صادق زیباکلام در ایران نوشت: زمینههای به وجود آمدن قیام ملی سی تیر، اختلافات به وجود آمده میان محمدرضا شاه و دکتر محمد مصدق بر سر کنترل ارتش بود. شاه اساساً خیلی با نخستوزیری دکتر مصدق از همان ابتدا یعنی اوایل سال ۳۰ موافق نبود، اما بواسطه محبوبیتی که ملی کردن نفت برای دکتر مصدق ایجاد کرده بود از یک سو و از سوی دیگر بحران جدی رویارویی با انگلستان بر سر نفت، لاعلاج او به نخستوزیری مصدق تن میدهد.
در این حال شماری از فرماندهان نظامی طرفدار شاه بتدریج بدل به جدیترین مخالفان دکتر مصدق شده و آشکارا درصدد تضعیف وی برآمده بودند. مصدق برای کاستن از قدرت این گروه نظامیان مصمم میشود تا شماری از آنان را بازنشسته کرده و برخی دیگر را جابهجا نماید. اما شاه بهعنوان فرمانده کل قوا زیر بار این تصمیمات نمیرود.
اختلاف دیگر میان آن دو بر سر بودجه نظامی کشور بود. با توجه به وضعیت دشوار اقتصادی که ملی کردن نفت و رویارویی با انگلستان در کشور به وجود آورده بود مصدق میخواست بودجه نظامی را کاهش دهد، اما در اینجا هم شاه زیر بار نمیرود سرانجام در اواخر تیرماه مصدق به شاه اظهار میدارد که، چون اعلیحضرت اعتماد کافی درخصوص سپردن امور ارتش به وی ندارد پس بهتر است فرد دیگری را که بیشتر مورد وثوق معظم له باشد منصوب نمایند و خود استعفا میدهد.
شاه هم البته با کمال میل استعفای دکتر مصدق را پذیرفته و احمد قوامالسلطنه را که سیاستمداری باتجربه، نیرومند و کارکشته بود جانشین مصدق مینماید. شاه البته قلباً تمایلی به آن انتخاب نداشت، چون قوامالسلطنه هم مثل مصدق شخصیتی مستقل داشت و حاضر به بله قربان گویی نبود، اما در آن شرایط حساس و بحرانی شاه میدانست که برای عبور از آن وضعیت که کشور را در خود فرو برده بود، نیاز به یک سیاستمدار نیرومند و باتجربه میداشت که بتواند خلأ دکتر مصدق را پر کند.
اما بهدنبال پخش خبر استعفای دکتر مصدق و انتصاب احمد قوام السلطنه مردم به طرفداری از دکتر مصدق به خیابانها ریخته و با وجود برخورد پلیس و نظامیان و کشته و مجروح شدن شماری از تظاهرکنندگان مردم به اعتراضات خیابانیشان ظرف یکی دو روز آینده هم ادامه میدهند.
نگرانی از گسترش ناآرامیها و اینکه امکان آن میرفت بخشهایی از نیروهای مسلح از رویارویی از مردم خودداری کرده و حتی به آنان بپیوندند، شاه از احمد قوام میخواهد استعفا داده و مجدداً مصدق را با اختیارات بیشتری نخستوزیر مینماید.
آنچه گفتیم ماجرای قیام ملی سی تیر بود اماسؤالی که ما ظرف ۶۵ سالی که از این رویداد میگذرد نخواستیم با آن مواجه شویم یا شهامت رویارویی با آن را نداشتهایم آن است که چرا کمتر از ۱۴ ماه بعد از این وقایع وقتی کودتای ۲۸ مرداد سال بعدش دارد اتفاق میافتد و طرفداران شاه از ساعتهای اولیه صبح روز ۲۸ مرداد در خیابانهای تهران اقدام به تظاهرات به نفع اعلیحضرت مینمایند، طرفداران دکتر مصدق در حمایت از وی، این بار دیگربه خیابانها نمیآیند؟
چرا طرفداران مصدق با آنکه از ساعت ۷ الی ۸ صبح شاهد افزوده شدن طرفداران شاه بودند واکنشی نشان نمیدهند. طرفداران شاه از ساعت نزدیک به ۸ صبح در خیابانها ظاهر میشوند و تا ساعت نزدیک به یک بعدازظهر که کاخ نخستوزیری و ایستگاه رادیو را به اشغال خود در میآورند از چند صد نفر اولیه به دهها هزار نفر رسیده بودند و جدای از مردم بسیاری از نظامیان هم به آنها ملحق شده بودند. در تمام آن ۵ ساعتی که کودتا در شرف اتفاق افتادن است، چرا نه حرکتی از سوی طرفداران مصدق صورت میگیرد و نه احزاب و تشکلهای سیاسی طرفدار مصدق تلاش میکنند که به میدان بیایند. ما البته هرگز نخواستهایم خیلی جدی با این پرسشها مواجه شویم.
گروه های موافق شاه چندین افسر شهربانی و ارتش را که به مصدق وفادار بودند به عناوین مختلفی در مکانهایی متفاوت به قتل رساندند و در طول روزهای نزدیک به کودتا شرو به ارعاب سایر افسران ارتش و شهرداری در برابر شاه نمودند .
با این همه اوصاف باز هم کودتا در روز اول و تا ظهر شکست خورد اما مصدق با اشتباه خود مبنی بر عدم بازداشت زاهدی باعث شد که او نقشه خود را همچنان پیش ببرد و کارد به استخوان برسد