عباس پالیزدار: با پسرم رفته بودم مجلس ختم پدر ایشان. دست کشید روی سر پسرم و سرش را بوسید و گفت: اسمت چیه آقا پسر؟ گفت: امیر حسین. بعد رو کرد به پسرم و گفت: آقا امیر حسین امیدوارم مثل پدرت دل شیر داشته باشی. حالا اقای عزیز با این دل شیر چه کردی؟ حالا خودش اصلا اعدام شود و بمیرد. آیا همان بحثهایی که میگفتی دنبال کردی که ببینی درست بود یا نه! فقط بهره برداری سیاسی در انتخابات کرد.
"جریانی سوار صداقت من شد. آمدند همان حرفهای من را تکرار کردند و در سخنرانیها همانها را گفتند ولی معلوم نشد طی چهار سال گذشته چه کار کردند."
27 بهمن 1387 بود كه مجلس با تلاش برخي از نمايندگان طرح تحقيق و تفحص از قوه قضاييه را به تصويب رساند. دكتر حداد عادل رییس وقت مجلس طی مکاتبهاي خطاب به رییس وقت قوه قضاییه (آیتالله هاشمیشاهرودی) با معرفی تعداد 15 نفر از اعضای هیئت تحقیق و تفحص، از وي ميخواهد در اجرای ماده 201 قانون آییننامه داخلی مجلس دستور دهد تا دستگاههای مربوطه همکاری لازم را معمول دارند. عليرغم مخالفت دستگاه قضايي با اين موضوع كه آن را نمونه بارز دخالت قوا در فعاليت يكديگر ميدانست كار تحقيق و تفحص 3 سال به طول انجاميد و در نهايت در صحن مجلس قرائت شد. اما اين مساله پايان ماجرا نبود بلكه دستگاه قضا بهشدت نسبت به گزارش واكنش نشان داد و آن را برگرفته از شايعات و نامهها و گزارشهای غرضآلود عنوان كرد.
هنوز اختلافات دو قوه فروكش نكرده بود كه فردي به نام عباس پاليزدار به يكباره محور اخبار رسانههاي داخلي و خارجي شد. وي با سخنراني در برخي از دانشگاهها به چهرههاي مطرح نظام اتهاماتي را وارد كرد و از آنجايي كه وي عنوان دبير كميته تحقيق و تفحص از قوه قضاييه را يدك ميكشيد سخنان وي مورد توجه قرار گرفت.
اتهامات وي كه عمدتا متوجه چهرههاي قديمي جناح به اصطلاح راست بود واكنشهاي بسياري را برانگيخت. پس از نفوذ اين سخنان در متن جامعه، وي به يكباره دستگير شد و همه مرتبطين وي در مجلس به انكار نقش قابل تاملش در جريان تحقيق و تفحص يعني دبيري كميته پرداختند.
وی پس از آزادی از زندان در گفتوگویی به افشاگری درباره عوامل پشت پرده تهییج وی برای سخنرانی هایش پرداخت. عباس پالیزدار در بخشی از این گفتوگو به احمدینژاد و شعار مبارزه با فساد هم پرداخت و از نقش خودش در برخی اظهارات وی پردهبرداری کرد.
بخشهایی از این گفتوگو را که سالها قبل در همشهری ماه منتشر شد میخوانید:
جايي گفتيد كه تصورتان اين بود كه كارها با هماهنگي دولت{احمدی نژاد} جلو مي رود لذا با خيال راحت جلو مي رفتيد چرا چنين تصوري داشتيد؟
چون كه بارها از طرف آقای احمدی نژاد و اطرافیان ایشان مطرح شده بود که بنده را به نوعی وارد سیستم اجرایی می کنند و بارها از من حمايت شده بود.
شما با خود اقای احمدی نژاد هم دیدار داشتید؟
بله.بعضی از مباحثی که ایشان درباره مفاسد می گفت من منتقل کرده بودم که نقطه اوج آن جریان مناظرات انتخابات گذشته بود.
شما حس نمی کنید جریانی از سخنان شما در همدان به نفع خود سوء استفاده کرد؟
حس نمی کنم بلکه با تمام وجودم لمس می کنم.جریانی سوار صداقت من شد.آمدند همان حرفهای من را تکرار کردند و در سخنرانیها همانها را گفتند ولي معلوم نشد طی چهار سال گذشته چه کار کردند. اگر بحث ها درست بود چرا ایشان{احمدی نژاد} هیچ اقدامی نکرد.چرا کار را دنبال نکردی؟ ایشان حتی به اندازه رکسانا صابری جاسوس هم از منی که به اصطلاح مورد اعتماد بودم حمایت نکرد.حکم یه جاسوس از 8 سال صفر شد و رفت و به ریش همه هم خندید آنوقت فقط از حرفهای من استفاده سیاسی کرد. شما مگر ادعای مبارزه با مفاسد را نمی کردی می گویم اصلا عباس پالیزدار را مثلا نمی شناختی چطور همان حرفها را در جاهای مختلف زدی اما عملا پیگیری برای درستی یا نادرستی ادعاها نکردی.اگر درست بود ایشان چه کرد؟حداقل می آمد میگفت این حرفهایی که پالیزدار زده این مقدار درست است این مقدار نادرست است.چرا وسط کار می آیی از من تعریف میکنی و بعد انگار نه انگار. همان بحثی که در يك سخنراني مطرح کرد كه "نگذارید بحث اراضی اطراف تهران را بگویم" من به ایشان گفته بودم.
احمدی نژاد کجا از شما تعریف کرد؟
با پسرم رفته بودم مجلس ختم پدر ایشان. دست کشید روی سر پسرم و سرش را بوسید و گفت اسمت چیه آقا پسر؟گفت امیر حسین. بعد رو کرد به پسرم و گفت آقا امیر حسین امیدوارم مثل پدرت دل شیر داشته باشی. حالا اقای عزیز با این دل شیر چه کردی؟ حالا خودش اصلا اعدام شود و بمیرد. آیا همان بحث هایی که می گفتی دنبال کردی که ببینی درست بود یا نه!فقط بهره برداری سیاسی در انتخابات کرد.
من 7 ماه بود که در انفرادی بودم روزی خانم بنده ایشان را در حرم عبدالعظیم می بیند. سر و صدا راه می اندازد که من می خواهم احمدی نژاد را ببینم. اول توجهی نمی شود بعد بلند می گوید من همسر پالیزدار هستم. احمدی نژاد می گوید بگذارید بیاید جلو. همسرم می پرسد اقای احمدی نژاد می دانید آن شیری که شما گفته بودید الان در زندان است. برای این شیر چه کردید؟
ايشان گفته بود که مگر برای رضای خدا این کار را نکرده! همسرم می گوید شما چه وظیفه ای داری؟
هی همسرم اصرار میکند تا اینکه ایشان میگوید ببین خانم بگذار من یک کلید رمزی را به شما بگویم. یادتان باشد جایی هم نگویید. من اگر در پرونده شوهر شما کوچکترین دخالتی بکنم ایشان دچار مشکلات بیشتری می شود. من به خاطر حفظ سلامت ایشان دخالت مستقیم نمی کنم.
چقدر اطلاعات و پرونده در اختیار اقای احمدی نژاد دادید؟
دقیق یادم نیست. مقداری به ایشان بود. مقداری به افرادی که می امدند و می گفتند از طرف ایشان هستیم.
چه کسانی بودند؟
... بارها می امدند و می گفتند مثلا دیشب با اقای احمدی نژاد جلسه داشتم گفته اینها و اینها را مثلا می خواهم و از من می گرفتند.
آقای پالیزدار شما جایی گفته بودید احمدی نژاد دغدغه مبارزه با مفاسد دارد و در این راه تنهاست. با این مسائل ایا دغدغه مبارزه با مفاسد را در ایشان دیدید یا نه؟
نه.ندیدم. به نظرم وی مرد حرف و ادعاست.