ایران نوشت: آنها که مجبورند بخشی از حقوقشان را برای خانوادهشان در افغانستان بفرستند و با بخش دیگرش اینجا به سختی روزگار بگذرانند. همین سختیها موجب شده خیلیهایشان عطای کار کردن در ایران را به لقایش ببخشند و به مهاجرت دوبی، ترکیه یا بازگشت به کشورشان فکر کنند.
اما آیا این بازگشت موقت است؟ آیا کارفرمایان ایرانی با خروج این کارگران با بحران از دست دادن کارگر روبهرو نخواهند شد؟ آیا با توجه به شرایط ناامنی و بیکاری در افغانستان همه این بیکاران میتوانند شغلی برای خود در کشورشان بیابند یا مجبورند به مهاجرت دیگری فکر کنند؟ آیا در این شرایط کارگران جدیدی به ایران میآیند و جای قبلیها را میگیرند؟
برای روشن شدن این سؤالات هم سراغ کارگران افغان که قصد خروج از ایران را دارند رفتیم، هم پای درد دل کارفرمایان ایرانی نشستیم و هم با کارشناسان در کشور افغانستان گفتگو کردیم. آنها معتقدند آمارهای غیررسمی حتی خبر از ترک ۴۰۰ هزار نفری کارگران افغان از ایران میدهد.
آنها کارگر آبکاریاند. کارشان این است که به پیچها و قطعات خام و هرچه فکر کنی جلا میدهند تا در معرض هوا، گرما و سرما آسیب نبینند. در واقع لایهای از فلز مقاوم را با جریان برق به فلز منتقل میکنند و روزانه با کلی مواد شیمیایی سر و کار دارند. البته برای کار هم آموزش دیدهاند. به قول کارفرمایشان کلی سرمایهگذاری برایشان شده تا کار را یاد بگیرند و از دست دادنشان اصلاً ساده نیست. با این همه این روزها چند نفرشان کارگاه را ترک کردهاند و بقیه هم اعلام کردهاند بزودی خواهند رفت.
سنتالله یکی از کارگران این کارگاه است که این روزها قصد خروج از ایران را دارد. میگوید افزایش هزینهها کمرش را شکسته و با وجود این دیگر نمیتواند در ایران کار کند. او با اضافه کارش، ماهانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد که از این مبلغ حدوداً ۷۰۰ تا یک میلیون را در ماه برای خانوادهاش در افغانستان میفرستد که این مبلغ به گفته خودش برحسب نیازهای ضروری از بیماری گرفته تا ازدواج و خرید متفاوت است. سنتالله هم برای کاهش هزینههایش زندگی اشتراکی با کارگرهای دیگر را انتخاب کرده و تلاش کرده هزینههای زندگیاش تقسیم شود.
برادرهای دیگر سنت الله هم در ایران هستند و ماهانه باهم مبلغ دومیلیون تومان برای خانوادههایشان میفرستند. سنتالله هنوز نمیداند بعد از خروج از ایران و رفتن به افغانستان شغلی گیرش میآید یا نه، اما میداند با این هزینهها دیگر نمیتواند به زندگی و کار در ایران ادامه دهد.
معاذالدین هم در همین کارگاه کار میکند و با اضافه کار یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد که به دلیل تک فرزند بودن حداقل ماهی یک میلیون تومان باید برای خانوادهاش به افغانستان بفرستد. به قول خودش این بجز هزینههای اعیاد مذهبی خانواده است، چون به عنوان مثال در عید قربان خرج بیشتری هم دارند.
معاذالدین که دیگر با این حقوق نمیتواند به کار در ایران ادامه دهد، میگوید: «برای یک زندگی معمولی و فرستادن پول به افغانستان باید حداقل ماهی یک میلیون و ۷۰۰ تا دو میلیون تومان درآمد خالص داشته باشم و کارگران کمی در ایران میتوانند این حقوق را بگیرند. الان خیلی از هموطنهایم مثل من تصمیم به بازگشت گرفتهاند.»
معاذالدین هم هنوز نمیداند بعد از خروج از ایران چکار باید بکند. میداند که مهاجرت به ترکیه حدود دو میلیون تومان برایش هزینه دارد و در این شرایط ریسک بزرگی حساب میشود و از طرفی هم خطر بازداشت و گیر افتادن دست قاچاقچیها و خطر مرگ توی نفربرها به خاطر جمعیت بالا هم هست. او همه اینها را میداند، اما میگوید با این همه چارهای ندارد. توی نگاهش یک تردید بزرگ هست، اما میگوید هزینههای زندگی در ایران و دستمزد پایین کمرش را شکسته و برایش چاره دیگری جز ترک ایران باقی نگذاشته.
میرویس کارگر ساختمانی است و یک ماه دیگر قصد دارد ایران را ترک کند. او ماهی یک تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد که ۲۰ هزار افغانی میشود. میگوید کارفرمایش حقوقش را به جای اضافه کردن مدام کم میکند تا جایی که فکر میکند در آینده ۶ هزار افغانی هم گیرش نیاید.
محسن که در صنف آبکاری قطعات، کارفرماست در گفتگو با ما از نگرانیاش برای خروج کارگران افغان میگوید: «ما قطعاً در آینده با بحران کارگر روبهرو میشویم، چون کارگران ایرانی به سختی به کارهای سخت تن میدهند و بیشتر علاقهمند به مونتاژکاری و پشت میزنشینی هستند. آبکاری، یکی از کارهای سخت است و ۷۰ تا ۸۰ درصد کارگاههای آبکاری با کارگران افغان میچرخد. کار سخت و ساعت کاری طولانیاش کمتر کارگران ایرانی را جذب میکند. کارگران ایرانی در این کارها تعهد کاریشان به اندازه کارگران افغان نیست.»
او معتقد است قطعاً در شغلهایی مانند کار با مواد شیمیایی، فاضلاب، کارهای ساختمانی، آبکاری و ریختهگری بزودی با بحران کارگر مواجه میشویم.
محسن برایم میگوید، در ۱۵ کارگاه آبکاری اطرافشان ۲۰ کارگر طی یک ماه اخیر ایران را ترک کردهاند: «مشکل ما به عنوان کارفرما این است که خیلی از کارگرهایی را که از دست میدهیم، کارگرهای آموزش دیدهاند. در صنف ما یک کارگر باید ۶ تا ۷ ماه آموزش ببیند تا کار را یاد بگیرد و ترک کارگران، کار را کاملاً میخواباند. برای همین خود ما الان حاضریم حقوق کارگر را بیشتر کنیم که بماند، اما مشکلات خودشان هم هست؛ هزینهها در ایران وحشتناک بالا رفته و از آن طرف هم برخی از این کارگران مجبورند برای خانودههایشان پول بفرستند و همین، مسأله ماندن را برایشان سختتر هم کرده. ۹۹ درصد این کارگران قاچاقی و با شرایط سخت به ایران آمدهاند و الان هم اگر بخواهند از ایران خارج شوند، به همین سختی مجبورند کشور را ترک و لب مرز ایران و ترکیه بروند و قاچاقی وارد ترکیه شوند. تازه آنجا هم با مشکل زبان مواجهند.»
محسن معتقد است بحران کارگری که ایران با آن مواجه شده موقتی نیست. چون او مشابهش را در سالهای ۸۹ تا ۹۰ هم تجربه کرده. در آن دوره هم وقتی قیمت دلار افزایش یافت کارگران زیادی ایران را ترک کردند و دقیقاً سه سال طول کشید تا دوباره و با روی کار آمدن دولت روحانی به ثبات نسبی برسند. از محسن میپرسم چقدر کارفرمایان ایرانی میتوانند روند بازگشت کارگران افغان را متوقف کنند و آیا در درازمدت این شرایط به نفع کارگران افغان نیست؟ چون کارفرماهای ایرانی مجبور میشوند در حقوق کارگران افغان تجدیدنظر کنند؟
محسن میگوید: «ما هر دو کارگر افغان را که از دست بدهیم به جایش باید ۴ کارگر ایرانی استخدام کنیم. ما دراین شرایط تصمیم گرفتیم حقوق کارگران را افزایش دهیم، چون برای هر کارگر جدید هم باید کلی وقت بگذاریم و کار یادش بدهیم، چون کار ما تخصصی و حساس است و به جای همه اینها ترجیح میدهیم حقوق را افزایش دهیم. الان ما طبق قانون کار دستمزد را یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان تعیین کردهایم و، چون کارمان سخت است، تا یک میلیون و ۵۰۰ هم افزایش دادهایم، اما با این همه کارگرانمان نمیمانند.»
صدیق الله توحیدی، روزنامهنگار سرشناس در افغانستان هم در گفتگو با ما تأکید میکند: «جریان بازگشت کارگران مهاجر ایران این روزها به دلیل بالا رفتن قیمت ارز تسریع شده. از اول سال ۹۷ تاکنون ۴۴۰ هزار مهاجر افغان که در شهرهای ایران بودند برگشتهاند. هرچند هنوز جریان مهاجرت به ایران قطع نشده، اما کمتر شده و از طریق راههای غیرقانونی مردم در رفت و آمدند. اما به صورت گسترده رفتن به ایران وجود ندارد و مهاجرت به دوبی، کویت و ترکیه آغاز شده که مهاجرت به این کشورها هم مستلزم گرفتن گذرنامه است. از جانب دیگر گرفتن ویزای امارات دشوار است. کویت هم قیمت بلیتش گران است. ترکیه الان مقصد اصلی است و بیشتر افغانها از طریق غیرقانونی به ترکیه میروند، چرا که قیمت ویزای ترکیه از کابل حدود سه تا چهار هزار دلار است و به صورت عام به کارگران افغان داده نمیشود و البته آنهایی هم که به ترکیه رفتهاند غیر از مشکل زبان، مشکلات دیگر هم دارند.»
به گفته توحیدی، در شهرهای استانبول، ازمیر و آنتالیا کار برای این کارگران هست و معمولاً کارگرهای ساختمانی بیکار نمیمانند. البته درسفر به ترکیه خیلیها فقط برای کار نمیروند؛ برخی هم از طریق ترکیه به یونان و بعد به اروپا میروند. تعداد کمی از شهروندان افغانستان بویژه از جنوب افغانستان هم برای کار به دوبی میروند و بیشتر کارگر تعمیرگاههای ماشین میشوند و این سفر بسیار پرهزینه است. الان دلار در ترکیه هم گران شده و به قول انوری ابیوردی هر بلایی که از آسمان نازل گردد، بر زمین نارسیده میگوید، خانه انوری کجا باشد.»
آیا این بازگشت موقتی است و با توجه به شرایط ناامنی و بیکاری در افغانستان دوباره این کارگران به ایران برمیگردند و او چقدر کارفرماهای نامنصف ایرانی را درجریان این بازگشت مقصر میداند و چقدر این ماجرا ممکن است به نفع کارگران افغان باشد:
«کماکان عدهای در حال رفت و آمد به ایرانند و یک نوع رفت و آمد دائمی بین ایران و افغانستان وجود دارد. کارفرمایان ایرانی باید بدانند عدم پرداخت حقوق و نرخ پایین حقوق کارگران افغان، ممکن است به توسعه کار کارفرمایان ایرانی آسیب بزند. حالا اگر یک کشور دیگر تسهیلات را برای مهاجران کارگر به وجود بیاورد، در آن صورت رشد توسعه ایران که متکی به کارگران افغان است، آسیب میبیند.» به عقیده توحیدی بازگشت کارگران موقت خواهد بود و کارگران جدید جایگزینش خواهند شد. در کابل الان حقوق کارگر روزی حدود ۵۰۰ افغانی یا ۱۰ دلار است، اما در ولایات دورتر حقوقها پایینتر است؛ بنابراین بالا رفتن قیمت دلار برای کسانی که خانوادهشان در کابلند به صرفه نیست.»
توریالی غیاثی، کارشناس مسائل سیاسی- اجتماعی در افغانستان هم در گفتگو با ما میگوید: «تعداد زیادی از مهاجران درحال بازگشت هستند. من تعداد ۴۴۰ هزار کارگر را تأیید نمیکنم، اما قطعاً تعداد زیادی از کارگران افغان درحال بازگشت هستند که این تعداد نسبت به هر زمان دیگری بیشتر است. اگرچه همچنان مسیر ایران و مسائل فرهنگی زندگی در ایران برای کارگران افغانستانی بهتر است. این روزها خیلی از کسانی که از ایران برمیگردند از ابتدا برای این به کشور شما مهاجرت کردهاند که پساندازی کنند و بخشی از وظایف نانآوری خانوادهشان را به عهده بگیرند. این افراد حتی وقتی ازدواج میکنند یا در ایران زندگی میکنند همچنان نسبت به خانواده پدری مسئولند و با شرایطی که ایران دارد و نوسانات نرخ ارز این کارگران مجبورند برگردند. من این روزها با تعدادی کارگر در تماسم که حتی دستمزدشان کفاف زندگی خودشان را هم نمیدهد، چه برسد که به خانوادهشان در افغانستان کمک کنند. آنها ناگزیرند برگردند. شاید اینجا هم کار مناسبی پیدا نکنند، اما در نهایت پیش خانوادهشان هستند.»
غیاثی میگوید، شاید این شرایط فرصتی را فراهم کند که برخی کارفرمایان ایرانی درباره وضعیت کارگران افغان تجدیدنظر کنند: «کاش کارفرماهای ایرانی حداقل بیمه را برای کارگرانشان در نظر بگیرند و کارگران هم بتوانند پولشان را به حساب خود واریز کنند نه صاحبکار. میدانید خیلی اوقات وقتی کارگران پولشان را احتیاج دارند اگر صاحب کار آدم مهربانی باشد پولشان را در اختیارشان قرار میدهد و اگرآدم خوبی نباشد، مدام آنها را معطل میکند. اگر این تسهیلات فراهم شود و کارگران به نرخ روز حقوق بگیرند، یقیناً این مسأله یعنی بازگشت، تقلیل پیدا میکند و بازار کار ایران هم صدمه نمیبیند.»
این روزها سنت الله، معاذ الدین، میرویس و... به فکر خروج از ایران هستند آنها الان به این فکر نمیکنند که برای مدت محدودی ایران را ترک میکنند یا نه؟ آنها میدانند که دیگر زندگی خودشان و خانوادهشان با این دستمزدها نمیگذرد. آیا در این شرایط کارفرمایان ایرانی برای نگه داشتن آنها فکری خواهند کرد؟