت. اما درنهایت پدرم که به رفتار من مشکوک شده بود، از نبود پول‌ها مطلع شد و من مجبور شدم همه ماجرا را برای او تعریف کنم.»

با اظهارات این نوجوان و طرح شکایت آنها ماموران به دستور بازپرس دادسرای جنایی، سیاووش را به اتهام تجاوز، سرقت و اخاذی تحت‌تعقیب قرار دادند و متهم را پس از چند روز شناسایی و دستگیر کردند.
 
متهم پس از دستگیری در اظهاراتی کوتاه ضمن قبول اتهاماتش به ماموران گفت: «من وسوسه شدم، چند وقتی بود که به دنبال راهی برای کسب درآمد بودم تا این‌که آن روز در گروه صحبت عتیقه شد. من به دروغ این صحبت‌ها را مطرح کردم. روز حادثه هم وسوسه شدم تا ضمن سرقت اموال آن نوجوان او را مورد آزار و اذیت قرار دهم، از آن صحنه فیلم کوتاهی تهیه کردم، تا او از ترس آبرویش، موضوع را به کسی مطرح نکند.»

با اعترافات اولیه متهم این پرونده، تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس این پرونده ادامه دارد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۰
تقابل نهايت حماقت با نهايت خباثت
انتشار یافته: ۱