خراسان نوشت: ۲۳ ساله و متاهل هستم. در زمان مجردی عاشق پسری شدم که به هزار و یک دلیل نتوانستیم به یکدیگر برسیم. بعد از دو سال از پایان آن رابطه، من ازدواج کردم، ولی هنوز نمیتوانم آن پسر و رفتارهایش را فراموش کنم.
بعضی شبها خوابش را میبینم. احساس میکنم که با این افکارم در حال خیانت به شوهرم هستم. چگونه آن پسر را فراموش کنم؟ هیچ یادگاری هم از او ندارم. دقیقا چه کنم که از ذهنم برود؟
مشاور در پاسخ نوشت:
مخاطب گرامی، این طور که در پیامک شما میخوانم، یک تصمیم اصولی و خوب گرفته اید چراکه ازدواج تان بعد از دو سال از پایان آن رابطه اتفاق افتاده که این خود نشانه این است که دوران بحران این رابطه را گذرانده اید. با این حال، دو نکته را در پیامک تان مطرح کرده اید که دوست دارم کمی بیشتر درباره اش با شما صحبت کنم تا شرایط بهتری را در این روزها بگذرانید.
واکاوی دیدن پسر مورد علاقه تان در خواب
شما درباره دیدن آن پسر در خواب تان صحبت کردید که به نظر میرسد چند دلیل برای این اتفاق را باید با شما در میان بگذارم. باید به شما بگویم که بار روانی احساس ناراحت کنندهای که نامش را خیانت گذاشتید و زیاد هم به شما دست میدهد، باعث میشود که شما بیشتر خواب این فرد را ببینید.
رویاها را همچنین میتوان با فکر کردن قبل از خواب تحت تاثیر قرار داد یعنی برخی از خوابها راجع به موضوعاتی هستند که انسانها درباره آن موضوعات در طول روز به خصوص در ساعات پایانی شب فکر کرده اند. خواب هر شخص تا حدود زیادی محدود به دانش و اطلاعات او از محیط اطرافش است. برای این که خواب تان کنترل شود، باید سعی کنید بار روانی را که این احساس دارد از خودتان دور کنید. در اولین قدم باید به شما بگویم که آن پسر بخشی از خاطرات شما بوده، پس هرچه سعی کنید این خاطره را حذف کنید، در خواب شما بیشتر میآید.
شما باید بپذیرید که فردی در قسمتی از خاطرات شما بوده و الان نیست و نباید باشد و بار روانی دلتنگی و خاطرات را از خودتان دور کنید تا خواب وی را نبینید. ثمره فشارهای روانی روزمره را به صورت سادهتر در خواب میبینیم.
چگونه فراموشش کنم؟
در پیامک تان گفته اید که دقیقا چه کنم تا وی از ذهنم برود؟ توصیه میکنم بیشتر از تلاش برای فراموش کردن فرد، بار روانی که این رابطه داشته به طور مثال خشمها و خوشحالیهایی که داشته و هیجانهای مربوط به آن رابطه را کمتر کنید تا حذف شوند، اما بدانید که خاطرات در ذهن میآیند.
اشکال رشد و پرورش دادن شان است که خطرناک است نه آمدن در ذهن. این که شما ساعتها بنشینید و خاطرهها را مرور کنید، بخندید یا گریه کنید، حسرت بخورید یا دلتنگ شوید و ... خطر دارد و جای نگرانی است که خیانت پیش بیاید، اما این که در ذهن بدون بار روانی بیاید، جای نگرانی کمتری دارد. البته چند پیشنهاد برای کاهش این بار روانی خدمت تان مطرح میکنم.
خاطرات تان را انکار نکنید
اگر تصور میکنید که نمیتوانید او را فراموش کنید، احتمالا دلیلی دارد. شاید شما اوقات فوق العادهای را با هم گذرانده اید بنابراین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که باید آن خاطرات را انکار یا به طور کل نادیده شان بگیرید بلکه باید بیشتر به فکر خودتان و زندگی جدیدتان باشید.
ذهن تان را به زمان حال بیاورید
خیلیها تصمیم میگیرند همه احساسات شان را جایی بنویسند. وقتی حوصله اش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. ذهن خود را به زمان حال بیاورید. هر لحظه آگاه باشید و نگذارید ذهن هرگاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کرده باشید، بیشتر اوقات ذهن یا در گذشته سیر میکند یا در آینده و کمتر پیش میآید که ذهن به همان زمان حال فکر کند.
دستور ایست دهید
این روش را روش «ایست ذهنی» مینامیم یعنی لازم است خیلی محکم و مقتدر به ذهن تان ایست بدهید تا نتواند به هرکجا خواست برود. در حقیقت اگر آگاه نباشید و نبینید که ذهن تان در حال سفر به گذشته است، نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. به خود بگویید: «ساکت، دیگر نمیخواهم بیشتر فکر کنم! یاهیس» یا در ذهن مان روی این فکرها ضربدر بزنیم و جلوی آنها را بگیریم.
ننگ بر تو و امثال تو