اوائل شهریور ماه امسال پسر جوانی در آگاهی مهاباد استان آذربایجان غربی شکایتی در باب فقدان والدینش به ثبت رساند، حالا تمام فضای مجازی پر شده است از عکسهای زوجی با نامهای ارسطو مامه پور و فاطمه مصطفی پور، اما اثری از هیچ کدام نیست و انگار هیچ کس آنها را در هیچ نقطهای از کشور ندیده است.
به گزارش هفت صبح، آنها اهالی بوکان هستند و مهران، پسرشان تمامی استان آذربایجان غربی را به دنبالشان گشته اگرچه هنوز به هیچ سرنخی نرسیده است.
مهران مامه پور میگوید: عصر روز سوم شهریور ماه جاری آخرین بار بود که پدرم را دیدم. او سوار بر ماشین پژوی ۴۰۵ خود از خانه رفت. مادرم نیز همراهش بود، اما بعد از آن دیگر از او خبری نشد. پدرم کشاورز است و مدتی نیز به کار خرید و فروش خودرو مبادرت داشت، اما نه دشمنی داشت و نه به کسی بدهی. هیچ خصومتی با هیچ کس نداشت. روز سوم شهریور ماه آنها را دیدم و تا ۱۲ نیمه شب با او تماس گرفتم که گوشی اش را جواب بدهد.
راستش نگران شده بودم. هرچه تماس میگرفتم جواب تماس هایم را نمیداد و دائم به او زنگ میزدم تا اینکه گوشی اش خاموش شد. از شانس مان مادرم نیز گوشی اش در خانه جا مانده بود و آخرین جایی که آنها دیده شده اند بوکان - مهاباد بوده است.
بعد از آن دیگر نه از ماشین خبری است و نه از پدر و مادرم، تمامی شهر را زیر و رو کرده ام انگار که آب شده و رفته اند زیر زمین. واقعا دیگر مستاصل شده ام. خواهر ۱۵ سالهای دارم که او هم مریض است و این مدت که آنها نیستند تمام کار و زندگی من شده گشتن دنبال پدر و مادرم.
به تمامی بیمارستانها و مراجع انتظامی و حتی سپاه و اطلاعات نیز مراجعه کرده ام. عکس آنها همه جا پخش شده، اما هنوز هم که هنوز است نتوانسته ام شکایت فقدان خود را ثبت کنم. از آنها هیچ اثری نیست و من هنوز دربدر به دنبال شان میگردم.
مادرم پیرانشهری بود و پدرم از اهالی مهاباد است، اما برای زندگی به محله ابوذر واقع در بوکان آمده بودند. خودم هم دانشجو هستم و با تمامی توانم وجب به وجب استان را دنبال آنها گشته ام، اما انگار نه انگار از آنها خبری نیست که نیست.
مهران مامه پور در ادامه از تلاشهای پلیس آگاهی بوکان نیز اینگونه پرده برداری میکند: در کمال تعجب وقتی دیروز به اداره آگاهی مراجعه کردم متوجه شدم که پرونده را بایگانی کرده اند! آنها در این همه مدت رسیدگی کافی برای پرونده ما نکرده بودند. وقتی از آنها علت را پرسیدم جوابی قانع کننده نگرفتم و به سراغ آقای نوراللهی رئیس اداره آگاهی رفتم که ایشان نیز گفتند فردا حتما رسیدگی میکنیم.
این اتفاق در حالی است که خودشان از من دوبار بازجویی کرده اند و یک بار هم از دوستم بازجویی کرده اند. من حتی یک بار هم در اداره اطلاعات موضوع را به ثبت رسانده ام و آنجا نیز از من بازجویی به عمل آورده اند، اما همچنان هیچ کس از پدر و مادرم خبری ندارد.
گفتنی است که با شکایت دوباره آقای مامه پور در اداره آگاهی بوکان، پرونده یک بار دیگر به جریان افتاده است.