bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۴۱۸۰

ایران در مسیر تعدیل برخی مواضعش است

حسین سلیمی

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۷ - ۰۹ آبان ۱۳۸۸


دکتر حسین سلیمی، استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی و صاحب نظر در مسائل پرونده هسته ای ایران است که در طول چند سال گذشته، چه در دوران ریاست جمهوری خاتمی و چه در دوران احمدی نژاد، همواره انتقادهایی کارشناسانه را با لحنی ملایم و عاری از حب و بغض های سیاسی، متوجه تصمیم گیرندگان و سررشته داران سیاست هسته ای ایران کرده است. 

این استاد اصلاح طلب دانشگاه  با تایید تعدیل راه یافته در سیاست هسته ای ایران، به این نکته اشاره می کند که این تعدیل را پیش پیش پیش بینی کرده است. با این حال سلیمی از نرمش راه یافته در سیاست هسته ای نظام جمهوری اسلامی استقبال می کند و آن را به نفع ایران می داند. 

از حسین سلیمی تا کنون مقالات متعدد و چندین کتاب منتشر شده است که " کالبد شکافی ذهنیت اصلاح گرایان "، مشهورترین اثر وی است.

با توجه به طرح پیشنهادی محمد البرادعی از سوی جمهوری اسلامی، منتقدینی مثل علی لاریجانی در باب ضرورت عدم پذیرش این طرح استدلال کرده اند که مطابق این طرح، ایران باید بخش عمده ای از اورانیوم غنی شده خودش را برای تامین سوخت هسته ای از کشور خارج کند در حالی که سوخت رآکتور اتمی تهران قبلاً نیز از خارج خریداری می شد. به نظر شما این انتقاد وارد است؟

قبل از اینکه به سئوال شما پاسخ بدهم، باید بگویم که مساله هسته ای ایران را از دو وجه می توان دید. کنش و واکنشی که ایران با قدرتهای بزرگ در مساله هسته ای دارد، فقط مربوط به خود ماجرای هسته ای ایران نیست بلکه نمادی است از روابط ایران با نظام بین الملل. یعنی وقتی که ایران به سمت توافق با این کشورها در حوزه مسائل هسته ای گام بر می دارد، این امر به گونه ای نماد عادی سازی و تنش زدایی بیشتر در روابط ایران و نظام بین الملل است.
به همین دلیل باید گفت که بخشی از اهمیت این مساله ناشی از خود ماجرای هسته ای نیست بلکه ناشی از اهمیت نمادین این مساله است.

توافق ایران با کشورهای غربی در مساله هسته ای ، می تواند ایران را در سیما و موقعیت یک بازیگر همکار و همساز در سیستم بین المللی مطرح کند. این یک نکته.

نکته دوم این است که اورانیومی که الان در ایران غنی می شود، اگر به کار این پیشنهاد مطرح کنونی نیاید، معلوم نیست که در ایران چه استفاده ای خواهد داشت. زیرا نیروگاه بوشهر سالیانه حداقل نیازمند بیش از 30 تا 40 تن اورانیوم غنی شده است. بنابراین اگر نیروگاه بوشهر راه بیفتد اورانیوم کنونی ایران به هیچ وجه نیازهای این نیروگاه را برآورده نخواهد کرد.

از سوی دیگر ما نه تکنولوژی غنی سازی را در حد 20 درصد داریم و نه در شرایط تحریم فعلی علیه ایران، امکان تهیه اورانیوم غنی شده در حد 20 درصد را داریم.
در این شرایط پرسش این است که ایران به چه دلیل و برای کدام مصرف باید اورانیوم کنونی اش را برای خود نگه دارد؟ ما تنها جایی که برای مصرف اورانیوم کنونی خود داریم، نیروگاه بوشهر است.این اورانیوم هم که برای آنجا کافی نیست. پس ما در هر شرایطی باید سوخت نیروگاه بوشهر را از روسیه وارد کنیم.

نیروگاه آزمایشی تهران هم با اورانیوم سه و نیم در صد کار نمی کند و نیازمند اورانیوم با غنای حدود 20 درصد است که ما هنوز تکنولوژی تولید آن را نداریم.

با توجه به اینکه اورانیوم کنونی ایران در داخل کشور مصرفی ندارد، نگهداری آن ممکن است این شک و سئوال را در قدرتهای بزرگ یا آژانس بین المللی ایجاد کند که هدف از نگهداری آن چه می تواند باشد؟

ممکن است که آنها فکر کنند که این اورانیوم قرار است مصرف نظامی داشته باشد. به همین دلیل است که تعیین تکلیف پروسه غنی سازی این اورانیوم می تواند به نوعی در حل مشکل و رفع تردیدهایی که درباره پرونده هسته ای ایران وجود دارد، کمک بکند.

از این جهت به نظر من شاید پیشنهاد غنی سازی اورانیوم ایران در خارج از کشور، پیشنهادی سر تا سر منفی نباشد. البته باید نقاط قوت و ضعف آن را در جریان مذاکرات هسته ای روشن کرد ولی به نظر من اساساً نمی توان این پیشنهاد را منفی تلقی کرد یا نشانه ای از وادادگی ایران دانست بلکه این پیشنهاد می تواند نشانه ای از جهت گیریهای جدید برای همسازی و همکاری باشد.

به نظر شما پذیرش این طرح ( البته در صورتی که پذیرفته شود ) بیشتر دلایل فنی دارد یا دلایل سیاسی؟

ببینید از زمانی که آژانس بین المللی اتمی تاسیس شد، رفتارش در حوزه تکنولوژی اتمی اساساً سیاسی بوده است. اینکه بعضی ها می خواهند در این حوزه مسائل فنی یا حقوقی را از مسائل سیاسی تفکیک کنند، اساساً خطا است. بعضی تحلیلگران زمانی که می خواهند بگویند فلان تصمیم بی اعتبار است، می گویند این تصمیم " سیاسی " است. در حالی که اتفاقاً اعتبار تصمیم ها در این زمینه به سیاسی بودن آنها است و ما مساله فنی یا حقوقی محض در حوزه تکنولوژی اتمی نداریم. 

بر این اساس طبیعی است که تصمیم اتخاذ شده یا رفتار در پیش گرفته شده از سوی ایران، سیاسی است و تاثیرات سیاسی گسترده دارد ولی در کنار تاثیرات یا انگیزه های سیاسی گسترده، طبیعتاً می تواند رهاوردهای فنی هم داشته باشد.

اگر ایران بتواند سوخت مورد نیاز خود را همچون گذشته از آرژانتین یا چین خریداری کند، چرا باید این طرح را بپذیرد؟

در شرایط فعلی که ما با تحریم های سازمان ملل مواجه هستیم ، عدم توافق در این زمینه ممکن است تحریم های جدیدی را برای ما در بر داشته باشد که امکان خرید یا تامین سوخت 20 درصد مورد نیاز رآکتور تهران را از ما بگیرد. یادتان باشد که چین هم عضو کشورهای 5+ 1 است و آرژانتین هم به دلیل شرایط اقتصادی خاص خود با این کشورها هماهنگ است.

اگر این توافق مبنای تعامل هسته ای ایران و غرب شود، غنی سازی اورانیوم در ایران در سطح محدود و غیرخطرناک 3.5 درصد باقی می ماند؟

بله، یعنی همان چیزی که ایران از اول هم آن را به عنوان هدف خودش اعلام کرده بود و گفته بود که ما به دنبال غنی سازی با درصد بالا که مقدمه ساخت بمب اتم باشد، نیستیم. ایران از آغاز این موضع را اعلام کرده بود. چه در دولتهای قبلی و چه در دولت جدید، این سیاست، سیاست ثابت ایران بوده است.

البته آقای احمدی نژاد قبلاً بر ادامه غنی سازی اورانیوم در داخل کشور حتی با درجه خلوص بالاتر از 3.5 در صد تاکید داشت. پذیرش این طرح نوعی تعدیل مواضع پیشین دولت کنونی محسوب نمی شود؟

به نظر من، بله، همین طور است. زیرا همین طرح فعلی هم ابتدا از سوی خود آقای احمدی نژاد پیشنهاد شد.

چند روز قبل آقای متکی گفتند که دولت مشغول بررسی این دو گزینه است: 1- مبادله اورانیوم غنی شده در داخل با سوخت مورد نیاز رآکتور اتمی تهران 2- خرید سوخت از خارج. به نظر شما جمهوری اسلامی در نهایت کدام گزینه را انتخاب می کند؟

این پیش بینی الان ممکن نیست زیرا تصمیم گیری در این زمینه، برآمده از تاثیرگذاری گروههای ذی نفوذ متفاوتی است. به علاوه رفتارهای طرف مقابل ایران نیز در اینکه ایران کدام یک از این دو گزینه را انتخاب کند، تاثیرگذار است. بنابراین این امر قابل پیش بینی نیست. ولی به نظر می رسد که ایران در حال حرکت در مسیر تعدیل بعضی از مواضع خودش است و به نوعی اراده ای برای همسازی بیشتر با نظام بین المللی در داخل ایران شکل گرفته است.

ظاهراً یکی از موارد اصلاحی تهران در طرح پیشنهادی البرادعی، تحویل اورانیوم در چند مرحله و نیز تحویل گرفتن سوخت در چند مرحله است. این امر چه مزایایی برای طرفین می تواند داشته باشد؟

مزایای این پیشنهاد برای طرف مذاکره ایران این است که با تحویل گرفتن اورانیوم غنی شده در ایران و سپس تحویل گرفتن پسماندهای آن، مطمئن می شود که این اورانیوم در ایران مصارف نظامی نخواهد داشت و طبیعتاً از این جهت گارانتی بزرگی بدست می آورد.

اما مزایای آن برای ایران، جلوگیری از تحریم های بیشتر و همسازی بیشتر با نظام بین الملی و بهره مند شده از امکانات موجود در نظام بین الملل است و علاوه بر این، می تواند شرایط را برای گسترش تکنولوژی هسته ای در حوزه های دیگر در داخل ایران فراهم کند.

یادتان باشد که ما هنوز به صورت همه جانبه و گسترده به تکنولوژی هسته ای دست نیافیته ایم. ما عمدتاً بخشی از تکنولوژی غنی سازی اورانیوم را بدست آورده ایم. ما هنوز در نیروگاه سازی، استفاده از نیروگاه، در تولید برق اتمی و شاخه های اصلی تکنولوژی هسته ای به نقطه موفقیت نهایی نرسیده ایم. توافق هایی از این دست، امکان توسعه و موفقیت در زمینه های مذکور را برای ایران افزایش می دهد.

به نظر شما چه تضمینی وجود دارد که روسیه و بخصوص فرانسه، اورانیوم غنی تر شده و میله های سوخت مورد نیاز ایران را به ایران تحویل دهند یا به موقع تحویل ایران دهند؟

ما در رفتارهای بین المللی هیچ گاه تضمین صد در صد نداریم و همه چیز نسبی است. آنها هم تضمینی نخواهند داشت که ایران هم همواره تمام اورانیوم توافق شده خودش را در اختیارشان بگذارد. این توافق ها بستگی به رفتارهی دو طرف دارد. ولی اگر دو طرف در محاسبات خودشان به این نتیجه برسند که این رویه برای آنها رویه سودمندی است، طبیعتاً همین عنصر سودمندی و محاسبه عقلایی، بهترین تضمین برای ادامه همکاری خواهد بود.

به نظر شما اگر ایران و غرب بر سر طرح البرادعی به توافق برسند، مساله پرونده هسته ای ایران رو به پایان خواهد رفت؟

فکر نمی کنم. زیرا همان طور که در ابتدای مصاحبه گفتم، این پرونده نمادی از کنش و واکنش ایران و نظام بین الملل است، با توجه به اینکه روابط ایران و نظام بین الملل در یک دوره طولانی سی ساله مخدوش و پرتنش بوده و الان این تنش ها خودشان را در قالب مشکلات پرونده هسته ای نشان می دهند، طبیعتاً نمی توان انتظار داشت که با یک توافق و کنش و واکنش چند هفته ای، این منازعه برای همیشه تمام شود. ولی به نظر می رسد که این توافق می تواند یک گام بلند در این زمینه باشد.

رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس، نظر مجلس را خرید سوخت از خارج به همان شکل سابق اعلام کرده است. به نظر شما در نهایت رای مجلس مبنای تصمیم نظام در این زمینه می شود یا رای دولت؟

سیاست هسته ای، سیاستی است که در سطح کلان نظام درباره اش تصمیم گیری می شود. یعنی نه به رای مجلس بستگی تام خواهد داشت و نه به رای دولت. به نظر می رسد عالی ترین مقامات سیستم با مشارکت نیروهای مختلف در این زمینه تصمیم می گیرند زیرا این امر مربوط به سیاست کلان نظام است و به نظر یک قوه یا دو قوه یا یک شخص و دو شخص بستگی ندارد؛ گرچه همه این ها تاثیرگذارند. ولی تصمیمی که در نهایت اتخاذ می شود، تصمیمی است برآمده از سطح کلان نظام.

اینکه ایران بخواهد 75 درصد از کل اورانیومی را که در چند سال اخیر با زحمت فراوان غنی کرده است به خارج از کشور بفرستد، اقدامی توام با ریسک بالا نیست؟

به هر حال هر اقدامی در عرصه بین المللی هم ریسک دارد و هم منافع. بازیگران خردمند در عرصه بین المللی، بازیگرانی هستند که ریسک و منفعت را در کنار هم محاسبه می کنند تا ببینند که آیا یک ریسک به منافعش می صرفد یا نه؟ در شرایط فعلی به نظر می رسد که مهمترین کاری که در دستگاه تصمیم گیری ما باید صورت بگیرد، محاسبه منافع است. ما باید ببینیم که آیا پذیرش این ریسک به منافعی که ایران بدست می آورد، می ارزد یا نمی ارزد؟ در صورتی که منافع پذیرش این پیشنهاد بر ریسک آن ارجحیت داشته باشد، این پیشنهاد پذیرفته می شود.

تعدیل نوظهوری که در مواضع هسته ای جمهوری اسلامی دیده می شود، تا حدی ناشی از حوادث پس از انتخابات نیست؟

حتماً این گونه است. زیرا دولتمردان در خلاء زندگی نمی کنند. به هر حال اتفاقاتی در کشورشان می افتد که بر تصمیمات آنها تاثیر می گذارد. به نظر می رسد که تصمیمات اخیر در مذاکرات هسته ای ایران نیز متاثر از حوادث داخلی است. گر چه ما از دو سه سال در نوشتارها و گفتارهایی که در این باره داشتیم، پیش بینی می کردیم که چنین اتفاقی بیفتد. به هر حال تحقق چنین وضعیتی در حوزه مسائل هسته ای ایران، قابل پیش بینی بود.

bato-adv
bato-adv
bato-adv