bato-adv
bato-adv

حسین محب‌اهری: نمی‌توانستم احمدی‌نژاد را به خانه‌ام راه ندهم

من نمی‌توانم به رئیس‌جمهور مملکت بگویم که چرا به خانه من برای عیادت آمدی؟ اگر کسی حرفی را هم می‌زند باید شرایط را بسنجد و بعد اظهارنظر کند، اصلا نه رئیس‌جمهور هر کس دیگر هم ممکن است به عیادت یک مریض برود. من باید با روی باز با چنین کسی برخورد کنم، آن وقتی کسی به عنوان رئیس‌جمهور این مملکت آمده. برای من باعث افتخار است که رئیس‌جمهور به عیادتم آمده است.

تاریخ انتشار: ۱۷:۱۷ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۷
حسین محب‌اهری در کنار بازیگری، خبرنگاری را هم تجربه کرده و ۸ سال در حوزه رسانه فعالیت داشته است، او می‌گوید از اینکه چند سال ذهن و انرژی‌اش را در این کار گذاشته خوشحال است.

خبرنگاری به زعم خیلی‌ها که از نزدیک با این حرفه آشنایی ندارند شغل جذابی است، در جذابیت‌های خبرنگاری شکی نیست، اما از سختی‌های آن هم نمی‌توان به سادگی گذشت. حالا تصور کنید بازیگری را که در کنار این حرفه پرمشغله، خبرنگاری را هم تجربه کرده است.
 
حسین محب‌اهری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که این روز‌ها با نمایش «خسیس» روی صحنه تئاتر است به غیر از بازیگری طعم خبرنگاری را هم چشیده است. او از دهه ۶۰ تا ۷۰ به این حرفه مشغول بوده و تجربیات جالبی هم در این زمینه داشته است.
 
به مناسبت ۱۷ مرداد ماه که در تقویم به عنوان روز خبرنگار نام‌گذاری شده است گفت‌و‌گویی با این بازیگر داشتیم، او از تجربیاتش، گلایه‌هایش از برخی خبرنگاران و البته حاشیه‌هایی که برایش ساخته شده گفته است.
 
گفتگوی خبرآنلاین با حسین محب اهری را در ادامه می‌خوانید:

شما از سال ۶۲ فعالیت‌تان را به عنوان خبرنگار شروع کردید و تا سال ۷۰ هم در این حرفه بودید. چرا خبرنگاری را ادامه ندادید؟
حسین محب‌اهری: نمی‌توانستم احمدی‌نژاد را به خانه‌ام راه ندهمشغل اصلی من بازیگری بود، سال ۶۰ به دلیل مسائلی که در تئاتر به وجود آمد و تعطیلی سالن‌ها و رکود در حوزه نمایش من کمی از آن فضا فاصله گرفتم و به فکر کار در شغل دیگری افتادم تا وضعیت و شرایط تئاتر عادی شود.
 
کار‌هایی که من از عهده آن بر می‌آمدم کار خبری بود، از قضا همان موقع خبرگزاری ایرنا آگهی در روزنامه داده بود که خبرنگار می‌خواهد و من هم برای مصاحبه رفتم. عجیب بود که از میان حدود ۱۵۰ نفر که بیشترشان هم تحصیلاتشان در زمینه خبر بود من نفر هفتم شدم. همان موقع دوره شش ماهه‌ای را در محضر اساتید مجرب کار خبر گذراندم و بعد به عنوان خبرنگار به استخدام خبرگزاری ایرنا در آمدم. به دلیل آشنایی‌ام با بخش فرهنگی هم در همین حوزه مشغول شدم.
 
البته آن موقع خبرگزاری بخش فرهنگی نداشت و همه این حوزه تحت پوشش سرویس اجتماعی بود. اما در همان یکی دو سال اولی که کار کردم توانستم بخش فرهنگی را مجزا کنم و بخش مستقل فرهنگی را در خبرگزاری به راه انداختم که بخش هنری هم زیر مجموعه آن قرار گرفت.

بازیگری شغل جذابی است، از خبرنگاری هم همیشه به عنوان یک رشته کاری پر از هیجان یاد می‌شود. اما هر دویشان هم سختی‌ها و فشار‌های خودشان را دارند. اگر قرار بود بین این دو شغل یکی را انتخاب کنید ترجیح‌تان کدام بود؟
قاعدتا بازیگری انتخاب خودخواسته من بود که از سال ۵۲ به سمت آن رفتم، اما شغل خبرنگاری را هم به این جهت که جذابیت‌های خودش را دارد و یکنواخت نیست انتخاب کردم.
 
در خبرنگاری شما هر روز با یک مسئله تازه روبه‌رو هستی و موقعیت‌های مختلف را تجربه می‌کنی. برای همین هم بود که من خبرنگاری را به هر شغل دیگری ترجیح دادم. به عنوان مثال من در سال ۶۳ به عنوان خبرنگار در جبهه‌ها حضور داشتم، از مسیر آذربایجان تا خرمشهر را رفتم که همه این‌ها برایم جذاب بود. مثل بازیگری که آن هم شیرینی‌های خودش را دارد، با این تفاوت که در بازیگری و نمایش شما یک شخصیت را دنبال می‌کنی و خبرنگار هم با اتفاقات مختلف روبروست و آن‌ها را دنبال می‌کند. من برای خبرنگار‌ها خوشحالم که زندگی‌شان با افراد دیگر متفاوت است و هر روز با یک مسئله تازه روبرو می‌شوند.

درآمد کار‌های فرهنگی به خصوص در حوزه رسانه و خبر چندان بالا نیست، اما در مقابل بازیگری شغل پردرآمدتری است، این مسئله برای شما چقدر مطرح بود؟
از نظر مالی تئاتر هم تقریبا شبیه خبرنگاری است و خیلی با هم فرقی ندارند. اما ماجرا در سینما و تلویزیون متفاوت است و حتی حضور من در برخی کار‌های سینمایی و تلویزیونی به دلیل همین گذران زندگی است وگرنه با کار تئاتر فقط می‌توان به زندگی عادی و خرج‌های روزمره زندگی ادامه داد. اما خواسته و علاقه اصلی من تئاتر است.

تا به حال پیش آمده خبرنگاری شما را ناراحت کند؟
مشکلی که به نظر من وجود دارد این است که متاسفانه کار خبری را خیلی‌ها در ذهن‌شان خیلی سبک می‌گیرند، به خصوص کار درحوزه فرهنگی و هنری را. من یادم می‌آید زمانی که در خبرگزاری مشغول فعالیت بودم چند بار پیشنهاد‌هایی شد که افرادی بیایند کار کنند که هیچ سررشته‌ای از این کار نداشتند و به این دلیل که به اصطلاح از همه مانده و رانده شده بودند این شغل را انتخاب کرده بودند.
 
من همیشه سر این موضوع عصبانی می‌شدم که چرا شغل خبرنگاری را کم اهمیت می‌شمارند. هر شغلی به استعداد و فعالیت فرد بستگی دارد، اما متاسفانه من گاهی با خبرنگار‌هایی برخورد می‌کنم که نه مطالعه دارند و نه این شغل برایشان جذابیتی دارد و به همین دلیل هم در صدد این نیستند که درباره کارشان فکر کنند. گاهی اوقات هم از من سوال‌هایی می‌شود که جوابش هیچ نفعی برای خواننده ندارد.
 
گله من از دوستان سردبیر این است که چرا از افراد مستعد و فعال دعوت به همکاری نمی‌کنند. البته در بازیگری هم این آسیب وجود دارد، اما در کار خبری بیشتر است و شاید کمتر به چشم بیاید. اما من به تمام خبرنگارانی که دربست در خدمت کارشان هستند، مطالعه می‌کنند، در جریان امور روز جامعه هستند و به کاری که انجام می‌دهند احاطه کامل دارند احترام می‌گذارم.
 
حسین محب‌اهری: نمی‌توانستم احمدی‌نژاد را به خانه‌ام راه ندهمحسین محب اهری و دیدار با احمدی نژاد

 
در این سال‌ها که به عنوان بازیگر شناخته شده‌اید به یاد دارید که یک موج خبری درباره تان به راه افتاده باشد و شما از آن خوشحال یا ناراحت شده باشید؟
گاهی اوقات ما صحبت‌های می‌کنیم که متاسفانه خبرنگاری که حرف‌هایمان را می‌نویسد اصلا به کارش وارد نیست و همین باعث سوءبرداشت از حرف‌ها می‌شود و به قول شما موجی هم به راه می‌افتد. از این موضوع خیلی ناراحت می‌شوم، چون خیلی اوقات مفهوم اصلی صحبت‌ها و حرف‌هایی که زده می‌شود حتی با جابه‌جایی کلمات تغییر می‌کند و همین خواننده را دچار سوءبرداشت می‌کند. گاهی اوقات راجع به مسائلی مثل بیماری من صحبت‌های زیادی به میان می‌آید، بیماری من یک مسئله شخصی است و دلیلی ندارد که آن آنقدر مطزح شود که بزرگتر از شغل من به عنوان بازیگر جلوه کند.

در همان دوران بیماری‌تان محمود احمدی‌نژاد که رئیس‌جمهور وقت بود هم به دیدارتان آمد و همین مسئله هم حاشیه‌هایی را برایتان ایجاد کرد. نظر خودتان درباره این موضوع چیست؟
من نمی‌توانم به رئیس‌جمهور مملکت بگویم که چرا به خانه من برای عیادت آمدی؟ اگر کسی حرفی را هم می‌زند باید شرایط را بسنجد و بعد اظهارنظر کند، اصلا نه رئیس‌جمهور هر کس دیگر هم ممکن است به عیادت یک مریض برود. من باید با روی باز با چنین کسی برخورد کنم، آن وقتی کسی به عنوان رئیس‌جمهور این مملکت آمده. برای من باعث افتخار است که رئیس‌جمهور به عیادتم آمده است.
 
اما فضای سیاسی را ایجاد کردند که به فضایی که ایشان برای عیادت آمدند چربش داشت. البته خوشحالم در طول این ۴۴ سالی که من کار بازیگری می‌کنم مردم از من شناخت پیدا کردند. من در طول این سال‌ها حتی یک خانه ندارم، ماشین ندارم، در حساب بانکی‌ام پول ندارم، در هیچ باغ و باغچه‌ای هم سهیم نیستم، هیچ کجا هیچ پول و سرمایه‌ای ندارم.
 
این نشان می‌دهد من صادقانه به کارم فکر کردم و نه به هیچ چیز دیگر. درآمدم هم برای زندگی روزمره‌ام کافی است و خدا را شکر می‌کنم. من در بده بستان‌های سیاسی هم هیچ‌وقت دخالتی داشتم. من به عیادت آقای احمدی‌نژاد هم فارغ از مسائل سیاسی نگاه کردم، فارغ از اینکه با ایشان موافق هستم یا نیستم، کارش را درست انجام می‌دهد یا نمی‌دهد، این‌ها بحثش جداست که می‌شود به عنوان یک بازیگر نظر من را درباره آقای احمدی‌نژاد، آقای روحانی یا آقای خاتمی پرسید.
 
من هم نظرات خودم را به عنوان یک بازیگر و فردی از این مملکت بیان می‌کنم. همه افراد به نظر من دچار نقاط قوت و ضعف هستند، همه آدم‌ها تلاش می‌کنند، اما گاهی اوقات به نتیجه نمی‌رسند، گاهی اوقات هم مسائلی نمی‌گذارند به نتیجه برسند. من معتقدم مسائل را تا نوک بینی‌مان نبینیم و با نگاهی وسیع‌تر به موضوعات مختلف بپردازیم و درباره‌شان اظهار عقیده کنیم.

در طول این سال‌ها هیچ وقت پیشنهاد بازی در نقش یک خبرنگار را داشتید؟
نه متاسفانه، یادم نمی‌آید.

دوست داشتید این اتفاق بیفتد و شخصیت یک خبرنگار را که تجربه‌اش را هم داشتید را مقابل دوربین بازی کنید؟
به عنوان یک بازیگر دوست دارم و حتما برای نقشم کنکاش می‌کنم، به خصوص اینکه، چون تجربه کار در این حرفه را هم داشتم و از پشت‌پرده‌های کار خبری، اصطلاحات‌شان و جزئیات این کار آشنایی هم دارم خیلی بهتر می‌توانم چنین نقشی را بازی کنم.

احساس‌تان به سال‌هایی که به عنوان خبرنگار مشغول کار بودید چیست؟
خیلی خوشحالم که ۸ سال به کار خبری مشغول بودم و ذهن و انرژی‌ام را در این کار گذاشتم. در طول سال‌هایی که کار کردم ده‌ها تشویق‌نامه به خاطر کارم داشتم و البته ده‌ها توبیخ نامه هم به خاطر دیر آمدن‌هایم داشتم. اما من به کار خبری همیشه به عنوان شغلی که باید جنب و جوش داشته باشد نگاه می‌کردم نه کاری پشت میز و پای تلفن بنشینی.
 
به همین دلیل هم وقتی به خاطر دیرآمدن‌هایم تذکر می‌گرفتم می‌گفتم من خبرنگار نه کارمند فلان بانک که باید سر ساعت مشخص بیاید و برود.