به گزارش ایکنا؛ یکی از ویژگیهای قرآن معجزه بودن آن است. این آموزه مبتنی بر آیات تحدی و با تعمیم معنایی برخی از کلمات نص قرآن منصوص خوانده میشود. گرایشهای مختلفی در خصوص اعجاز قرآن وجود دارد که به واسطه دامنه معنایی اعجاز میتواند حداقلی یا حداکثری خوانده شود. بر اساس قرائت حداقلی اعجاز قرآن ادبی و منحصر به زمان نزول بوده است اما قرائت حداکثری نگاه دیگری دارد و معتقد است که وجوه قرآن بینهایت و تا آخر زمان است.
حجتالاسلام و المسلمین حسین علویمهر، استاد حوزه و دانشگاه میگوید که یکی از دلایل اعجاز قرآن در وجوه مختلف تحدی است. بحث تحدی چیزی است که خداوند متعال دعوت کرده است تا تمام جهانیان اگر میتوانند کتابی مانند قرآن بیاورند. خداوند نه تنها یک کتاب بلکه از انسانها میخواهد اگر میتوانند سورهای مانند سورههای قرآن و بشر بیاورند اما انسانها همچنان از آوردن سورهای مانند سورههای قرآن عاجزند و این خود نشانه اعجاز و بزرگترین معجزه است. در پی مشروح این گفتوگو را میخوانید:
ایکنا: گفته شده است که قرآن معجزه عقلی است، مراد از معجزه عقلی چیست و چرا باید پیامبر اسلام(ص) چنین معجزهای میداشت؟
معجزه بودن قرآن که در واقع معجزه پیامبر اسلام(ص) است، با معجزه سایر پیامبران الهی متفاوت است. معجزه قرآن معجزه عقلی است و معجزات سایر انبیا حسی بوده است. از نظر محتوا، درک و فهم، از آنجا که مسلمانان نسبت به سایر ملتها دارای درک بالاتری بودند، خداوند به همین جهت معجزه پیامبر اسلام(ص) را معجزه عقلی قرار داده است.
قرآن کریم در ابعاد مختلفی دارای اعجاز است، گرچه برخی از قدما اعجاز را فقط در حوزه ادبیات، معانی و بیان دانستهاند، اما امروزه اعجاز قرآن در ابعاد مختلفی کشف شده است و شاید وجوه اعجاز حد و حصری نداشته باشد. در یک تقسیمبندی کلی برخی گفتهاند وجوه اعجاز عبارت است از وجوه ادبی، وجوه تشریعی و وجوه علمی و البته وجوه اعجاز در این سه بعد خلاصه نمیشود.
یکی از دلایل اعجاز قرآن در وجوه مختلف تحدی است. بحث تحدی چیزی است که خداوند متعال طی آن دعوت کرده است تا تمام جهانیان اگر میتوانند کتابی مانند قرآن بیاورند. خداوند نهتنها یک کتاب بلکه از انسانها میخواهد اگر میتوانند سورهای مانند سورههای قرآن بیاورند، اما انسانها همچنان از آوردن سورهای مانند سورههای قرآن عاجزند و این خود نشانه اعجاز و بزرگترین معجزه است.
در طول تاریخ هم کسانی بودهاند که به مبارزه برخاستهاند، حتی در دوران ما نیز غربیها تلاش کردهاند سورههایی را بسازند و به مقابله با قرآن اقدام کنند. در همین راستا برخی ادیبانی را استخدام کرده بودند و چهار سوره ساختهاند که حدود بیش از بیست سوره درست شده است که این کار از طرف دولتمردان غربی و کسانی که قرآن را قبول ندارند و میخواستند با آن مبارزه کنند، انجام شده است. این سورهها عبارتند از: سوره «التجسد»، سوره «الایمان»، سوره «المسلمین» و سوره «المسیح» که مدت زیادی این سورهها در شبکههای اینترنتی موجود بود و به خاطر ضعفشان بیان کرد که نمیتوان با سورههای قرآن و حتی با سورههایی مانند کوثر مقابله کرد و به همین خاطر، همه این سورهها از سوی ایجاد کنندگان آنها از اینترنت محو و نابود شد.
در هر صورت آیات و سورههای قرآن دارای اعجاز و شگفتیهای خاصی است؛ هر چه زمان میگذرد از اعجاز و عظمت قرآن بیشتر روشن میشود. بد نیست اشاره کنیم که چگونه قرآن معجزه است؟ من نمونهای را بیان میکنم که معجزه بودن قرآن را از ظاهر آن میتوان دریافت.
ممکن است کسی بگوید مانند کلمات عربی بسیار است و میتوان مانند آن را آورد، اما این چنین نیست. وقتی این کلمات عربی با هم ترکیب میشوند باید دید آنها مانند این ترکیب است یا نه؟ برای مثال آیه ۴۴ سوره هود «وَ قِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَ یَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛ و گفته شد اى زمین آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران]خوددارى کن و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و [کشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمکار» که این آیه درباره کشتی حضرت نوح و استقرار آن است. وقتی این آیه شریفه نازل شد ادیبان زمان رسول خدا(ص) متوجه شدند که این آیه از شگفتیهای عجیبی برخوردار است.
بیش از ۷۵ آرایه ادبی در این آیه شریفه آمده است که هیچ متکلم ادیب و هیچ سخنگوی ماهر و توانایی نمیتواند در این جمله بدین کوتاهی این همه آرایه ادبی را ارائه دهد. ما اشعار حافظ، سعدی و مولانا و جملات زیبای زیادی شنیدهایم، اما همانند قرآن که دارای ابعاد مختلف ادبی باشد را در حوزه ادبیات و ... ندیدهایم.
نهتنها در بُعد ادبیات که در بُعد معارف، اعجاز علمی و غیبی قرآن دارای ابعاد اعجاز است. وی این خود نشان از شگفتی قرآن دارد. سورهای مانند کوثر هم این چنین است که دارای اعجاز غیبی است؛ بنابراین من فکر نمیکنم کسی بتواند مانند قرآن کریم سورهای بیاورد.
ایکنا: برخی معتقدند بینات اعم از خارقالعاده بودن است و لزومی ندارد که پیامبر با امری خارقالعاده پیامبری خود را ثابت کند و اگر قرار بود قرآن به عنوان متن ادبی خارقالعاده باشد، باید قوانین ادبی را نقض میکرد؟ شما در این خصوص چه نظری دارید؟
بحثی در ارتباط با اعجاز وجود دارد که آیا معجزه یک سپر دفاعی است؟ یعنی وقتی یک پیامبر معجزهای را میآورد که درخواستی باشد، یا پیش از آن مشابهی داشته باشد و یا لزومی ندارد مشابهی داشته باشد و یک پیامبر(ص) میتواند ابتدائا معجزهای را بیاورد که میان علما اختلاف است؛ برخی معتقدند معجزه بر اساس تقاضاست که آورده شده و بر مشابه چیزهایی که وجود دارد، فائق و غالب میشود. برخی هم میگویند نیاز نیست مشابهی داشته باشد و اگر پیامبری بخواهد چیزی را ابتدائا بیاورد، اشکالی ندارد.
جنبه دیگر آن است که آیات قرآنی که وجود دارد و بحث اعجاز، نیازی نیست که حتما قواعد ادبی را نقض کند، اتفاقا آیات قرآن قواعد ادبی را تثبیت میکند؛ البته ممکن است منظور این باشد که مثلا چون در زمان حضرت عیسی (ع) پزشکان نمیتوانستند چشمی نابینا را بینا کنند و حضرت عیسی (ع) این کار را انجام میداد، این نقض قدرت علمی بود که در آن زمان وجود داشت، آیا منظور این است که قرآن هم یک ادبیاتی داشته باشد که ادبیات موجود را نقض بکند و یا منظور این است که فائق و برتر باشد؟
آنچه حضرت عیسی (ع) آورد از آنچه در زمان او موجود بود فائق و برتر بود. حضرت موسی (ع) که بحث زمانه سحر بود، چیزی را آورد که برترین نسبت به زمان خود را داشته و پیامبر اسلام (ص) هم چنین کاری کرد. چون میدانید که معلقات سبع آویران به در خانه خدا و اشعار عربی بسیاری وجود داشته که با طلا تذهیب شده بود و بسیار قوی و زیبا بودند، هر کسی شعر برتری میگفت به عنوان برترین انتخاب میشد. این شعرها نقض قوانین نبود بلکه هر متنی که به متون دیگر فائق میآمد نشان از برتری آن داشت. قرآن کریم که آمد نهتنها همه آن ویژگیهای اشعار و متون دیگران را به لحاظ ادبی برخوردار بود بلکه برتر از تمام آنها نیز بود. قرآن قوانین ادب عرب را در هم نپیچید. تمام قرآن کریم منطبق با قوانین ادبیات است و اتفاقا هر قاعده ادبی که مشاهده میکنیم به مدد قرآن کریم است. قرآن شاهکار ادبی زمان خود در زبان خود و همه زبانهای دیگر است.
ایکنا: مطرح میشود که قرار نیست فردی با معجزه ایمان بیاورد و قرآن کریم هم میفرماید اگر کتابی از آسمان فرو بیاید کافران ایمان نمیآورند و مشکل اخلاقی و نوعی لجاجت مطرح است، در این صورت اعجاز آیا نشانهای برای ایمان و اثبات دعوی نبوت است و یا عاملی برای تقویت مومنان؟
هر دو موردی که مطرح شد، میتواند باشد؛ از سویی اعجاز ابزار و وسیلهای است برای تقویت دین، شریعت و پیامبری که این معجزه را آورده است و از طرفی صحیح مطرح کردید، این درست است که همیشه معجزه آمده باشد و افرادی که آن معجزه را میبینند، ایمان بیاورند؛ حتی در زمان حضرت موسی (ع) ساحران ایمان آورند، چرا؟ چون قدرت حضرت موسی (ع) را مشاهده کردند که فوق قدرت خودشان است، اما خیلیها بودند که در همان زمان اژدها شدن عصای حضرت موسی (ع) را دیدند، ولی ایمان نیاوردند و زمان حضرت عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) نیز چنین بوده است.
بنابراین این گونه نیست که وقتی معجزه میآید همه ایمان به آن بیاورند و افراد مشرک، لجوج افرادی که ریشه در کفر دارند، مانند ابوسفیان، ابولهب، ابوجهلها ایمان نمیآورند؛ خیلی از اینها ایمان آوردنشان محال است، چون مهر زده به قلب اینها و این به خاطر اعمالشان بوده است. پس معجزه میتواند قوت قلبی برای پیامبر و مومنان باشد و هم اثبات کند برای مشرکان که این دین حق است، چه آنها ایمان بیاورند و چه ایمان نیاورند.
بر اساس فرمایشات امام علی(ع) در نهجالبلاغه ما در زمانهای مختلف حتی در زمان پیامبر اسلام(ص) مشاهده کردیم که مشرکان آمدند و گفتند اگر راست میگویی به این درخت بگو که حرکت کند و به سمت شما بیاید که این کار را کرد و یا خواستند که درختی را نصف شود که پیامبر هم این کار را کرد، اما مشرکان باز هم ایمان نیاوردند. پس کسانی که در شرک فرو رفتهاند ایمان نمیآورند و خیلی از اینها ممکن است ایمان نیاورند، اما کسانی که دنبال حق هستند، مطالب حق و اثبات آن برایشان مهم است و با شنیدن معجزه میتوانند حق را دیده، مشاهده کرده و برایشان اثبات شود و ایمان بیاورند.