اولین چالش که بهدلیل تجمعات روزهای اخیر احتمال بیشتری یافته، عدم تمدید تعلیق تحریمهای ایران توسط آمریکا است.
به گزارش دنیای اقتصاد، برای اولین بار از سال ۲۰۱۴ هر دو نوع نفت شاخص، اولین روز معاملاتی سال نو میلادی را با قیمتهای بالای ۶۰ دلار آغاز کردند.
در این شرایط میتوان پنج چالش بزرگ را پیشروی بازار نفت تصور کرد. اولین چالش که بهدلیل تجمعات روزهای اخیر احتمال بیشتری یافته، عدم تمدید تعلیق تحریمهای ایران توسط آمریکا است. دومین چالش اما به احتمال وقوع ناآرامی در عربستان یا وقوع درگیری در خاورمیانه بازمیگردد. کاهش تقاضای چین، افزایش رشد تولیدات شیل و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر سه چالش دیگر بازار نفت در سال ۲۰۱۸ محسوب میشوند.
بازار جهانی نفت اولین روز کاری سال ۲۰۱۸ را در اوج آغاز کرد. این شروع قدرتمند از ژانویه ۲۰۱۴ به این سو بیسابقه بوده است زیرا هر دو نفت شاخص بازار معاملات روز گذشته را با قیمت بیش از ۶۰ دلار در هر بشکه کلید زدند. افزایش ریسک بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران به علت تجمعات شهری در روزهای اخیر و تداوم طرح کاهش تولید از سوی کشورهای عضو و غیرعضو اوپک، از مهمترین دلایلی بودهاند که قیمت نفتهای شاخص بازار را در اوج قرار دادهاند.
هرچند تحلیلگران رویترز عقیده دارند «حتی اگر اتفاقات اخیر در ایران نیز رقم نمیخورد، بازار نفت روندی رو به رشد داشت»؛ با این حال نمیتوان از تحولات ایران و اثرگذاری آن بر بازار جهانی نفت چشم پوشید.
حدود دو هفته دیگر رئیسجمهور آمریکا درباره بازگشت احتمالی تحریمهای آمریکا علیه ایران تصمیم خواهد گرفت. این در حالی است که تجمعات روزهای گذشته در برخی شهرهای ایران، ریسک بازگشت تحریمهای آمریکا علیه کشور و از کار افتادن سیستم برجام را افزایش داده است. این ریسک با دو اثر متفاوت در داخل ایران و بازار جهانی نفت همراه خواهد بود. به عقیده کارشناسان چنانچه تحریمهای آمریکا بار دیگر علیه ایران اعمال شود، اگرچه روند تولید و صادرات نفت کشوررا به سطح پیش از برجام نخواهد رساند اما قطعا فروش آن با تنگناهایی همراه خواهد شد.
براساس آمارهای موجود، میزان واردات چهار مشتری عمده آسیایی ایران در ماه نوامبر ۲۰۱۷ نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۲۹ درصد کاهش داشته و به کمترین سطح از آوریل ۲۰۱۶ رسیده است. تداوم یا تشدید این روند در حالی مشکلات کاهش درآمدهای نفتی را به کشور تحمیل میکند که برای بازار جهانی نفت مزیت به شمار میرود زیرا باعث خروج تولیدات ایران از بازار اشباع شده نفت خام میشود.
خروج احتمالی نفت ایران از معاملات جهانی، به خصوص میتواند به نفع بزرگان عضو و غیرعضو اوپک باشد که در تلاشند در قالب طرح کاهش تولید، بازار نفت را به تعادل برسانند. به این ترتیب به نظر میرسد یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بازار جهانی نفت در سال ۲۰۱۸، ایران و تحولات آن باشد، هرچند تحولات خاورمیانه و عربستان نیز از اهمیت بسزایی برای معاملهگران طلای سیاه برخوردار است. ایران و تحولات احتمالی آن (بالا رفتن ریسک بازگشت تحریمها) در حالی یکی از علامت سوالهای بزرگ بازار نفت در سال ۲۰۱۸ به شمار میرود که نیک باتلر، ستوننویس فایننشال تایمز سوالات دیگری را نیز برای ترسیم آینده بازار نفت در سال جدید میلادی مطرح میکند.
باتلر چهار سوال اساسی در سطح جهانی مطرح میکند و سعی دارد با یافتن پاسخ برای آنها، چشماندازی از بازار انرژی در سال ۲۰۱۸ ترسیم کند. هرچند هیچکدام از پاسخهایی که به این پرسشها داده میشود در گذر تحولات روزانه دنیا از قطعیت برخوردار نیست؛ اما آنجا که بالا گرفتن بحران در خاورمیانه را گزینهای محتمل عنوان میکند، به لحاظ امنیتی رعبآور و آنجا که سهم انرژیهای تجدیدپذیر را رو به رشد ارزیابی میکند، به لحاظ بهبود اوضاع زیستمحیطی امیدوارکننده به نظر میرسد.
اما در حالیکه تحلیلگران در حال بررسی مولفههای مختلف برای دست یافتن به چشماندازی از بازار نفت در سال ۲۰۱۸ هستند، دو نفت شاخص بازار جهانی دومین روز از سال جدید میلادی را به شکلی متفاوت شروع کردند. به گزارش «دنیای اقتصاد» قیمت هر بشکه نفت خام برنت (شاخص بورس لندن) در ساعات ابتدایی معاملات روز گذشته به قیمت ۲۶/ ۶۷ دلار بر بشکه رسید اما در ادامه و تا لحظه تنظیم این گزارش (ساعت ۱۷ به وقت تهران) با افت ۱۷ سنتی به ۷۰/ ۶۶دلار بر بشکه رسید. هر بشکه نفت خام آمریکا نیز با ۷ سنت افت قیمت روی قیمت ۳۵/ ۶۰ دلار بر بشکه معامله شد.
ثبات داخلی عربستان
اولین سوالی که باتلر درباره سرنوشت احتمالی بازار نفت در سال ۲۰۱۸ مطرح میکند، این است که آیا عربستان سعودی پایدار خواهد بود؟ اهمیت این سوال در این نکته است که بخش قابل توجهی از صادارت نفت خام این کشور پادشاهی به بازار آسیا اختصاص دارد. به این ترتیب هرگونه بیثباتی داخلی میتواند تولید نفت در این کشور را با اختلال همراه کند و برای بازار تشنه به نفت آسیا مشکلاتی پدید آورد.
در حال حاضر به نظر میرسد محمد بن سلمان، ولیعهد جوان سعودی، کنترل اوضاع را در عربستان در دست دارد. این کنترل اما از نگاه باتلر، یک کنترل عجیب و شکننده است که با زندانی کردن افراد مهم و بانفوذ مهم سعودی (که اعضای خانواده سلطنتی نیز در میان آنها حضور دارند) گره خورده است. به این ترتیب حالا تمرکز قدرت در عربستان سعودی به دست «یک فرد» افتاده است؛ فردی جوان که قصد دارد به دنیا ثابت کند یک لیبرال مدرن و تحولخواه است.
اما همین تلاش شاهزاده جوان ممکن است پاشنه آشیل او نیز باشد زیرا اقدامات بیسابقه وی در عربستان موجی از نارضایتی به همراه داشته است. بازداشتهای ناگهانی و تلاش محمد بن سلمان برای ایجاد تغییراتی همچون عرضه سهام آرامکو در بورس از جمله اقداماتی هستند که باعث نارضایتی عمومی در عربستان سعودی شده است. مردم عربستان عقیده دارند فروش ۵ درصد از سهام شرکت دولتی آرامکو در شرایطی که قیمت جهانی نفت در شرایط باثباتی قرار ندارد، میتواند به زیان کشور باشد. محمد بن سلمان اما اقداماتی را نیز برای جلب رضایت مردم عربستان انجام داده است. حمایت از تمدید توافق کاهش تولید اوپک در سراسر سال ۲۰۱۸ و ارائه آزادیهای مدنی بیسابقه در این کشور نفتخیز و سنتی نمونهای از این اقدامات است.
نیک باتلر اما عقیده دارد در پشت ایدههایی همچون احداث شهر جدید ۵۰۰ میلیارد دلاری در عربستان سعودی که قرار است روباتها آن را اداره کنند یا دادن آزادیهایی همچون رانندگی زنان در عربستان برای نخستین بار در تاریخ این کشور، نوعی تعصب مذهبی قدیمی قرار دارد که هنوز هیچ تغییری نکرده است. این تعصب مذهبی علیه جوامع شیعه در کل منطقه و به خصوص علیه ایران جریان دارد.
وجود چنین نگاه رادیکالی از سوی شاهزاده جوان سعودی ممکن است هر آن مسبب یک بیثباتی واقعی در منطقه شود. ریسک واقعی در این زمینه این است که مناقشات میان ایران و عربستان سعودی که هر دو کشور به شکل سنتی از آن اجتناب میکنند، چنانچه گسترش پیدا کند، میتواند به تولید و تجارت نفت خام در دنیا ضربهای جدی وارد کند. این ریسک زمانی جدیتر به نظر میرسد که بدانیم کشورهای حوزه خلیجفارس در مجموع یکچهارم تولید نفتخام دنیا را بر عهده دارند و بیش از ۴۰ درصد از نفتی که در دنیا معامله میشود را تامین میکنند.
شیل آمریکا، علامت سوال بزرگ
دومین سوالی که از نگاه باتلر مهم به نظر میرسد این است که تولیدات نفت شیل آمریکا در سال ۲۰۱۸ با چه سرعتی میتواند رشد داشته باشد. سال ۲۰۱۷ برای تولیدکنندگان شیل آمریکا در حالی سپری شد که آنها با افزایش تولید ۶۰۰ هزار بشکهای در روز توانستند سهم خود از کل تولید نفت خام آمریکا را به بیش از ۶ میلیون بشکه در روز برسانند. افزایش قیمت جهانی نفت خام در طول ۶ ماه گذشته باعث شد که تولید نفت در تمام مناطق نفتخیز آمریکا توجیه اقتصادی داشته باشد. رشد تعداد دکلهای حفاری گواهی روشن از این روند در آمریکا است.
به گزارش بیکرهیوز، دکلهای حفاری نفت خام آمریکا در انتهای سال ۲۰۱۷ رشدی ۴۲ درصدی را نسبت به ابتدای سال به ثبت رساندند که مدیون رشد چشمگیر قیمت نفت به علت اجرای موفق توافق کاهش تولید از سوی اوپک در سال گذشته میلادی است. حفاران دکلهای نفتی در آمریکا، در هفته منتهی به ۲۹ دسامبر ۲۰۱۷، تعداد کل دکلها را روی عدد ۷۴۷ نگه داشتند. این میزان ۲۲۲ مورد بیشتر از ۵۲۵ دکل حفاری در انتهای سال ۲۰۱۶ است.اما چنانچه این روند رو به رشد در سال ۲۰۱۸ نیز برای تولیدکنندگان نفت خام آمریکا به ویژه تولیدکنندگان شیل تداوم داشته باشد، تلاش اوپک برای کاهش تولید با شکست مواجه خواهد شد. چنین اتفاقی به معنای ریزش قیمت جهانی نفت خام است.
چین؛ نقطه عطف بازار نفت
سوال سوم به چین مربوط میشود. بزرگترین مصرفکننده نفت خام در دنیا، طی سه سال گذشته موفق شد رشد اقتصادیاش را با کمترین افزایش مصرف انرژی به ثبت برساند. رشد اقتصادی آنها احتمالا کمتر از اعداد اعلام شده بوده است (چینیها اصولا به این مساله که آنها نیز در معرض چرخه رکود اقتصادی هستند اعتراف نمیکنند) اما با این حال دستاورد آنها در زمینه کاهش مصرف انرژی قابل توجه است. اما سوال اصلی در این باره این است که آیا این روند قرار است ادامه داشته باشد؟ اگر پاسخ مثبت باشد؛ رشد تقاضای جهانی برای نفت، گاز و زغالسنگ با محدودیتهایی همراه خواهد بود.
چین کشوری است که یکچهارم مصرف روزانه انرژی دنیا را به خود اختصاص داده و اگر نوسانی در تقاضای این غول اقتصادی ایجاد شود قطعا بازتابی جهانی خواهد داشت.اقتصاد چین در حال تغییر و دور شدن از صنایع سنگین آلاینده است که عمدتا برای تامین انرژی به زغالسنگ تکیه دارند. برای انجام این کار، این کشور برنامههای زیادی در قالب قانون برای تبدیل شدن به اقتصادی خدماتمحور و استفاده از ترکیبی از سوختهای متنوع دارد. اما سرعت این تغییر جهت نامشخص است. با این حال پکن همچنان بر سر اجرای برنامههای بلندپروازانهاش برای داشتن اقتصادی پاک جدیت دارد و دستکم برای کاهش آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای بزرگ، در حال پیاده کردن سیاستهایی سختگیرانه است. سال ۲۰۱۸ نشان خواهد داد که چینیها در این زمینه تا چه حد پیشرفت خواهند داشت.
سایه سنگین انرژیهای تجدیدپذیر
اما چهارمین سوال که از نگاه باتلر مهمترین سوال است، به سرعت رشد انرژیهای تجدیدپذیر مربوط میشود. اهمیت این سوال در این است که در سالهای اخیر افت محسوسی در هزینههای تولید انرژیهای تجدیدپذیر رخ داده است. در کنار این اتفاق نمیتوان از رشد قوی تقاضا برای انرژیهای نوین چشمپوشی کرد. تولید انرژی از باد به قدری رشد داشته است که حالا بدون دریافت یارانه تولید با سایر انرژیها رقابت میکند.
آنطور که آژانس بینالمللی انرژی در گزارشهای خود تاکید کرده، هزینه تولید انرژی خورشیدی نیز از سال ۲۰۱۰ به این سو با افتی ۷۰ درصدی همراه بوده است. این میزان افت هزینه تولید عمدتا به پیشرفتهای چین در این زمینه بازمیگردد. سوالی که در این زمینه مطرح میشود این است که تمام این دستاوردها با چه سرعتی میتواند به تقاضای برق افزوده شود؟ به گزارش آژانس بینالمللی انرژی، انرژیهای تجدیدپذیر از جمله انرژی آبی در حال حاضر تنها ۵ درصد از نیاز جهانی به انرژی را تامین میکند، این در حالی است که ظرفیت تولید انرژیهای خورشیدی فتوولتائیک (Photovoltaic) در سال ۲۰۱۶ رشدی ۵۰ درصدی داشته است.
با این حال این صنعت برای ایجاد تغییری واقعی، به یک دوره رشد مانند آنچه برای کامپیوترهای شخصی و تلفنهای همراه در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی رخ داد، نیاز دارد.این چهار سوال اصلی درباره بازار جهانی انرژی در حالی از سوی باتلر مطرح میشود که او با اشاره به تغییرات لحظهای در تجارت انرژی، عقیده دارد ۲۰۱۸ سال سبقت عرضه انرژی از تقاضا خواهد بود.
باتلر این چشمانداز را در حالی مطرح میکند که اگر تحقق پیدا کند، رشد قیمت نفت خام در دو ماه گذشته تبدیل به موجی موقت و ناپایدار خواهد شد. این تحلیلگر ارشد انرژی بالا گرفتن تنشها در خاورمیانه را تنها احتمالی میداند که میتواند چشمانداز انرژی در سال ۲۰۱۸ را به شکل کلی تغییر دهد.