bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۳۱۸۳۴
محمدصادق جوادی‌حصار در گفت‌وگو با فرارو بررسی کرد

معنای دیدارهای "ناطق‌نوری"

یک فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید علی اکبر ناطق نوری از افرادی است که می تواند میانجی گر خوبی در فضای سیاسی کشور باشد.

تاریخ انتشار: ۲۱:۰۸ - ۱۶ مهر ۱۳۹۶
معنای دیدارهای ناطق‌نوری 

فرارو- حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری با آیت الله علم الهدی و ابراهیم رئیسی دیدار کرد. این خبر برای برخی از ناظران سیاسی عجیب بود. علی اکبر ناطق نوری روزگاری نماد اصولگرایان بود و حالا چند سالی می‌شود که کمتر خود را به این جریان سیاسی نزدیک می کند. در مقابل به سمت اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان نزدیک شده است. اصلاح‌طلبان هم که 20 سال پیش ناطق نوری برایشان نماد چیزهای دیگر بود در بزنگاه ها از ناطق می خواهند که وارد میدان سیاست شود اما او درخواستها را بی‌پاسخ گذاشته و عزلت نشینی را ترجیح می دهد. او حتی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از ریاست دفتر بازرسی رهبر انقلاب استعفا داد. با این حال دیدار او با آیت‌الله علم الهدی و ابراهیم رئیسی از مخالفین دولت روحانی به گونه ای برداشت می شود که ناطق دوباره وارد گود می‌شود. در این باره محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاح‌طلب به سوالات فرارو پاسخ می دهد. متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید.

معنای دیدارهای آقای ناطق سال‌هاست از اصولگرایان فاصله گرفته بود اما اخیرا دو دیدار جالب توجه داشته است. یکی از آنها دیدار با آقای علم الهدی بود که بعد از 12 سال صورت گرفت و دیگری با ابراهیم رئیسی رقیب روحانی در انتخابات گذشته. هردوی اینها مخالفان دولتی هستند که آقای ناطق از آن حمایت می کند. این دیدار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یکی از عمده ترین معانی این دیدار می تواند اصلاح ذات البین باشد. یعنی اینکه آقای ناطق به عنوان چهره‌ای که هم مورد قبول اصولگرایان و هم مورد تایید اصلاح‌طلبان است برای رفع برخی کدورت‌ها و نزدیک کردن جریانات سیاسی به هم فعال شده است. اینکه او در انتخابات آینده ریاست جمهوری یا انتخابات مجلس در حوزه اصولگرایی فعال شود و به سازمان بخشی اردوگاه اصولگرایان برای پیشگیری از پاره‌ای افراط و تفریطها بپردازد دور از ذهن نیست. به نظر من همه دلسوزان جریان‌های سیاسی که به اعتلای ایران تعلق خاطر دارند و دوست دارند که ایران در فضای بین المللی قدرتمند ظاهر شود و رشد و توسعه کشور را بیشتر از گذشته شاهد باشند به این جمع بندی رسیده‌اند که درگیری‌های جناحی بیشتر از حد متعارف و معقول می‌تواند به سستی بنیان‌های اعتماد مردم به نظام منجر شود. بنابراین فوایدی که از رفتارهای اعتدالی و همگرایانه دیده اند را بیشتر از ترک این وادی سودمند می دانند که به میدان داری جریانات تند و افراطی منجر می شود. به همین دلیل آقای ناطق به عنوان یک چهره وجیه می تواند در اردوگاه اصولگرایان میدان دار تعامل دو اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان شود.

آیا اصولگرایان از میدان‌داری آقای ناطق استقبال می‌کنند؟ نوعی تلقی از جریان اصولگرا وجود دارد که اصولگرایان بیشتر به حذف گرایش دارند. خود آقای ناطق هم از افرادی است که اصولگرایان او را تحمل نکردند و در نتیجه ناطق به اعتدال گرایان و اصلاح‌طلبان نزدیک شد. علی لاریجانی هم نمونه دیگری است که در دو انتخابات گذشته شاهد ائتلاف او و حامیانش با اعتدال گرایان و اصلاح‌طلبان بودیم.

اینکه این افراد از جانب چه کسانی تحمل می شوند یک بحث دیگر است. آنهایی که می‌خواهند آقای ناطق و امثال او را در اردوگاه اصولگرایی تحمل کنند که باید اول ببینند اصالتشان در موضوع اصولگرایی از آقای ناطق بیشتر است یا کمتر. به نظر من این تعیین کننده است. برای مدتی رفتارهای افراطی در اردوگاه اصولگرایان باعث شود شخصیت هایی مثل آقای ناطق حاشیه گزینی کنند. اما الان فکر می کنم دغدغه ملی و مسائل کشور امثال آقای ناطق را بر این داشته که به میدان بیاید و خودش زمام کار را به دست بگیرد. فکر می‌کنم به غیر از شخصیت‌هایی مثل آقای ناطق کمتر افرادی می‌توانند با آقای رئیسی یا علم الهدی توصیه کنند که چه بکنند یا چه نکنند. از این نظر فعال شدن آقای ناطق سیگنال و پیام بسیار مهمی دارد. ضمن اینکه در فضای کنونی با توجه به مقبولیت نسبی که این گونه چهره ها در جریانات دیگر هم دارند خیلی کمک کننده است. حرف آقای ناطق در اردوگاه اصلاح طلبان شنیدنی تر است تا حرف شخصیت هایی مثل حامیان احمدی نژاد. آقای ناطق یا علی لاریجانی شرایط بهتری برای میانجی گری دارند. در بین اصلاح طلبان هم شخصیت هایی مثل آقای ناطق هستند که بتوانند گفت و گو و تبادل نظر کنند. به طور کلی فکر می کنم فایده اعتدال و تفکر منطقی دوستان را به این جمع بندی رسانده است که از موضع تند و رادیکال جلوگیری کنند.

تقریبا یک سال است که آقای هاشمی در فضای سیاسی حضور ندارد. با توجه به نزدیکی آقای ناطق به آیت الله هاشمی و از طرف دیگر فعال شدن ناطق نوری آیا او می تواند جای آقای هاشمی را برای جریانات سیاسی بگیرد؟

ظرفیت آقای هاشمی طی سالها و در تعامل با جریان های مختلف شکل گرفته بود. به نظر من ظرفیت آقای هاشمی در جمهوری اسلامی غیرقابل تکرار است.

اما ظرفیت‌های نزدیک به آقای هاشمی و فعال سازی حوزه هایی که او در آن تاثیر داشته و می توانست از آن‌ها به مناسبات سیاسی شکل و فرم خاص دهند یک ضرورت است. اینکه چه کسی در آن کرسی ایفای نقش کند یک بحث است و داشتن و فعال سازی چنین جایگاهی یک بحث دیگر. این هم که بازیگر چگونه می خواهد ایفای نقش کند بحث دیگر. من فکر می کنم ضرورت وجود افرادی که می‌توانند نقش آفرین باشند، طرفین را به مدارا دعوت کنند و در یک کفه به عنوان محور و تریبون سنگین تر باشند و در کفه دیگر برای تعامل و گفت و گو مخاطب باشند یک ضرورت انکار ناشدنی است. فکر می کنم افرادی که کنش سیاسی فعالی دارند به این ضرورت پی برده‌اند.

از آقای ناطق نه باید بیشتر از ظرفیتش توقع داشت و نه کمتر. آقای ناطق شخصیتی است که می‌تواند در خیلی جاها منشاء اثر باشد. او در حوزه مناسبات با رهبری در حد مشاور رهبری ایفای نقش کرده و مقبولیت های غیرقابل انکاری دارد. در حوزه اصلاح طلبان هم با مشی خردمندانه ای که آقای ناطق از خود نشان داد و نزدیکی های معنا دار و مشفقانه ای که ایجاد کرده پشتوانه ای برای او ایجاد شده است که اگر از جانب او اقدامی صورت بگیرد آن اقدام از سوی اصلاح طلبان قطعا مورد توجه قرار می گیرد. در حوزه اصولگرایی هم آقای ناطق چهره ای نیست که به راحتی او بگویند چه کسی به شما اجازه داده در این مقوله وارد شوید. اگر در حوزه تصمیم سازی اصولگرایان سه یا پنج نفر بخواهند تصمیم ساز باشند بدون تردید آقای ناطق یکی از این سه تا پنج نفر است. بنابراین بستگی به شرایطی که پیش رو به وجود خواهد آمد او می تواند نقش های متفاوتی را ایفا کند. فعال شدن آقای ناطق را باید در عرصه سیاسی به فال نیک گرفت.

گفتید آقای ناطق در اردوگاه اصولگرایان بیشتر شنیده می شود. در جناح مقابل چطور؟ زمانی که آیت الله هاشمی در قید حیات بودند تلاش می کردند هر دو جناح را به هم نزدیک کنند. اما بسیاری از اصولگرایان صدای آقای هاشمی را نمی‌شنیدند. درباره آقای ناطق این پیش بینی وجود دارد؟

صدای آقای هاشمی را هم می شنیدند اما تظاهر به نشنیدن می کردند. به هرحال شنیدن این صدا تبعاتی با خود به همراه داشت. به حق یا ناحق آنها هاشمی را از اردوگاه اصولگرایی فراتر رفته می دیدند و می گفتند هاشمی دیگر به اردوگاه اصولگرایی تعلق خاطر ندارد. بسیاری از جاها هم اصولگرایان را نقد می کند. از منظر آقای هاشمی کار هاشمی درست بود چون یکی از مسئولان رده اول نظام جمهوری اسلامی بود. آقای ناطق هم اگر مورد بی توجهی قرار بگیرد طبیعی و بدیهی خواهد بود. چون اگر آقای ناطق بخواهد فراتر از اردوگاه اصولگرایی عمل کند و به عنوان یک چهره تاثیرگذار ملی در عرصه نظام ایفای نقش کند اصولگرایان به خاطر خیلی از مواضعشان که بعضا منطبق با اهداف عالی کشور نیست با او همراهی نمی کنند. آقای ناطق به عنوان عضوی که در اردوگاه اصولگرایی همه منافع اصولگرایان را فقط مد نظر قرار دهد ایفای نقش نخواهد کرد. در این جور موارد صدای آقای ناطق هم مثل مثل صدای آقای هاشمی از طرف پاره ای از جریانات اصولگرا کمتر شنیده خواهد شد. اما این از ظرفیتی که آقای ناطق می تواند برای خودش و منظومه سیاسی ایجاد کند کم نخواهد کرد و حتی می تواند بعد از اینگونه شنیده شدن ها و نشنیده شدن ها موثرتر عمل کند.

 معنای دیدارهای ناطق‌نوری

دیدارهای آقای ناطق تا چه حد می تواند معطوف به انتخابات 98 است یا انتخابات 1400؟ یا اینکه نباید این دیدارها را تنها به انتخابات ربط داد. مثلا این دیدار همزمان با اعلام بیشتر شدن محدودیت های آقای خاتمی انجام شده است. فکر می کنید مسائلی از این دست هم در دیدارها مطرح شده؟

فکر می‌کنم حوزه و مناسباتی آقای رئیسی و آقای علم الهدی رقم می زنند تا حد بسیار زیادی به مناسبات حوزه شخصیت های فرهنگ و سیاسی کشور برمی‌گردد. یعنی اینکه می تواند پاره ای از برخی گفت و گوها قرار بگیرد. مثلا در دیدار با آقای رئیسی این طرح شود که او در حوزه دادگاه ویژه روحانیت به گونه ای عمل کند که از سوی او به شخصیت های ممتاز اصولگرایی و به ویژه اصلاح طلبی تعرضی صورت نگیرد. یا در گفت و گو با آقای علم الهدی این مساله گفته شده باشد که یک چهره تاثیر گذار در خراسان به گونه ای رفتار نکند که اصولگرایان نتواند پاسخ رفتارهای او را در مناسبات سیاسی پیدا کنند.

بعید به نظر می رسد که دو شخصیت در سطح ملی که مسائل مبتلا به اجتماعی و سیاسی مشترکی دارند با همدیگر گفت و گو کنند و درباره این مسائل گفت و گویی نکنند. توقع وجود دارد که این گفت و گو صورت گرفته باشد اگر نه باید علت آن را پیدا کرد.

فکر می کنید تحرک آقای ناطق منجر به کاندیداتوری او در انتخابات 1400 باشد یا آنکه او بیشتر مایل است مثل خاتمی و هاشمی برای جریانات نقش پدرانه ایفا کند؟

این موضوع را کاملا نمی توان رد کرد. شخصیت هایی مثل آقایان خاتمی و ناطق بارها اعلام کرده اند که خود را در خدمت نظام جمهوری اسلامی می دانند و منویات و مطالبات ملت ایران را دنبال می‌کنند. آنها خود را در خدمت تحقق اهداف این نظام می دانند. اگر این ضرورت را احساس کنند که در عرصه انتخابات شرکت کنند چه بسا این کار را انجام دهند. کما اینکه آقای کروبی هم با آن سن و سال چیز دیگر جز احساس تکلیف شرعی نمی‌توانست او را وادار کند تا در انتخابات شرکت کند. ممکن است شرایطی رقم بخورد که آقای ناطق هم خودش را موظف به حضور در عرصه انتخابات بداند. همینطور ممکن است شرایطی رقم بخورد که او خود احساس کنند اگر در جایگاه هدایت کننده و یکی از لیدرهای جریان اصولگرا ایفای نقش کنند موثرتر است. البته این را باید در فضای انتخابات تحلیل کرد.

bato-adv
bato-adv
bato-adv