bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۵۹۸۰۷

افشای یک ویدئوی زیرخاکی درباره مشایی!

خب احمدی‌نژاد که اینها را می‌شناسد نمی‌تواند این کار را بکند. افکار و اندیشه‌های اینها فاصله‌ای با آقای هاشمی ندارد. آقای احمدی‌نژاد چون اعتقادی به افکار و اندیشه‌های آقایان نداشت و آنها را اصولگرای واقعی نمی‌دانست تا جایی که مقدور بود سهم به کسی نداد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷

افشای یک ویدئوی زیرخاکی درباره مشایی!

روزنامه شرق نوشت: در ویدئویی که به دست ما رسیده، اسفندیار رحیم‌مشایی در جمع یک‌سری از روحانیون از شهرهای مختلف سخنرانی می‌کند. زمان دقیق این سخنرانی مشخص نیست، اما تا جایی که از سخنان مشایی مشخص است، این جلسه مربوط به بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و انتشار نامه مقام معظم رهبری مربوط به برکناری رحیم‌مشایی از سمت معاون اولی است و گویا مشایی هم به این جلسه آمده تا به برخی شائبه‌ها دراین‌باره پاسخ دهد.

بخشهایی از سخنان او به شرح زیر است:

  • تو دفتر و اینجا و آنجا به ما گفتند که چنین نامه‌ای صادر شده است، درحالی‌که این نامه، نامه‌ای محرمانه بین آقا و آقای احمدی‌نژاد بود و اولین‌بار هم نبود. آقا در هر مسئله‌ای تشخیصی می‌دهند نقطه نظر می‌دهند، هر روز که دیدار نمی‌کنند، گاهی اوقات یادداشت می‌نویسند. محرمانه است بین رهبر و رئیس‌جمهور. آقای احمدی‌نژاد گاهی نظر دیگری ممکن است داشته باشند. گاهی خبری آمده باید چک کنیم. رئیس‌جمهور کارش این است که خبر را نگه می‌دارد اگر عینا همان چیزی باشد که خودش فکر می‌کند، همان لحظه می‌دهد که اقدام کنند، اگر غیر از این باشد نگه می‌دارد در ملاقات که بگوید این خبر یا چیزی که شما فرمودید را من بررسی کردم اصلا خبر چیز دیگری است.
  • از این موارد زیاد است یا چیزی که شما مرقوم فرمودید را اگر این‌طور بگوییم خوب است یا شما بفرمایید که این‌طور انجام شود. فوق فوقش این بود که خبر اگر منتشر نمی‌شد، نامه هم به صداوسیما نمی‌رفت. دوشنبه بعد ملاقات بود. آقا می‌فرمودند که من جمع‌بندی کردم حتما آقای مشایی معاون نباشد. خیلی ساده بود. مشکلی وجود نداشت مگر کسی دنبال این بود که معاون اول باشد؟
  • الان هم من معاون اول نیستم خوشحال‌ترم. من کارم را به اندازه‌ای که از دستم برمی‌آید، انجام می‌دهم به اندازه رئیس دفتر مسئولم. اینکه خیلی برای من بهتر است. ولی می‌خواهم بگویم بعضی‌ها دنبال یک‌چیزهایی دیگر هستند. چنان جو‌سازی کردند. من رفتم خدمت آقای احمدی‌نژاد بعد از انتشار نامه و خدمت خیلی‌ها عرض کردم که خداوکیلی من پیش خدا خیلی خوشحال و روسفیدم. یک امتحان برای من بود... در خلوت خودم با دوستان نزدیک هم گله نکردم... . بنده الان هم می‌گویم یک سربازم از رو هم نمی‌روم، مگر از روی جسدم رد شوند. من سرباز نظام و ولایتم و کوتاه هم نمی‌آیم. اهل سکته پکته هم نیستم اما به‌خاطر من برخی سکته می‌کنند، بعدا می‌بینید.
  • امروز من بگویم من اصلا دیگر از آقای احمدی‌نژاد خوشم نمی‌آید، برای خیلی‌ها می‌شوم یک شخصیت روشنفکر باسواد متفکر. مشکل این است. من به خیلی از خودی‌ها نقد دارم. بعضی از اینها خودی نیستند... . صداسیما صد بار اعلام کرد عزل مشایی در پی فرمان مقام معظم رهبری. نه عزلی در نامه بود نه برکناری. اگر دستخط را دیده باشید، حتی آقا نوشته بودند آقای رحیم‌مشایی، بعد یک هفت رو به آسمان باز کرده بودند نوشته بودند «جناب» که از قلم افتاده بود. من از ایشان متشکرم. پدری کردند اما اینها چه کار کردند. بگویم در صداسیما چه کسی است؟ معلوم است نمی‌خواهم اسم ببرم، اما چرا صد بار اعلام می‌شود عزل مشایی، درحالی‌که نه کلمه عزل در آن است نه برکناری.
  • برکناری مشایی در کیهان از [تیتر] «شاه رفت» 57 هم قوی‌تر بود. شاه رفت کوچک‌تر بود، مشایی برکنار شد بزرگ‌تر بود. فردا یا پس‌فردایش آقای مصلحی قاریان قرآن را برده بود خدمت آقا. آقای مصلحی آمده بود دفتر آقای احمدی‌نژاد که تندتند خبر بگیرد، من دیدم آقای مصلحی نشسته، در را بستم رفتم. آقای احمدی‌نژاد گفت نه بیا داخل. دیدم آقای مصلحی دارد توضیح می‌دهد. هنوز خبر داغ بود، پخش نشده بود.
  • آقا در جمع قاریان گفتند اگر یک کسی را می‌گوییم جایی نباشد، این‌طور نیست که او را از همه‌چیز ساقط کنید که. این‌طور نیست که هیچ‌جا نباید باشد. بعد آقای مصلحی گفتند که آقا بعد از این فرمایش آقای فلانی را از دفتر صدا کردند گفتند برو به آقای فلانی بگو. به آقای صفار، این حرف که من زدم اینجا منظورم همین آقای مشایی است. من در تبعیت از ولایت فقیه مشکل دارم یا این آقایان؟ هنوز هم ول نمی‌کنند. یک روز همین نمایشگاه هدیه تهرانی بود. رفتم دیدم یک خانم سانتی‌مانتالی آمد گفت ما با شما کار داریم، گفتم بفرمایید. می‌دانستم از این سبز مبزهاست.
  • خیلی هم تند بود. گفت که این چه حرف‌هایی است راجع به امام زمان می‌زنی، گفتم چه حرف‌هایی، گفت شما فکر می‌کنید مردم احمق‌اند. من گفتم شما بفرما من چه گفته‌ام؟ گفت اصلا سؤال من این است مگر رهبر تو را عزل نکرده، تو باز هم هستی؟ گفتم رهبر من را عزل کرده، تو خوشحالی؟... آقای احمدی‌نژاد به من می‌رسد می‌گوید تو که چوب من را می‌خوری. جرئت ندارند من را بزنند، تو را می‌زنند، البته نوبت آقای احمدی‌نژاد هم می‌رسد. یک‌سال‌ونیم دیگر ببینید احمدی‌نژاد چه می‌شود. خودش گفته کافر می‌شود. یعنی کافرش می‌شمارند. ...شورای هماهنگی نیروهای انقلاب که درست شد، یک آقایی رئیسش بود که شما هم می‌شناسید... .
  • احمدی‌نژاد گفت یک شورا درست کردی، ما را جمع کردی، از حالا معلوم است چه کسی را می‌خواهی به‌عنوان کاندید همه نیروهای اصولگرا معرفی کنی. من آن آقا را اصلا به‌عنوان اصولگرا قبول ندارم. آخرش چه شد؟ همه این اصولگرایان مدعی، کاندید شدند... آنکه بعدازظهر هنوز انتخابات تمام نشده زنگ می‌زند به موسوی تبریک می‌گوید، منظورش چیست؟ آقای احمدی‌نژاد از همان روز گفت جنس ما فرق می‌کند. اینها در خلوت مسخره می‌کنند چیزهای دیگر می‌گویند... . یک روزی آقای احمدی‌نژاد آنچه در انتخابات نهم گذشت را خواهد گفت. اینها اسرار است... . بعضی از اینها گفتند ما از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنیم چون مال اردوی اصولگرایان است.
  • رویشان نمی‌شد از آقای هاشمی دفاع کنند، چون سال‌ها به هاشمی فحش داده بودند. برخی گفتند سکوت می‌کنیم، ولی یواشکی گفتند هاشمی بهتر است. انتخابات تمام شد احمدی‌نژاد رأی آورد، دو تا از آقایان که یکی روحانی و یکی غیرروحانی است، بعد از انتخاب باید بشکن می‌زدند، چون گفته بودند احمدی‌نژاد اگر انتخاب شود، نور علی نور می‌شود، اما رأی ندارد. اما از همان روز رأی‌آوردن احمدی‌نژاد تا امروز علیه او فعالیت می‌کنند. توبه هم نکردند. آن آقایانی هم که رأی نیاوردند می‌گویند ما باید نظر بدهیم که شما چه کسی را وزیر بگذارید.
  • خب احمدی‌نژاد که اینها را می‌شناسد نمی‌تواند این کار را بکند. افکار و اندیشه‌های اینها فاصله‌ای با آقای هاشمی ندارد. آقای احمدی‌نژاد چون اعتقادی به افکار و اندیشه‌های آقایان نداشت و آنها را اصولگرای واقعی نمی‌دانست تا جایی که مقدور بود سهم به کسی نداد. آنها ناامید شدند. گفتند این احمدی‌نژاد به ما میدان نداده. سهم ما را نداده. حتما به‌زودی شکست می‌خورد. مگر یک نفری می‌تواند مملکت اداره کند؟ کمی گذشت دیدند دولت هی گل می‌کند. از نظر داخلی و بین‌المللی درخشیده و در همه جهان اسم احمدی‌نژاد پخش شده. گفتند این نشد که. آقایان نشستند گفتند لابد این چند نفرند که دولت را اداره می‌کنند. یک دوره‌ای شروع کردند به زدن حلقه‌های اول که داستانش مفصل است تا یواش‌یواش نوبت من رسید. بعد به این نتیجه رسیدند که این از همه نزدیک‌تر است. لابد نقشش هم بیشتر است. این را بزنیم احمدی‌نژاد را زده‌ایم. آقای احمدی‌نژاد هم اظهار محبت می‌کرد. من هم نمی‌توانم جلویش را بگیرم. آقای احمدی‌نژاد گفتند اینها می‌دانند که برای آینده انگشت توجه دولت تعیین‌کننده است. هرکسی نمی‌تواند بیاید در صدر امور قرار بگیرد. آقای احمدی‌نژاد اعلام کردند دولت آینده به کوری چشم دشمنان انقلابی‌تر و عدالت‌طلب‌تر و حزب‌اللهی‌تر از دولت دهم است. ما هم باید به این سمت برویم. خب آنها نگرانند چون از مظاهر حزب‌اللهی و عدالت نیستند...».