مالک رضایی؛ توماس هابز، فیلسوف نامدار انگلیسی، کتابی دارد بهنام «لویاتان» (levuatan) که اندیشههای سیاسی خود را ذیل آن توضیح داده است. این نام افسانهای به موجود عظیمالجثهای اطلاق میشود که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست. با هیبت هولانگیز خود روی زمین گام برمیدارد و بدون واهمه بر سر هر موجودی پای میگذارد که برسر راه او قرارگیرد.
به نظر میرسد غول گرانی چند ماه اخیر کشور ما از چنین هیبت لویاتانی برخوردار شده است. از ارادهی هیچکس تمکین نمیکند و به همهی تدابیر، واکنش خشمگینانه نشان میدهد.
از زبان عالیترین مقام اجرایی کشور خبر از کنترل قیمتها به گوش میرسد، اما در فردای همان روز، واقعیت بازار عصبانیت خود را به آن اظهارات نشان میدهد. بهطورمرتب کالاهایی از سبد مصرفی خانوادهها حذف میشود که در حکم نیازهای اساسی آنان است. واقعیت امر، هیچ نشان از آنی ندارد که در آمارها گفته میشود. به اغلب اقلام مورد نیاز باید دو برابر پولی پرداخت شود که پنج ماه قبل میشد.
زمانی کالایی مانند گوجهفرنگی به آن اندازه از اهمیت دست یافت که موضوع بحث عالیترین مقام اجرایی کشور در صحن علنی مجلس شد و نهایتا پاسخ رییسجمهور وقت به نمایندگان، خبر ارزانی این کالا را در بقالی سر کوچه منزل خود نوید داد؛ اما همین سخن، که شوخی با اقتصاد کشور بود، سوال دیگری در ذهن جامعه قرار داد:
آیا کنترل دولت روی قیمتها صرفا بُردی به فاصلهی منزل تا سر کوچه رییسجمهور دارد؟ پس بر قیمت هزاران کوچه و خیابانهای دیگر کشور، کدام اراده فرمانروایی میکند؟!
گاهی این نگرانی، جامعه را فرا میگیرد که آیا پیچیدگیهای امور اقتصاد، فراتر از دانایی و کاردانی دست اندرکارانیست که بر آن تصمیم میگیرند؟!
مواردی از این دست، بیش از همه نشان از این دارد که حل مشکلات اقتصادی فاقد درمانی با قدرت تاثیرکنندگی آنی و دستوریست که با تصمیمات خلق الساعه، میلیاردها دلار ۴۲۰۰ تومنی به جیب عدهای سودجو سرازیر شود و فردای آن، شتر با بارش در این کشور گم شود.
اقتصاد و رموز آن پیچیدهتر از آن است که در مقابل اینگونه تصمیمات نو بختیاران دولتی سر، خم کند.
ماندن در تعصبات جناحی و حزبی دراین مباحث به درد غنیسازی اوقات فراغت هم نمیخورد وهیچ یک از آن مقولات سرگرم کننده، فاصلهی قیمت رو به تزاید و لحظهای پراید و گوشت و پوشاک و مرغ و تخممرغ را برای خانوادهها پرنمیکند.
درحالیکه مولفههای مدیریتی با به کارگیری عنصر دانایی، مرتبا هزینهها را بهنفع مشتری کاهش میدهد، واضح است که ما برای ماندن در وضع موجود اقتصادی هم مشکل خواهیم داشت.
عنصر دانایی و کار آمدی در مدیریت، امروز چنان سیطرهی خود را بر تصمیمگیریها گسترده است که کشوری مانند ژاپن، دانش خود را به جای تولید صادرمیکند و ما امروز با آن "ژاپن اسلامی" که سالها پیش وعده اش را شنیده بودیم فرسنگها فاصله داریم. نام آن فروردین، نیاورد گل به باغ و شب نگردید روشن از اسم چراغ!
ما چه بخواهیم، چه نخواهیم باید بدانیم که رموز پیچیدهی اقتصاد در چارچوب قواعد علمی و نه با شعار تنظیم میشود. اما متاسفانه اقتصاد ما در فضایی قرار گرفته است که تغییرات و شتاب درونی آن در مسیر گرانی، سریعتر از قابلیت و کارآیی مدیریتی و تصمیمگیری ما حرکت میکند.
نظام اداری سنگین و پر هزینهی ما قبل از آنکه متحمل فشارهای جانبی تحریم باشد زیرسنگینی وزن و هزینهی خود نفسنفس میزند وهر روز هزینههای آن بربازدهی اش غلبه میکند. دولت ما از حیث حجم، سنگین، از حیث سرعت، کمشتاب، از حیث تصمیمگیری، کمدقت و از حیث هزینه، گران اداره میشود و بهازای هزینهای که بر اقتصاد و مردم تحمیل میکند، کار آمدی موثری در مقابله با تورم، گرانی، فساد و. از خود نشان نمیدهد .
تصمیمات غیرکارشناسی و اعتماد سوز آن در زمینه سیاستهای ارزی، فروش سکه و... هم موجبات بی ثباتی بازار در چند ماه اخیر گشته و بیش از آنکه بر کنترل تورم کمک کند برشتاب آن افزوده است. اسکنگبینش صفرا فزوده و روغن بادامش خشکی نموده است، تو گویی که آب، آتش را مدد شد همچو نفت.
برای مقابله با غول گرانی تدابیر جدیتری مورد انتظار است.