bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۳۳۷۷۸

فاجعه در باغ‌های پسته

کم‌آبی، باغداران کرمانی را به استان‌های قزوین، سمنان و خراسان‌رضوی کشور کشاند

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ - ۰۲ آبان ۱۳۹۶
مهاجران کرمان به قزوین بیشترشان مهاجران پسته هستند. باغدارهایی که حالا گرفتار قحطی آب در سرزمین مادری‌شان شده‌اند. می‌گویند؛ بچه که بودند، ١٠متر زمین را می‌کندی و به آب می‌رسیدی اما حالا باید ١٥٠متر و گاهی تا ٣٠٠متر بکنی تا به آب برسی. آن هم چه آبی؟! آب شور و گاهی تلخ که به مذاق باغ‌های پسته خوش نمی‌آید.
 
به گزارش شهروند، آمار انجمن پسته نشان می‌دهد که سالانه حدود ١٠‌درصد باغ‌های پسته کرمان خشک می‌شود و محسن جلال‌پور، رئیس پیشین اتاق ایران که اصالت کرمانی دارد، معتقد است تا ١٠‌سال دیگر هیچ نامی از قطب پسته ایران نمی‌ماند. البته خیلی‌ها معتقدند؛ باغ‌های پسته ایران چوب ناآگاهی و دوری از دانش را خورده‌اند.
 
می‌گویند، ثروت پسته باغداران را به طمع انداخت و بی‌حساب و کتاب و بدون توجه به توصیه مشاوران علمی کاشتند و کاشتند. آن‌قدر که حالا هم آب خشکیده است و هم باغ‌های پسته.
 
باغ‌های غیراقتصادی و غیرصنعتی که به ازای مصرف هرمترمکعب آب تنها ١٠٠گرم پسته می‌دهند و باغ‌های آمریکا که بزرگترین رقیب ایران در بازار جهانی بوده است، به ازای هرمترمکعب مصرف آب یک‌کیلوگرم پسته می‌دهد.
 
باغ علمی آقای نظری!
پاییز وارد ماه دوم می‌شود و آخرین بارهای پسته از درخت‌های کوتاه قامت چیده می‌شود، تند و تند و بی‌‌وقفه. این‌جا جایی حوالی بوئین‌زهرا و باغ ٤٠٠هکتاری علی نظری، باغدار نمونه است. از همان نگاه اول، باغ او با باغ‌های اطراف یک تفاوت اساسی دارد. سبز است و بدون برگریزان. با شاخه‌های سنگین که تا نزدیکی‌های زمین آمده‌اند. او توانسته است حدود ٤برابر میانگین کشوری از باغش پسته بگیرد.
 
میانگین برداشت پسته در ایران ٥٠٠ تا ٧٠٠هزارکیلوگرم در هر هکتار است و باغ علی نظری امسال ٢تن در هکتار پسته داده است. این یعنی از باغ پسته او حدود ٨٠٠‌هزار کیلوگرم پسته مرغوب برداشت می‌شود که ارزش هرکیلوگرم آن در بازار جهانی بین ٩ تا ١٠دلار است.
 
به عبارتی ارزش صادراتی پسته این باغ بزرگ رقمی نزدیک به ٧‌میلیون و ٢٠٠‌هزار تا ٨‌میلیون دلار می‌شود که معادل آن با دلار ٣‌هزار تومانی حداقل ٢١,٥‌میلیارد تومان است.
 
جایی در دوردست‌های باغ دیوار قرمزرنگ محوطه‌ای به چشم می‌آید. می‌گوید، آن‌جا کارخانه فرآوری پسته را احداث کرده و تمام ماشین‌آلاتش ایرانی است. در کارخانه فرآوری، عطر پسته خام و برگ درختان پیچیده است. پشته‌های بزرگ پسته روی زمین ریخته شده است و کارگران تند و تند با چنگک‌های مخصوصی پسته‌ها را روی نوار چرخانی می‌ریزند که محصول خام را وارد دستگاه‌های پرسروصدایی می‌کند.
 
ماشین‌آلات پسته‌ها را با حرارت خشک می‌کنند. نظری می‌گوید؛ رطوبت ٦‌درصد برای پسته صادراتی کافی است. پسته‌ها پس از خشک‌شدن به گونی‌های بزرگ ریخته می‌شوند و به واحد بسته‌بندی منتقل می‌شوند. بارهای پسته به انبارهایی در کرمان فرستاده می‌شود تا از آن‌جا به بندرعباس برود و صادر شود.  می‌گوید: از رفسنجان کرمان آمده است.
 
از قطب پسته ایران، جایی که حالا به خاطر بحران آب درخت‌های مقاوم و کم‌آب پسته را هم به جان آورده و بسیاری از باغ‌ها خشکیده‌اند. سالانه حدود ١٠‌درصد باغ‌های پسته کرمان می‌خشکد و محسن جلال‌پور رئیس پیشین اتاق ایران معتقد است تا ١٠‌سال آینده دیگر نامی از پسته کرمان نمی‌ماند.
 
نظری می‌گوید: زمانی که بچه بود، چاه‌های کرمان با ١٠متر ارتفاع به آب می‌رسید اما حالا ارتفاع چاه‌های کرمان به ١٥٠متر رسیده است. گویا ارتفاع چاه در برخی دیگر از نقاط کرمان تا ٣٠٠متر هم رسیده است و البته آبی هم که این چاه‌ها می‌دهند، آب چندان مطلوبی برای باغ‌های پسته نیست. آب سخت و شور که با کشاورزی چندان سنخیتی ندارد.  حالا بسیاری از باغداران پسته از کرمان مهاجرت کرده‌اند و به سمت استان‌های شمالی مثل قزوین، سمنان یا خراسان رهسپار شده‌اند.
 
البته حسین حکم‌آبادی، عضو هیأت علمی پژوهشکده پسته کشور به «شهروند» می‌گوید: کرمان هنوز هم می‌توانست قطب پسته کشور باشد اما ناآگاهی و باغ‌های غیرعلمی، ریشه باغ‌ها و آب را با هم خشکاند. 
 
وی ادامه می‌دهد: محاسبات دقیقی وجود دارد که براساس شرایط اقلیمی هر منطقه چند درخت در هر هکتار بکارند اما این حساب و کتاب‌ها در کرمان رعایت نشد و با وجود توصیه مروج‌ها به باغداران منطقه آنها هر تعداد درختی که دلشان می‌خواست، می‌کاشتند و همین موضوع کرمان را به این وضع رساند.
 
پسته ثروت می‌آورد و حالا خیلی‌ها می‌گویند؛ طمع باعث شد باغ‌ها خشکیده و منابع آب نابود شود. هرچند که نظارت دقیقی هم روی کشت و کار باغدارها انجام نشد و آب تا همین چند‌ سال پیش برای کمتر مدیری مسأله مهم و جدی تلقی می‌شد.
 
با این حال هنوز هم موضوع بحران آب برای خیلی باغداران پسته سرسری گرفته می‌شود. همان حوالی باغ‌آباد نظری از باغ‌های کوچک و ویران زیادی به چشم می‌خورد. باغ خزان‌زده محمدآقا با سرشاخه‌های سبک یکی از همان باغ‌هاست. خودش می‌گوید؛ مروج‌ها گفته‌اند نصف درختانش را باید ببرد تا درختان دیگر خشک نشوند اما او زیر بار این کار نرفته است.
 
می‌گوید: هر درخت مثل بچه آدم می‌ماند، مگر می‌شود آدم نصف بچه‌هایش را بکشد که نصف دیگر زنده بمانند!  کمی بیشتر که با او گفت‌وگو می‌کنی، متوجه می‌شوی خیلی هم حرف مروج‌ها را باور نکرده است. می‌گوید؛ هرکسی از راه رسیده، مهندس و دکتر شده است، هیچ کدامشان هم تا به‌حال یک نهال نکاشتند و یک بیل خاک جابه‌جا نکرده‌اند. 
 
حکم‌آبادی، عضو هیأت علمی پژوهشکده پسته کشور می‌گوید؛ این مشکل را فقط با محمدآقا ندارند. باغداران پیر و سنتی هرگز جلسات آموزشی را جدی نگرفته‌اند. می‌آیند کیک و ساندیسی می‌خورند و بدون آن‌که به آموزش‌ها توجه کنند، می‌روند.
 
و البته خیلی از باغدارها می‌گویند؛ حوصله خواندن کتاب و کتابچه ندارند و البته حکم‌آبادی می‌گوید، بهتر است آموزش‌ها بیشتر تصویری و به صورت پوستر برای باغداران سنتی منتشر شود.
 
سرنوشت تلخ باغ‌های موروثی
باغ خلیل اما ماجرای متفاوتی دارد. او یکی از ثروتمندترین باغداران منطقه بوده است و حالا بعد از فوتش دیگر برای وراث مهم نیست که باغ چقدر آب مصرف کند و چقدر پسته بدهد؟ اهالی منطقه می‌گویند؛ بیشتر فرزندانش یا خارج از کشور هستند یا بیزنس خودشان را دارند.
 
باغداری برای آنها شغل سوم و چهارم است و حتی اگر باغ به آن بزرگی تنها ٥٠٠‌هزار کیلوگرم محصول بدهد، برای آنها کافی است. یک قناعت عجیب و غریب که باغ‌ها را غیراقتصادی می‌کند. بومی‌ها معتقدند؛ این خاصیت باغ‌های پسته است که پدران را ثروتمند می‌کند و پسران را که به ثروت موروثی رسیده‌اند، بی‌خیال اصلاح عملکرد باغ‌ها می‌کند.
 
موضوع دیگر آن است که باغ‌های پسته هر سال کوچک و کوچکتر می‌شوند. وقتی باغ‌های بزرگ به ارث می‌رسند، بین فرزندان تقسیم می‌شوند و سهم‌ها که کوچک می‌شود، دیگر خرج‌کردن برای باغ و تولید صنعتی توجیه اقتصادی ندارد.
 
مروج‌ها می‌گویند؛ جوان‌ها می‌توانند باغ‌های پسته را نجات بدهند. جوانانی که بخواهند با علم و فناوری روز پیش بروند و البته علی نظری، باغدار نمونه چندان هم جوان نیست. او اما به تولید پسته نگاه اقتصادی دارد. خودش می‌گوید؛ بارها به آمریکا سفر کرده و باغ‌های کالیفرنیا را از نزدیک دیده است. باغ‌هایی که بیشترشان دیگر از آن یک کشاورز نیستند و با شرکت‌های بزرگ صنعتی اداره می‌شوند. همین موضوع موجب شده است که او بخش آر.اند.دی برای باغش ایجاد کند.
 
واحدی که در شرکت‌های صنعتی بخش تحقیق و توسعه نام دارد. نظری می‌گوید؛ برای تحقیق هزینه زیادی کرده است تا توانسته باغش را آباد کند. چند کتاب قطور را با جلد گالینکوب نشان می‌دهد و می‌گوید؛ مشاوران علمی زیادی را به استخدام درآورده تا بهترین روش بهره‌برداری از باغش را استخراج کنند و البته می‌گوید، حاضر است نتیجه تمام این تحقیق‌ها را به صورت رایگان به بقیه باغداران منطقه بدهد.