bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۶۵۳۱۰

اعترافات زن جوانی که شوهر افغانی‌اش را با اسید کشت

این زن جوان درحالی‌که به‌شدت در دادگاه گریه می‌کرد و از پسر کوچکش می‌خواست تا به آغوش او برود، گفت: وقتی از عصبانیت به شوهرم گفتم می‌خواهم خودم و پسرم را بکشم، نگاهی به من کرد و گفت: یک سگ کمتر! همین حرفش آن‌قدر من را عصبانی کرد که اسید را روی او ریختم.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۰۶ تير ۱۳۹۷
درگیری‌های دنباله‌دار زن و شوهر و فحاشی مرد به فرزندش انگیزه‌ای بود که زن جوان برای اسیدپاشی به شوهر و قتل او عنوان کرد. هرچند او ادعا کرد که بیماری روانی دارد، اما متخصصان آن را تأیید نکردند.

به گزارش شرق، این زن جوان درحالی‌که به‌شدت در دادگاه گریه می‌کرد و از پسر کوچکش می‌خواست تا به آغوش او برود، گفت: وقتی از عصبانیت به شوهرم گفتم می‌خواهم خودم و پسرم را بکشم، نگاهی به من کرد و گفت: یک سگ کمتر! همین حرفش آن‌قدر من را عصبانی کرد که اسید را روی او ریختم.
 
آذر سال ۹۵ زنی به پلیس و اورژانس زنگ زد و گفت: روی شوهرش اسید ریخته است. این زن جوان درخواست کمک کرد و خواست شوهرش را زنده نگه دارند. در ابتدا مأموران کلانتری و تکنسین‌های اورژانس در محل زندگی این زن حاضر شدند و مرد جوانی را دیدند که داشت در اسید می‌سوخت. با انتقال مرد به بیمارستان، اقدامات درمانی روی او آغاز شد. با حضور مأموران اداره شانزدهم آگاهی تهران بزرگ تحقیقات آغاز شد. این زن زمانی که در برابر بازپرس شعبه دوم دادسرای شهرری قرار گرفت، درحالی‌که همچنان می‌گفت: از کرده خودش پشیمان است، گفت: از مدتی پیش با شوهرم مشکل داشتم. او دائما مرا اذیت می‌کرد و با هم هر روز دعوا داشتیم. دوباره از دیشب دعوا و درگیری‌مان شدت گرفت. تا نزدیک صبح دعوا کردیم، بعد او خوابش برد و بعد از آن من به او گفتم تو را در خواب با اسید خواهم سوزاند؛ اما او به حرفم توجهی نکرد. به انباری رفتم و از آنجا ظرفی پلاستیکی را پر از اسید کردم. وقتی بالا آمدم او هنوز خواب بود. بیدارش کردم که از جا پرید و یک‌دفعه اسید را رویش ریختم. خیلی ترسیده بودم و در همان حال پشیمان شدم. به کنارش رفتم و او را بغل کردم و از او معذرت خواستم. تشنه‌اش بود؛ یک لیوان آب نیز برایش بردم و او آب را خورد. گفتم اشتباه کردم حالا که این‌طور شد خودم را با اسید خواهم سوزاند و خواهم کشت، اما دیگر سودی نداشت و به همین دلیل سریعا با پلیس و اورژانس تماس گرفتم. من بلافاصله بعد از این اتفاق پشیمان شدم. هیچ راه برگشتی نبود؛ نه قدرت کشتن خودم را داشتم، نه قدرت نجات‌دادن همسرم را، او حالش بد بود.
 
این زن گفت: ما با هم خیلی اختلاف و دعوا و درگیری داشتیم، اما من شوهرم را خیلی دوست داشتم و اینکه نمی‌توانستم از او طلاق بگیرم به دلیل هم دوست‌داشتن زیاد بود.
 
با انتقال زن جوان به بازداشتگاه، از اداره آگاهی خبر رسید شوهر او در بیمارستان جان خود را از دست داده است. وقتی جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت، متخصصان اعلام کردند علت مرگ سوختگی شدید ناشی از اسید و ازبین‌رفتن عناصر حیاتی بدن است. با توجه به این نظریه، قرار مجرمیت و کیفرخواست از سوی دادسرا برای متهم صادر و پرونده برای رسیدگی دقیق‌تر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این زن در دادسرا پذیرفت که با ریختن اسید روی شوهرش باعث مرگ او شده است.
 
متهم در جلسه محاکمه در شعبه پنجم به ریاست قاضی بابایی و مستشار قاضی تولیت در جایگاه قرار گرفت و از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده و برای او درخواست صدور حکم قانونی شد.
 
سپس پدر و مادر مقتول از سوی خود و نوه‌شان درخواست صدور حکم قصاص کردند.
 
در ادامه، متهم در جایگاه حاضر شد؛ او ضمن اینکه همچنان ابراز پشیمانی می‌کرد، گفت: شوهرم تازه از سرکار آمده بود که مثل همیشه جروبحث‌مان شد. همیشه جروبحث داشتیم و او خرجی درست و حسابی هم نمی‌داد. باز هم دعوا‌های قدیمی تکرار شد و دیدم او در رختخوابش خوابید. عصبانی شدم و به‌سمت انبار رفتم که یک چهار لیتری اسید در آن بود.
 
اسید را در کاسه‌ای ریختم و پس از آن بالا آمدم. می‌خواستم روی سر پسرم اسید بریزم و اول او را بکشم و بعد از آن خودم را بکشم. به شوهرم گفتم که قصد و نیتم چیست و او درحالی‌که خواب بود، به من گفت: یک سگ کمتر؛ یعنی اینکه من گفتم بچه را خواهم کشت و او به نشانه بی‌خیالی گفت: یک نفر کمتر باشد چه بهتر. من عصبانی شدم و یک‌دفعه اسید را روی او ریختم و مقداری از اسید نیز به خودم پاشید، اما زیاد نبود. یکدفعه دیدم که دارد می‌سوزد و همه‌چیزش آب می‌شود. در همین حال نشست. به سمتش رفتم و او را بغل کردم و گفتم که مرا ببخش نمی‌خواستم این‌طور بشود.
 
این زن در ادامه خواست که پسرش را به آغوش بکشد که پسربچه کوچک نپذیرفت و گفت: تو پدرم را کشتی و باید اعدام

شوی. زمانی که قضات از این پسربچه معنای اعدام را پرسیدند، او گفت: یعنی دیگر این زن نباشد. این زن خیلی وقت است که مادر من نیست.

متهم که ملتمسانه از فرزند خود می‌خواست به آغوشش بازگردد، در انتهای جلسه از قضات خواست سلامت روانی‌اش را بررسی کنند و ادعا کرد که بیماری روانی‌اش باعث شده تا دست به چنین کاری بزند.

این درخواست از سوی وکیل متهم نیز مطرح شد. او گفت: موکل من در شرایط روانی مناسبی نبوده؛ چراکه اختلافات شدیدی با همسرش داشته و خشونت همسرش او را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده است. وضعیت فعلی او نیز نشان می‌دهد که حال خوبی ندارد. با توجه به این درخواست، متهم به پزشکی قانونی معرفی شد و قضات صدور حکم را به بعد موکول کردند. با معاینه زن جوان ازسوی متخصصان، آن‌ها اعلام کردند او به‌لحاظ روانی سالم و مسئول اعمال خود است. با توجه به اعلام نظر پزشکی قانونی هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.