bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۲۴۷۷
گفتگو با دختران و پسران قهرمان کبدی

امکانات عجیب دختران کبدی‌کار!

قرار است در فصل هفتم لیگ مردان هند، فصل اول لیگ بانوان‌شان برگزار شود. با شروع آن به احتمال زیاد ۵، ۶ نفر از بانوان ایرانی در این لیگ بازی می‌کنند. نحوه لژیونری آن‌ها اول دست فدراسیون است بعد با شورای برون‌مرزی، چون حراست باید با خانم‌ها باشد. یک مقدار سخت می‌گیرند، اما صددر‌صد ۵، ۶ نفر می‌روند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۷ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۷
دختران کبدی لژیونر می‌شوند
 
خبرآنلاین نوشت: خیلی بی‌تکلف آمدند. درست چند ساعت بعد از ورود به تهران با قهرمانی بازی‌های آسیایی. قهرمانی‌ای که با تلاش خودشان گرفتند. هر کدام از شهری بودند، از زابل، کرمانشاه، شیراز و... آن‌قدر هیجان و انرژی داشتند که انگار همین یک ساعت پیش قهرمان شده‌اند نه دو روز پیش.
 
ملی‌پوشان کبدی با قهرمانی در بازی‌های آسیایی همه نگاه‌ها را به خودشان جلب کردند. آنها، اما حالا ته دل‌شان نگران است. نگران تمام شدن همه این هیجانات و توجه‌ها و دوباره فراموشی، دوباره هیچ. مثل نقره‌ای که در بازی‌های آسیایی اینچئون گرفتند و بعد هیچ.
 
آن‌ها که در لیگ ایران نهایت قرارداد ۱۰ میلیونی می‌بندند، اما دست آخر هم هیچی به دست‌شان نمی‌رسد حالا سودای کوچ به هند را دارند. سرزمین هفتاد و دو ملت که دنیای دیگری برای آنهاست. پولی که در حد یک فوتبالیست می‌توانند بگیرند.

چه شد که تصمیم گرفتید این دوره قهرمان بازی‌های آسیایی شوید؟
هادی اشتراک: هر تیمی که نتیجه می‌گیرد مسلماً قبلش یکسری کار‌ها را انجام داده است. ما ۱۲ اردوی سخت را داشتیم که برای نتیجه خوب، لازم است. البته روی قهرمانی بانوان ۶۰، ۷۰ درصد هم حساب نمی‌کردند، اما خودشان خواستند و توانستند. من نمی‌گویم در تیم کبدی مردان کار خیلی خیلی بزرگی کردیم، اما بانوان که از نزدیک کارشان را دیدیم، شاهکار کردند؛ تیم بزرگ هند را با این همه هزینه بردند. در قسمت مردان حالا فقط کره رقیب ماست، اما بانوان خیلی رقیب دارند؛ بنگلادش و چین‌تایپه را در مقدماتی بردند و هند را در فینال. خدا را شکر که دو تیم طلا گرفتند. نشان دادیم می‌توانیم طلا را بگیریم. البته حالا حفظ قهرمانی برای ما و فدراسیون سخت است.

ان‌شا‌ءالله با برنامه این قهرمانان را حفظ کنند چراکه اگر بازیکنان حفظ نشوند هرکس به یک راهی می‌رود. به عنوان مثال محمد قربانی جوان ۲۰ ساله‌ای است که جاکارتا اولین تجربه اش بود. خیلی شرایط خوبی دارد ولی از حالا به بعد چه کسی پیگیر او است؟ من شاید آخرین دوره بازی‌ام باشد، اما او حالا، حالا‌ها می‌تواند بازی کند. فدراسیون باید برای او برنامه‌ریزی خوبی داشته باشد. ما در اردوی اول بهمن ماه سال قبل، برای قهرمانی هم‌قسم شدیم. البته تیم ما مشخص بود قهرمان می‌شود. هرکس بازی اول و دوم ما را دید گفت: ایران تیم را برای قهرمانی بسته است. بازی هند را ۶-۱ عقب افتادیم، اما بعد ۱۲ تا جلو افتادیم. در واقع تیمی که هدف داشته باشد و بازیکنانش یک‌صدا باشند نتیجه اش را می‌بیند، مثل ما.

باخت دوره قبل با اختلاف یک امتیاز دردآور بود؟
هادی‌: بله، بدترین تجربه ورزشی‌ام همان دوره بود. در اینچئون ناراحتی کردیم و در جاکارتا خوشحالی.

وقتی بانوان قهرمان شدند شما هم به وسط زمین آمدید.
هادی: من یک کلیپ نگاه می‌کردم که همه نشسته بودند و آیه‌الکرسی می‌خواندند. بعد از آن صحنه اشک ریختم. خدا را شکر کردم. از ما که گذشت، اما کاش از جوانان حمایت کنند. وقتی به ۴ سال گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم عمر ما رفت. اگر درآمدزا نبود من چه می‌کردم؟ یا باید ساندویچی می‌زدم یا...

شما شغل‌تان فقط کبدی است؟
هادی‌: ورزشکار حرفه‌ای که باشی، ربطی ندارد فوتبال، والیبال، بسکتبال، تکواندو یا کبدی، باید همه توانت را بگذاری. ما هم همیشه تمام تلاش‌مان را کرده‌ایم. خدا کند کاری که با ما کردند را با این تیم نکنند.

وقتی قهرمان شدید فدراسیون و مسئولان به شما قول پاداش هم دادند؟
هادی‌: قبل از این سفر، اورسجی رئیس فدراسیون گفتند تیم بانوان و مردان قهرمان شوند نفری ۱۰ سکه پاداش می‌دهد. ما با قهرمانی، برادری‌مان را ثابت کردیم، اما پاداشی ندیدیم و می‌گویند شاید و این‌ها، این بد است، چون من مربیگری هم می‌کنم مثلاً به نوجوانان می‌گویم رئیس فدراسیون قول داد و عمل نکرد و آن‌ها او را دروغگو می‌بینند.

انتظار داشتید در جاکارتا پاداش را بدهند؟
هادی‌: شما بگویید یک ماه دیگر. فقط پول و حق ما را بدهند. از طرف کمیته المپیک باید ۳۰۰۰ دلار پاداش می‌دادند به ما ۲۵۰۰ دلار دادند، چون تیمی بودیم که گفتند ممکن است حذف شویم. تیم‌هایی که مقام بیاورند هم ۵۰۰۰ دلار می‌گیرند که به ما ندادند.

چرا، چون تیمی هستید؟
هادی‌:، چون ما فوتبال نیستیم که برویم حذف شویم و برگردیم.

محمد قربانی‌: والیبال که دوره قبل اولین بار قهرمان بازی‌ها شد، به اندازه انفرادی پاداش گرفت ما هم توقع داشتیم کبدی هم همین‌طور شود. الان ما دو تا طلا گرفتیم فرقی هم نمی‌کند. بعضی از رشته‌ها ۶، ۷ نفر دارند و فقط یک برنز می‌گیرند.

این حرف‌ها ناراحتی شما را از تبعیض نشان می‌دهد؟
هادی‌: من یک سؤال از شما دارم، در رنکینک مدال‌ها ایران چهارم است. اگر سپک‌تاکرا مدال بگیرد فرقی با فوتبال دارد؟ باید آن‌ها را از طلا بگیرند، چون در رنکینگ تأثیر‌گذار می‌شوند.

محمد: حالا فاصله ایران و اندونزی همان مدال‌های کبدی است، چون اندونزی دو مدال طلای کاراته را گرفت. ما یک سالن اختصاصی هم نداریم و برای تمرین به کیش می‌رویم و این شرایط اصلاً خوب نیست.

اولین قهرمانی تیم بانوان چطور بود؟
فریده ظریف‌پور: همان‌طور که تیم مردان برای قهرمانی بسته شد ما هم همین هدف را داشتیم. من سومین دوره‌ای بود که بازی‌های آسیایی را تجربه می‌کردم. به جز یک دوره که به بهانه جوانگرایی خط خوردم و تیم سوم شد و نبودمان هم حس شد، دوباره برگشتم و باز هم سوم شدیم. چند تا مربی آوردند که برای بازی‌های آسیایی حرف یکی نبود. بعد از آن شرایط عوض شد و بهتر شد. سال‌های قبل همیشه اردوهایمان یک‌جا بود، اما امسال خیلی اردو‌های خوبی داشتیم؛ با اینکه کم استراحت کردیم، یعنی از بهمن تا بازی‌های آسیایی هر ۱۵ روز یک روز استراحت داشتیم. من فقط یک روز می‌رفتم سیستان حال مادرم را می‌پرسیدم و برمی‌گشتم ولی ارزشش را داشت. تیم خوبی داشتیم. اگر تیم همدل باشد خوب نتیجه می‌گیرد. اگر گوشی مرا ببینید یک متنی نوشتم که ما برای برد رفته بودیم و هند آمده بود که فقط به ما نبازد و این فرق ما بود ولی جنگیدیم و بردیم.

هادی‌: ما نیمه‌نهایی با هند بازی داشتیم که دختران ترکاندند.
فریده‌: علت بردمان هم این بود؛ ما استرس زیادی داشتیم و فقط می‌خواستیم مسابقه تمام شود. اول بازی کره را با ۲۶ اختلاف بردیم، با بنگلادش شل بازی کردیم اما باز هم خوب بردیم. بازی چین‌تایپه خیلی شل بازی کردیم. می‌دانستیم برد و باخت تأثیر ندارد و خوب شد باختیم، چون تایلند را با قدرت بردیم. آن موقع نقره را داشتیم و چیزی برای از دست دادن نداشتیم در فینال هم با تمام وجود جنگیدیم و بردیم.

نگاه کاروان بعد از قهرمانی چطور بود؟
سیدی: نگاه‌ها بعد از قهرمانی با قبل خیلی فرق می‌کرد. به دهکده که آمدیم همه تبریک می‌گفتند، چون قبلش کاروان پنجم بود و با دو طلای ما چهارم شدیم. دیدگاه‌ها خیلی فرق کرد.

هادی: حتی والیبالیست‌ها قبل از آن اصلاً با ما صحبت هم نمی‌کردند، اما بعد از قهرمانی همه ما را بغل کردند. کریم باقری هم پست گذاشت و حمید استیلی هم به سالن آمده بود.

کبدی امکانات لازم را دارد؟
فریده: داریم، اما نه زیاد. فدراسیون می‌خواست ما را راضی نگه دارد. مثلاً حقوق را به موقع واریز می‌کرد و اگر مشکل داشتند، می‌گفتند، اما امیدواریم از این به بعد یک کمپ خوب تیم ملی داشتیم.

هادی‌: کاش خوابگاه ما را می‌دیدید، تیم‌هایی که قهرمان بازی‌های آسیایی شده‌اند چه خوابگاه بدی دارند. یک جور خرابه است، اما رشته‌ای مثل کاراته ۱۰ تا کمپ دارد.

سیدی‌: ما یک‌سالن کوچک تمرین داشتیم. آن‌قدر کوچک که موقع تمرین سر یکی از بچه‌ها به دیوار خورد و بیهوش شد. کفپوش‌های تاتامی‌ها خراب است تا حدی که ممکن است زانو‌هایمان مشکل پیدا کند.

فریده‌: اردو‌های اول تعداد بچه‌ها که زیاد بود، تمرین خیلی سخت بود، اما تحمل کردیم و امیدواریم از این به بعد بهتر شود.

هادی‌: انصافاً بانوان کار بزرگی کردند. من، چون در دل کبدی هند بازی می‌کنم این را می‌دانم.

چند سال است در لیگ هند بازی می‌کنی؟
هادی‌: پنج فصل می‌شود.

لیگ هند چطور است؟
هادی‌: امکانات‌شان عالی است. هتل‌هایی که تیم‌ها در آن مستقر می‌شوند، در تهران هم نیست.

به نظرم این برد تجربه‌ای بود که از هند گرفته بودیم. در دوره قبل از نظر حمله بهتر بودیم، اما بی‌تجربه بودیم. اینکه چند نفری از بچه‌ها در لیگ هند بازی کردند کمک بزرگی بود. بعد از برد ما از هند بانوان هم ترس‌شان ریخت.

سیدی: با برد مردان از هند در نیمه‌نهایی، قهرمان مشخص می‌شد، بعد هم ترس ما ریخت.
 
هادی‌: فینال بانوان هم به ما کمک‌کرد. اگر بانوان نترسند همیشه قهرمان می‌شوند. وقتی بازی پایاپای بود از پوئن سه امتیازی هم نترسیدیم. کاپیتان هند هم خداحافظی کرد و بچه‌ها هم برایش پست گذاشتند که برگرد.

مربی هندی چقدر اعتماد به نفس تیم را بالا برد؟
جعفری: برای ما مهم شکست هند بود و فرقی نمی‌کرد مربی ایرانی باشد یا هندی. از باخت مدام به هند خسته شده بودیم. بالاخره این طلسم را شکستیم، اما حضور شایلا هم خیلی مؤثر بود. به نظرم کار بزرگی کردیم. درست است که مدام نباید از قهرمانی بگوییم، اما هر چه فکر می‌کنم وقتی مدال را گردنم انداختم تمام سختی‌ها جلوی چشمم مثل فیلم رژه می‌رفت و می‌گفتم خدا را شکر. البته سختی‌ها ارزش این طلا را داشت، اما به نظرم حمایتی که بچه‌ها تأکید دارند، مهم است. من از فارس می‌آیم و وقتی می‌خواهم به اردو بیایم، به حدی دغدغه پول، مکمل، رفت و‌آمد و... دارم که نمی‌توانم روی بازی، تمریناتم و اجرای حرف‌های مربی تمرکز کنم. در همه این‌ها به نظرم مسئولان ورزش، رئیس فدراسیون و ارگان‌ها می‌توانند کمک کنند، چون همه بچه‌ها دغدغه مالی دارند. این در تمام رشته‌ها هم هست مخصوصاً برای بانوان.

بازی با حجاب کار را سخت می‌کند؟
جعفری‌: بله، اما برای ما ما حفظ پوشش‌مان مهم‌تر از امتیاز بود. ممکن است در کبدی این کشیدن لباس باعث شود پوشش از بین برود و ما ارزش پوشش‌مان از قهرمانی برایمان مهم‌تر بود. همین کار ما را سخت‌تر می‌کند. اولویت ما حجاب بود. شکر خدا هم توانستیم ارزش حجاب را حفظ کنیم و هم ثابت کنیم لیاقت بانوان ما قهرمانی است.

گفتید بعد از قهرمانی راه لژیونر شدن خانم‌ها باز می‌شود. هند لیگ بانوان دارد؟
هادی: قرار است در فصل هفتم لیگ مردان هند، فصل اول لیگ بانوان‌شان برگزار شود. با شروع آن به احتمال زیاد ۵، ۶ نفر از بانوان ایرانی در این لیگ بازی می‌کنند. نحوه لژیونری آن‌ها اول دست فدراسیون است بعد با شورای برون‌مرزی، چون حراست باید با خانم‌ها باشد. یک مقدار سخت می‌گیرند، اما صددر‌صد ۵، ۶ نفر می‌روند.

بچه‌ها برای بازی در هند با حجاب مشکل ندارند؟
هادی‌: خیر، من با باشگاه خودمان حرف زدم. با حجاب کاری نداشتند. فقط گفتند تأییدیه فدراسیون برای ورزشکار باید باشد.

منظور این است که همه به یک‌تیم می‌روند؟
هادی‌: نه در تیم‌های مختلف پخش می‌شوند و پول خوبی هم می‌دهند.

بازی در لیگ هند به لحاظ مالی صرف دارد؟
هادی‌: قراردادهایشان ۶۰۰، ۷۰۰ میلیونی است. حالا یکی از بازیکنان ملی‌پوش هند که یک امتیاز هم در بازی‌های آسیایی نگرفت سه میلیارد و نیم قیمتش است.

فریده: در کل هند حدود ۱۳ میلیارد قیمت داشت، اما در ایران بهترین بازیکن‌ها ۱۰ میلیون می‌گیرند. تازه آن را هم نمی‌گیرند.

هادی‌: آنجا بچه‌ها قرارداد‌های خوبی بستند و تا یک میلیارد هم گرفتند.

سیدی‌: آقایان باز یک مزیتی دارند. من مثلاً در اصفهان بازی کردم و قهرمان شدیم با قرارداد یک میلیونی که وقتی مصدوم شدم خودم از جیب برای درمان هزینه کردم و همان را هم به من ندادند.

جعفری: جای تأسف است، ما نسبت به بقیه رشته‌ها امکانات آنچنانی نمی‌خواهیم. یک سالن مجهز می‌خواهیم با کفپوش تاتامی مثل سالن‌های رزمی. پوشش ما یک لباس ساده است. مثل تکواندو، هوگو و ساق‌بند و... نمی‌خواهیم، اما یک رسیدگی نمی‌شود. واقعاً جای تأسف دارد.

با این قهرمانی معاف شدی؟
محمد: من که معافیت داشتم، اما یکی، دو نفر از بچه‌ها معاف شدند.

به نظرتان حالا که کبدی به چشم آمده چطور مثل والیبال توسعه پیدا می‌کند؟
فریده: ما الان روزنامه را دیدیم. نوشته بود کبدی قلب ورزش ایران که خیلی خوشحال شدیم و شاید فقط استان‌های ما کبدی را به این اسم بشناسند، اما بقیه استان‌ها به اسم زو‌می می‌شناختند که حالا احساس می‌کنم همه می‌دانند کبدی چیست و ان‌شا‌ءا... همین خبرگزاری‌ها و این‌ها باعث شوند که کبدی روز به روز پیشرفت کند.

فکر می‌کنید این قهرمانی پیش‌زمینه قهرمانی جهان است؟
هادی: صددر‌صد شک نکنید.

آنجا به صالحی‌امیری توقع تان را گفتید؟
هادی‌: فقط عکس گرفتند و رفتند.

این انتقاد من را هم بنویسید. در بازی‌های نیمه‌نهایی و فینال که مهم‌ترین بازی‌های کبدی بود هیچ‌کس از وزارت در سالن نبود. آقای داورزنی را آخر سر فرستادند. خبری از آقایان رحیمی سجادی نبود خیلی ناراحت‌کننده بود. خودمان برای خودمان شادی کردیم. آقای ساعی هم بودند.

نکته آخر.
فریده‌: شهر‌های دیگر باران می‌آید. من در شهری زندگی می‌کنم که همیشه خاک می‌گیرد. من این مدال را به مردم شهرم که همیشه مظلوم هستند، تقدیم می‌کنم. آن‌ها عذاب می‌کشند و هیچ مسئولی به فکرشان نیست. این را ذکر کنید که مسئولان بخوانند و بدانند که زابل هم یکی‌از شهر‌های ایران است.

محمد: یکی از صمیمی‌ترین دوستانم پیش از مسابقات فوت کرد و من مدالم را به روح او تقدیم می‌کنم.

جعفری‌: ان‌شا‌ءا... که مسئولان نگاه بهتری به کبدی داشته باشند.

نیستم که به دنیا آمدنش را ببینم. از آقای مازندرانی سرمربی تیم و رئیس فدراسیون هم قدردانی می‌کنم و از هیچ‌کس دیگری هم تقدیر نمی‌کنم.

شما وقتی یک‌بار به تمرین ما بیایید مظلومیت ما را می‌بینید. بچه‌ها برای خودشان سر تمرین آب می‌آورند. مسئولی که بیاید آنجا و دروغ بگوید به درد ما نمی‌خورد. مسئولی می‌خواهیم که خودش ورزشکار بوده باشد. مگر چقدر هزینه دارد که وقتی ما به تهران می‌آییم یک خوابگاه خوب به ما بدهند؟ مگر به بقیه تیم‌ها این‌گونه نمی‌رسند؟ خون هیچ رشته‌ای از خون ما رنگین‌تر نیست. الان ۳۰ میلیون به من جایزه بدهند چند روز دیگر تمام می‌شود. یک کاری بکنند که بماند. مثلاً شخص هادی اشتراک یا خانم ظریف زاده برای خانواده کبدی ماندگار شوند. نسل ما که تمام شود نسل بعدی استفاده اش را ببرند. به رشته ما شخصیت بدهند. مثلاً وقتی در سالن غذاخوری پیش یک تکواندوکار می‌نشینیم می‌گویند شما که نه ماشین دارید نه اتوبوسی که فدراسیون‌تان بدهد. ما را با اتوبوس مدل ۷۸ به سینما می‌برند. برای لباس و در اردو هزار تا منت باید بکشیم و این چیز‌ها خیلی بد است.

جعفری‌: به ما روز اول دو دست لباس دادند که تا روز آخر همان بود. همه پاره و رنگ و رو رفته شده بودند.

هادی: فرق ایران و هند همین است. اینجا کلاً دو دست لباس داریم، اما آنجا روز اول سی دست لباس بازی و تمرین می‌دهند. ما برای اعزام یک‌میلیون میگ‌یریم فقط.

تشکر: من هم از اولین مربی‌ام خانم یادی‌مقدم تشکر می‌کنم. دست پدر و مادرم را می‌بوسم که همیشه حمایتم کردند و هر وقت شکست خوردم کنارم بودند. خیلی جا‌ها می‌خواستم کنار بگذارم، اما آن‌ها نگذاشتند. یعنی خواستند که ادامه بدهم. بعد از مربی‌هایی که در همین مدت حمایت‌مان کردند تشکر می‌کنم. خانم تربتی و خانم جل و رحیم‌نژاد و تک‌تک دوستانی که بودند. خانم مقصودلو که اگر بودند من اولین نفر خط می‌خوردم ولی از ایشان تشکر می‌کنم. از پدرشان هم خیلی تشکر می‌کنم. ایشان پدر کبدی هستند. در استان خودمان خانم موسوی هستند که رئیس بانوان استان هستند و همیشه به من زنگ می‌زدند. با اینکه سال‌های دیگر این‌طوری نبود. من با ۲۶ سال سن سه دوره است شرکت می‌کنم، فقط امسال این‌گونه بود. می‌دانستم که اگر امروز زنگ نزند فردا می‌زند. همه چیز پول نیست بلکه احترام هم خیلی مهم است.

من هم از مربی پایه‌ام آقای مسلم امیری و مازندرانی سرمربی بزرگسالان و بزرگ‌تر‌های تیم تشکر می‌کنم. برای اولین بار بود که در تیم آقایان به جوان‌ها بها دادند. ان‌شا‌ءا... بتوانیم جواب این اعتماد را پس بدهیم.
bato-adv
bato-adv
bato-adv