فرارو- استراتژی آمریکا در برابر ایران ناکامیهای محتمل زیادی دارد.
به گزارش فرارو،
مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، در اولین سخنرانی عمدهاش به عنوان وزیر خارجه، استراتژی دولت آمریکا در برابر ایران را در اندیشکده هریتج تشریح کرد. او در این سخنرانی، ۱۲ درخواست از ایران مطرح کرد. اما آیا این درخواستها کارآمد خواهد بود؟ این استراتژی جدید چه نقاط ضعفی دارد؟
تد بروموند، پژوهشگر ارشد اندیشکده بنیاد هریتج، طی یادداشتی در روزنامه نیوزدی، ضمن پاسخ به این پرسشها، به معنای طرح جدید پومپئو پرداخت.
به گفته بروموند، طرح جدید دولت آمریکا با دو استدلال شروع میشود: نخست: جنگ در سوریه، تامین مالی حماس، ساخت موشکهای بالستیکی و داشتن یک برنامه هستهای، هزینههای زیادی برای ایران دارد. دوم: منابع ایران محدود است و این کشور نمیتواند برای همیشه این هزینهها را تحمل کند.
این کارشناس نوشت: " به عبارت دیگر، دولت (آمریکا) به چیزی که کارشناسان آن را 'تحمیل هزینه' مینامند، اتکا میکند. این رویکرد دنبال آن است تا دشمن کمثروت شما، هزینه نامتناسبی برای اقداماتی بپردازد که شما آنها را نمیپسندید. هدف این است که دشمن را دلسرد کنید یا حتی او را به ستوه بیاورید. ایده اصلی این رویکرد این است که شما نمیتوانید به دشمنانتان کمک مالی کنید. اگر دشمن بخواهد رفتار خصومتآمیز داشته باشد، او را به پرداخت هزینه مجبور کنید. انتقاد اصلی دولت (آمریکا) از توافق هستهای این بود که این توافق در بهترین حالت، در ازای محدودیتهای موقتی بر برنامه هستهای، به ایران اجازه داد تا از تحریمهای گسترده رها شود".
بروموند در ادامه با بیان اینکه اتخاذ رویکرد تحمیل هزینه، بهترین رویکرد برای آمریکاست، اعلام کرد که این رویکرد نیز نقاط ضعفی دارد. به گفته این کارشناس، نتیجه نهایی استراتژیهای تحمیل هزینه، نامشخص است. اگر هدف این استراتژی، تغییر سیاستهای رژیم باشد، با تغییر این سیاستها، کارآمدی استراتژی تحمیل هزینه هم از بین میرود.
از دیدگاه بروموند، نخستین نقطهضعف رویکرد تحمیل هزینه، این است که چنین رویکرد کارآمدی سریعی ندارد. این رویکرد، بار سنگینی بر طرف مقابل میگذارد اما، آمریکا هم باید تلاش زیادی انجام دهد. سابقه آمریکا با کره شمالی نشان میدهد آمریکا در تحمیل مشقت به طرف مقابل برای مدت طولانی مشکل دارد.
دوم آنکه درخواستهایی که آمریکا از ایران دارد، گسترده هستند. احتمال کمی وجود دارد که ایران آنها را بپذیرد. این هم بدان معناست که آمریکا برای مدت طولانی درگیر این مسئله خواهد بود و در نتیجه تنها سناریوهای محتمل برای چنین سیاستی این است که یا آمریکا نهایتا سیاستهایش را تغییر دهد یا اینکه "نظام ایران فروبپاشد". به گفته این کارشناس، در نهایت تغییر سیاست آمریکا محتملتر است.
سوم: ریسک پیگیری تغییرات گسترده، آمریکا را در معرض اتهامها به ناکام شدن میگذارد. در دهه ۱۹۵۰، محافظهکاران آمریکایی خواستار عقبراندن شوروی از شرق اروپا بودند، اما بعدا معلوم شد که تنها راه انجام چنین کاری، پیروز شدن در جنگ سرد بود. عقبراندن، به عنوان یک سیاست، از آنچه آمریکا میتوانست به سرعت به دست بیاورد، چیزهای بسیار بیشتری طلب میکرد و این امر به لحاظ سیاسی، آسیبزا است.
بروموند در پایان نوشت: " دولت (آمریکا) یک استراتژی جدی در قبال ایران دارد. اما دقیقا به خاطر همین جدیت، اجرای آن آسان نخواهد بود. این استراتژی، ناکامیهای محتمل زیادی دارد. تلاش برای ایجاد یک استراتژی در برابر ایران تمام شد، اما تلاش برای واقعی و پایدار کردن این استراتژی، به تازگی شروع شده است".