این کارشناس رسانه یادآور شد که «تجربه نشان داده که در ایران بسیاری از کمپینهای مردمی بیش از آنکه تاثیرگذار باشند، مخرب هستند و شاید یکی از دلایل این موضوع این باشد که برخی چهرههای ورزشی و افراد مشهور در این شبکهها رفتار درستی ندارند و الگوی خوبی برای مخاطبان نیستند. همین موضوع باعث میشود تا مردم نیز متقابلاً برخورد نامناسبی داشته باشند».
حضور تیم ملی ایران در رقابتهای جامجهانی همانند حضور هر تیم دیگری در این مسابقات با بُرد و باخت همراه است خصوصا که امسال قرعه نسبتا سختی هم نصیب تیم ملی کشورمان شده و کار را سختتر میکند؛ اما در این میان آنچه باقی میماند حمایت مردم و رسانهها و برخورد درست آنها با نتایج است که میتواند چهره خوب و متناسب با فرهنگ چندین سالهمان به جا بگذارد.
تجربه ثابت کرده است در سالهای اخیر گاهی راحتترین راه برای نشان دادن عصبانیت و مخالفت، هجوم دستهجمعی به صفحه شخصی افرادی است که حرف یا عمل آنها چندان به مذاقمان خوش نیامده است. باخت تیم ملی یا تیمهای باشگاهی در رقابتهای جهانی نیز یکی از همین موارد است که متاسفانه باعث شده چهره نه چندان خوبی از ما در ذهن کاربران خارجی به یادگار بماند.
متاسفانه گاهی کوچکترین تلنگر کافی است تا روح پرهیجان و گاهی فحاش برخی از کاربران شبکههای اجتماعی ناآرام شود و بار دیگر حضورشان را با کامنتهایشان به اثبات برسانند. اصلا مهم نیست کاربری که این گونه مخالفتش را نشان میدهد، پیج اصلی یا تقلبی داشته باشد؛ مهم این است که یک فرد حقیقی پشت آن صفحه حضور دارد و تنها راه و شاید تنها جایی که برای ابراز عقایدش پیدا کرده است، همین شبکههای مجازی است.
نمونههای زیادی از این رویکرد وجود دارد که یکی از از آنها حمله به پیج «لیونل مسی» بعد از مشخص شدن قرعه رقابتهای جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ و هم گروه شدن با آرژانتین در این رقابتها بود. به دنیال این اتفاق صفحه شخصی «مسی» مورد هجوم بیش از ۳۰ هزار کامنت توهینآمیز به زبان فارسی قرار گرفت.
حمله به پیج هانیه توسلی برای تسلیت نگفتن درگذشت مرتضی پاشایی، حمله به صفحه لئوناردو دیکاپریو و کامنتهای توهینآمیز در صفحه کارلوس کیروش نیز از جمله دیگر هنرنماییهایی برخی کاربران اینترنتی در سالهای اخیر است؛ البته تجربه ثابت کرده است که همیشه این منافع ملی نیست که زبان توهینآمیز کاربران شبکههای اجتماعی را تحریک میکند و گاهی رقابتهای دو تیم خارجی نیز میتواند با سیلی از کامنتهای توهینآمیز با رسمالخط فارسی مواجه شود.
به عنوان مثال در دیدار نهایی جام ملتهای اروپا، پس از مصدومیت رونالدو توسط «دمیتری پایه»، تعداد چشمگیری از طرفداران این ستاره پرتغالی در اقدامی دسته جمعی به صفحه شخصی این بازیکن فرانسوی در اینستاگرم حمله و انواع توهینها را به زبان فارسی و انگلیسی نثار این بازیکن فرانسوی کردند.
به هر صورت گسترش روزافزون رسانههای نوین، شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین محافل اظهار نظر مردم تبدیل کرده است. اما اینکه هر کسی چطور از این رسانهها بهره میبرد موضوعی است که باید ریشه آن را در سطح سواد رسانهای جامعه جستوجو کرد.
در همین راستا، مهدی رحیمی ـ کارشناس رسانه ـ با اشاره به کمپینهای مردمی در شبکههای اجتماعی و فعالیت آنها در موقعیتها و مناسبتهای مختلف، اظهار کرد: چند سالی است که این کمپینها به ویژه در ایران با رویکردهای حمایتی و اعتراضی بسیار فعال و موثر بوده و در خیلی از زمینهها نیز کمک کردهاند. طبیعتا کمپینهای ورزشی نیز از این موضوع مستثنی نیستند و این روزها هم با توجه به آغاز رقابتهای جام جهانی فوتبال، قطعا بیش از حالت عادی فعال میشوند. اما در عین حال کمپینهای مردمی باید به دو نکته توجه کنند؛ اول استفاده از اطلاعات موثق و کاربردی و دوم افزایش سواد رسانهای؛ چراکه عدم توجه به این دو نکته از مهمترین ضعفهای کمپینهای مردمی محسوب میشود.
این کارشناس رسانه با اشاره به پُرمخاطب بودن رقابتهای جامجهانی و انعکاس اخبار این رویداد در رسانههای رسمی و اجتماعی کشورهای مختلف، خاطرنشان کرد: به طور کلی فضای جامجهانی تمام کشورها حتی آنهایی که تیم ملیشان در این رقابتها حضور ندارند را درگیر میکند. ایران نیز از جمله کشورهایی است که حتی در زمانی که نمیتوانست در رقابتهای جامجهانی حضور داشته باشد، این رویداد مهم ورزشی را پوشش خبری میداد. به هر حال دولتها، سازمانها و مردم در طول برگزاری مسابقات جامجهانی هر کدام به نوعی با این فضا درگیر میشوند. وظیفه دولتهاست که به دلیل افزایش نشاط عمومی مردم به این رقابتها بپردازند، سازمانها نیز از این فضا استفاده تبلیغاتی میکنند و مردم هم که همیشه مشتری اصلی جامجهانی هستند.
او با اشاره به تولید محتوای فرهنگی متناسب با رویدادهای جام جهانی در رسانههای رسمی یادآور شد: هر کدام از رسانهها تلاش میکنند تا در طول مدت برگزاری مسابقات جامجهانی تولیدات محتوایی متناسب با این رویداد داشته باشند. در این میان میتوان گفت که تلویزیون با پخش مسابقات از قدرت نفوذ بیشتری در این ایام برخوردار است. نشریات مکتوب و رسانههای الکترونیکی نیز هر کدام به نوعی بخشی از تولید محتوای خودشان را به جامجهانی اختصاص میدهند؛ به عنوان مثال از چند روز مانده به آغاز این رویداد مهم ورزشی، برخی از روزنامههای ورزشی کشورمان روزشمار جامجهانی گذاشتند.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه «مردم نیز در رسانههای اجتماعی تولید محتوا میکنند»، به حمله برخی از کاربران رسانههای اجتماعی به صفحات شخصی افراد مشهور اشاره و اظهار کرد: نمونههای این رویکرد در سالهای اخیر بسیار زیاد است. گاهی آنقدر حجم عصبانیت کاربران رسانههای اجتماعی زیاد میشود که دیگر فرقی نمیکند که به صفحه اصلی فرد مورد نظرشان فحاشی کنند یا صفحهای که صرفا با نام او ایجاد شده است! این موضوع باید حتما از لحاظ جامعهشناسی مورد بررسی قرار بگیرد که چرا جامعه ما تا این اندازه عصبانی است و چرا نمیتواند عصبانیت خودشان را کنترل کند؟ اینکه برخی میگویند اغلب افرادی که کامنتهای توهینآمیز میگذارند، پیجهای فیک دارند اصلا جواب قانعکنندهای نیست؛ چراکه به هر حال این افراد دارای هویت هستند و در جامعه حضور دارند.
او با تاکید بر لزوم آموزش سواد رسانهای به کاربران شبکههای اجتماعی اظهار کرد که این امر باعث میشود تا از رفتارهای ناهنجار و گروهی در شبکههای اجتماعی جلوگیری شود.
رحیمی همچنین با تاکید بر اینکه بازیکنهای تیم ملی نیز نیاز به آموزش سواد رسانهای دارند، گفت: متاسفانه چند روز گذشته برخی از مشاهیر و بازیکنهای تیم ملی در روزهای حساس شروع جام جهانی دچار حاشیه شدند که نشانه ضعف آنها در شبکههای اجتماعی است. اینکه بازیکنی نتواند حواشی عادی را کنترل کند، چطور میتواند در مقابل حملات احتمالی برخی از کابران به دنبال برگزاری مسابقات تیم ملی در جامجهانی برخورد مناسبی داشته باشد؟ قطعا بازیکنهای فوتبال ما چه در سطح باشگاهی و چه تیم ملی نیاز به آموزش سواد رسانهای دارند تا یاد بگیرند چطور باید با حواشی ایجاد شده در رسانهها مقابله کنند؛ البته درست این است که کارشناس رسانهای تیم ملی نگذارد که بازیکنها از چند روز پیش از برگزاری مسابقات جامجهانی و در طول مسابقات در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند. این موضوعی است که بسیاری از بازیکنهای تیمهای خارجی در ورزشهای مختلف به آن توجه میکنند.
این کارشناس رسانه یادآور شد که «تجربه نشان داده که در ایران بسیاری از کمپینهای مردمی بیش از آنکه تاثیرگذار باشند، مخرب هستند و شاید یکی از دلایل این موضوع این باشد که برخی چهرههای ورزشی و افراد مشهور در این شبکهها رفتار درستی ندارند و الگوی خوبی برای مخاطبان نیستند. همین موضوع باعث میشود تا مردم نیز متقابلاً برخورد نامناسبی داشته باشند».