مسئولیت حمله تروریستی افغانستان را همچون بسیاری از حملات تروریستی ماه های قبل داعش بر عهده گرفته است؛ داعشی که به نظر میرسید کارش در سوریه و عراق به پایان رسیده است. اما حالا حملات تروریستی افغانستان گواه از آن است که این گروه ترویستی از همسایگان غربی ایران به همسایه شرقی کوچ کرده است. حالا این سوال پیش میآید که امنیتی شدن فضای افغانستان چه تاثیری بر ایران دارد؟ آیا این بار هم ایران از خطر گروه های تروریستی مصون می ماند؟
فرارو- افغانستان روزهای پرتنشی را میگذارند. در هفته جاری در یک حمله تروریستی در نزدیکی یک دانشگاه نظامی در پایتخت افغانستان 11سرباز کشته و 16 سرباز نیز زخمی شده اند. این حمله دومین حمله تروریستی در کابل بود. روز شنبه نیز تروریست ها یک دستگاه آمبولانس پر از مواد منفجره را در نزدیکی وزارت کشور افغانستان منفجر کردند که در اثر آن 103 کشته و 235 زخمی به جا ماند. بعد از این حمله افراد زیادی وزرای امنیتی افغانستان را ناکارآمد خوانده و خواستار استعفای آنها شدند.
حالا مردمان کابل امنیت روانی خود را نیز از دست داده اند. تصور برخی از مردم این است که دو سوم پایتخت در معرض حملات انتخاری قرار دارد. آنها نمی دانند که اگر از خانه بیرون می آیند آیا سالم به خانه بازمی گردند یا نه. هرچند که همه فعالیت گروه های تروریستی با افغانستان عجین شده است اما در طی هشت ماه گذشته بیش از 10 حمله تروریستی در افغانستان اتفاق افتاده است که در مجموع 437 کشته بر جا گذاشته اند.
اما مسئولیت حمله تروریستی امروز افغانستان را همچون بسیاری از حملات تروریستی ماه های قبل داعش بر عهده گرفته است؛ داعشی که به نظر میرسید کارش در سوریه و عراق به پایان رسیده است. اما حالا حملات تروریستی افغانستان گواه از آن است که این گروه ترویستی از همسایگان غربی ایران به همسایه شرقی کوچ کرده است.
حرکت ناامنی ها به سوی تبت
مهدی مطهرنیا تحلیل گر مسائل بین الملل بعد از اعلام پایان داعش در خاور میانه به فرارو گفته بود: این پیروزی نباید مانند جنگ بدر موجب شود که ما با اطمینان بازی را تمام شده بدانیم و اکنون جشن پیروزی برای مدیریت و هدایت مسائل منطقهای بر پا کنیم. او حالا می گوید: منطقه دارای سه لایه و سطح تحرک امنیتی در دهه های اخیر است. لایه نخست این مدیریت ناامنی، بعد از حادثه یازده سپتامبر به وجود آمد که در دوران بوش دوم عملیاتی شد و تا اواسط دوره نخست اوباما ادامه داشت. دوره دوم که از اواسط دوره اول ریاست جمهوری اوباما شروع می شود، توازن ضعف به عنوان لایه اصلی امنیتی در منطقه دنبال بود. این توازن ضعف باید بین ایران و عربستان به وجود میآمد. این مساله تا حالا هم ادامه داشته است. با روی کار آمدن ترامپ و سیاست های خاورمیانه ای او بر اساس برخورد با تهران، ما شاهد ورود به مدیریت امنیت نسبی در هارتلند نو (منطقه خاور میانه) و انتقال آن از تونل نوهارتلند (فلات ایران و خلیج فارس) به هارتلند علیا (تبت و آسیای شرقی) هستیم. فلات ایران در این زمینه یک پل انتقال ناامنی از منطقه هارتلند نو به نوهارتلند خواهد بود و افغانستان در این زمینه نقش ویژه ای بازی می کند.
ناامنیها نه ایران بلکه چین را نشانه گرفته اند
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: اگر ایران در پرتوی ایجاد یک فضای رودررویی مستقیم با ایالات متحده آمریکا در اصطلاکهای تاریخی 4 دهه اخیر وارد این رویارویی شود، میتواند فاز ناامنی گسترده تری در نوهارتلند به وجود آید. لذا با این معنا تا زمانی برای ایران یک خطر محدود دارد که ایران وارد رویارویی مستقیم با آمریکا در مرکزیت نوهارتلند نشود. اما افغانستان به واسطه محیط مساعد و مناسبی که در چندین دهه اخیر از منظر رشد اسلام گرایی افراطی و رادیکالیسم سیاسی داشته است، جایگاه مناسبی برای انتقال این ناامنی از هارتلند نو به هارتلند علیا محسوب می شود.
مطهرنیا معتقد است: هدف بیش از آنکه غرب افغانستان یعنی ایران باشد، طرف شرق افغانستان یعنی آسیای شرقی است. لذا باید بگویم آنچه که در افغانستان کنونی می بینیم نقل و انتقال ناامنی موجود در منطقه خاور میانه به سمت ایجاد یک فضای مناسب برای انتقال به هارتلند علیاست. لذا باید بگویم آنچه اکنون مشاهده می کنیم دوران انتقال این مدیریت ناامنی از نوهارتلند (خاورمیانه عربی) به کاپیولای موجود در نوهارتلند (فلات ایران و منطقه پیرامونی آن) برای انتقال به آسیای شرقی به ویژه هارتلند علیا (تبت و حوالی تبت) یعنی چین خواهد بود.
ایران مستعد سوریه ای شدن نیست
او ادامه میدهد: ایران در معرض خطر از بیرون نیست، بلکه در معرض خطرات درونی است که می تواند جاذبه های بالایی برای ورود شبکه های تروریستی در درون به وجود بیاورد. خارج شدن مردم از اکنون زدگی، نارضایتی گسترده از عملکرد مسئولان در حوزه های گوناگون و احیانا گسترش آن در سطوح مختلف می تواند زمینه پرورش نوع جدیدی از جهت گیریهای خشونت بار در کنشهای سیاسی شود که با ابعاد دهشت انگیز تروریسم منطقه ای و بین المللی تنه به تنه باشد. اما ایران به واسطه بافت و بافتار فرهنگی و تمدنی اش، پذیرش نوعی تروریسم بیرونی مثل داعش از منظر مقتضیات درونی را ندارد. اینکه بگوییم ایران استعداد سوریه ای شدن را دارد یا می تواند به مثابه سوریه وارد عمل شود تا حدودی دور از منطق عقلایی است. چون ایران نه سوریه، نه لیبی و نه یمن است. ایران، ایران است و ویژگی های خاص خود را دارد و مسائل مرتبط با ایران را باید با ویژگی های خاص ایران مد نظر قرار داد.