گزارشی درباره کتابهایی که مخاطبان زیادی دارند و یا میتوان آنها را به عنوان پیشنهادی جدی پذیرفت.
رهش؛ رضا امیرخانی
به گزارش هفت صبح، جدیدترین کتاب رضا امیرخانی با نام «رهش» از مصدر رهیدن است که در واقع به اینها اسم مصدر یا اسم حاصل مصدر میگویند. از رهش میتوان رهایی و رهاشدن از چیزی را برداشت کرد که اگر برعکس خوانده شود نیز واژه «شهر» را تداعی میکند. امیرخانی در رمان «رهش» موضوع توسعه شهری را دست مایه قرار داده است و تاثیرات آن را بر عرصههای زندگی انسان معاصر در قالب داستان زوجی معمار در تهران امروز به تصویر میکشد. داستان از دید زن میانسالی به نام لیا روایت میشود.
لیا و همسرش معمار هستند و با هم بر سر مدیریت و توسعه نامتوازن شهری کشمکش دارند. به گفته امیرخانی: این اثر یک رمان معمارانه است و در آن بیشتر دارم سراغ واکاوی این مسئله میروم که چه اتفاقی برای شهر در حال رخ دادن است. به نظرم در دنیا شهرهای بزرگ الگوهای توسعه متفاوتی دارند. از توسعه شهرهای بزرگ معمولا به عنوان عبرت بزرگ یا عبرت منفی یاد میکنند. مثلا در آمریکا شهری مانند لس آنجلس توسعه بزرگی داشته، اما همه آن را شهر از دست رفته معرفی میکنند. همه شهردارهای آمریکا هم میدانند که نباید شهرشان مانند لس آنجلس شود.
در ایران مسئله برعکس است. شهری مثل تهران تا این اندازه که میبینیم بزرگ میشود، آلودگی هوا پیدا میکند و از طرف دیگر همه شهرهای دیگر کشور هم سعی دارند مثل تهران شوند. من برای تهران راه حلی ندارم، اما میتوانم فکر کنم که مشهد، شیراز و اصفهانی نباید مثل تهران میشدند که شدند و میدانم شهری مثل کاشان نباید قطعا مثل تهران شود و در حال تبدیل شدن است. «رهش» از سوی نشر «افق» با تیراژ سه هزار نسخه منتشر و با قیمت ۱۸ هزار تومان روانه بازار شده است.
عشق و چیزهای دیگر؛ مصطفی مستور
در «عشق و چیزهای دیگر» با روایتی ساده رو به رو هستیم. نویسنده با عباراتی ساده راوی را معرفی و تا آخرین صفحات رمان شما را برای تماشای نتیجه همراه میکند. در نهایت نیز با یک شگفتی شما را به بستن صفحه کتاب وا میدارد. در مواجهه با این رمان، اما شاید آنچه بیش از تکرار دلچسب واژگانی این نویسنده برای مخاطب قابل توجه است، استفاده او از مفاهیم و تزریق جرعه جرعه آن است. مستور در مقام داستان نویس نه اهل بیانیه صادر کردن است و نه میخواهد داستانی رومانتیک بنویسد. خود او در ابتدای این رمان در چند خط کوتاه که شاید بشود به تسامح از آن به عنوان مقدمه یاد کرد (هر چند که نوشتن آن بر رمان مرسوم نیست) یادآوری میکند که
این داستان برای آنها که دوست دارند زندگی را کمی جدی بگیرند، مفید است و فکر میکند که این مسئله مهمترین کاری است که باید پیش از مرگش آن را به سامان برساند و تاکید میکند نوشتن از آنچه باعث عبرت دیگران میشود، بسیار اخلاقی است. آنچه او در «عشق و چیزهای دیگر» سعی کرده از عهده آن بربیاید رسیدن به تعریفی از حقیقت انسان و زیست اوست. حقیقتی که به تایید برخی از کاراکترهای زندگی اگر درک شود و حس، میتواند بسیاری از احساسات انسانی را در درون خود به تعریفی تازه و فراتر از کلیشهها برساند.
او شاید بر همین مدار است که انسانی را ترسیم میکند که در زندگی خود عشق را بر چیزهای دیگر برای زندگی ارجح میداند و در مقابل او انسانی را ترسیم میکند که در مواجهه با این عشق، چیزهای دیگر را دارای ارجحیت میشمارد و هر دوی آنها در مدار زندگی در نهایت به جایی میرسند که متوجه شوند نه عشق و نه چیزهای دیگر به تنهایی راوی انسان و واقعیت زیستی او نیست و تنها با تجمیع این دو است که میتوان یک انسان تقریبا نرمال را متصور بود که زندگیای معمولی را برای خود ایجاد کرده است.
با این نگاه شاید بیراه نباشد که این داستان بلند مستور را روایتی در ستایش حقیقت و حتی توازن بدانیم و به این بیندیشیم که توازن و حقیقت حاصل تامل است و تامل ناشی از دیدن صحیح و در این میان عشق پدیدهای است که صحیح دین را از انسان سلب میکند. شاید ابهام مهم نویسنده در انتخاب نام کتابش نیز حاصل همین رویکرد باشد. چیزهای دیگری که باید در کنار عشق قرار بگیرند تا به توازن رسید و معمولا این چیزهای دیگر هستند که در مواجهه با عشق مانند نوع چاپ آن روی جلد کتاب مستور، کم فروغ و محو جلوه میکنند. در حالی که وجودشان کم اهمیتتر از عشق نیست و شاید بدون حضور آنهاست که عشق معنایی واقعی پیدا نمیکند.
روح گریان من؛ کیم هیون هو؛ ترجمه فرشاد رضایی
«روح گریان من»، داستان واقعی یک جاسوس زن کرهای است که در نوجوانی ناخواسته از خانواده اش جدا میشود و وارد حزب میشود و سختترین آموزشهای نظامی را از سر میگذراند و در نهایت به عنوان جاسوس به بسیاری از کشورهای جهان سفر میکند. این داستان با ترجمه فرشاد رضایی از سوی نشر ققنوس منتشر شده و تمام فراز و نشیبهای زندگی پرماجرا، دردناک و سرشار از ترس و رنج خود و حکومت کره شمالی را روایت میکند؛ کتابی که تاکنون به چندین زبان دنیا ترجمه شده.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «انگار مسیرم تا رسیدن به جایگاه متهم قرار بود تا ابد ادامه پیدا کند و وقتی بالاخره توانستم بنشینم، دیگر نتوانستم جلو خودم را بگیرم. قلبم تندتند میتپید و بدنم بی اراده میلرزید. گریه ام گرفت و فقط یک کلمه را مدام زیر لب زمزمه میکردم: مامان. فرایند ملال آور محاکمه شروع، ولی من نمیتوانستم تمرکز کنم؛ انگار از قبل مشخص شده بود که قرار است به اعدام محکومم کنند. من هواپیمای پرواز ۸۵۸ هواپیمایی کره جنوبی را منفجر کرده بودم. من مسئول مرگ صد و پانزده انسان بودم...»
چتر ژاپنی؛ ویکتوریا توکاروا؛ ترجمه پرویز دوایی
ویکتوریا توکاروا سال ۱۹۳۷ در لنین گراد سابق («پترو گراد» امروز) به دنیا آمد. عشق به نوشتن از دوازده سالگی در او ایجاد شد که مادرش قصهای از چخوف را برای او خواند. بعدترها توکاروا به ترتیب به تحصیل پزشکی، آموختن پیانو، معلمی موسیقی، بازیگری و تحصیل در رشته سناریونویسی در مدرسه سینمایی مسکو روی آورد، ولی این همه را یکی بعد از دیگری رها کرد و یکسره به کار نوشتن پرداخت که اولین قصه اش در سال ۱۹۶۴ به چاپ رسید. «وقتی که کمی گرمتر شد»، «آقایان مرفه»، «اسب بالدار»، «کوریدا»، «گفتن یا نگفتم» و «لباسی به رنگ گل یاس» برخی از آثار متعدد اوست.
او برای فیلمهای زیادی سناریو نوشته است. آن تاثیر اولیه در پی رو به رو شدن با اثری از چخوف، در این بانوی نویسنده، در نگاه مهربان و عاطفی و بخشاینده اش به آدمها و دوری اش از هر نوع بداندیشی و تلخ نگاری، در سراسر آثار او هنوز و همچنان جلوه دارد و بیدلیل نیست که بعضی از ناقدان او را چخوف مونث نام داده اند، با تفاوتهایی که البته بین نگاه زن و مرد و نیز دورههای خاصی که هر یک از این دو درش زیسته اند وجود داشته و دارد. اما مهمتر از اینها نام مترجم کتاب یعنی پرویز دوایی است.
در معرفی دوایی باید گفت: نویسندهای ست صاحب سبک با نثری روشمند و طنّاز. او در کنار زبان آوری، به نویسنده ایام رفته مشهور است؛ نویسندهای که شور روزهای کودکی را با نوعی سرخوشی و بی گناهی پیوند میزند و معصومیت این دوره را با نگاهی نوستالژیک همراه میکند. از آثار او میتوان به «ایستگاه آبشار»، «بازگشت یکه سوار»، «بلوار دلهای شکسته» و از ترجمه هایش به «جانی گیتار»، «اِستِلّا» و «بچه هالیوود» اشاره کرد. «چتر ژاپنی» توسط انتشارات جهان کتاب چاپ شده است.
هرس؛ نسیم مرعشی
دومین رمان نسیم مرعشی تجربهای است متفاوت از رمان نخستش. اگر «پاییز، فصل آخر سال است» روایت بلاتکلیفی و تردیدهای یک نسل آرمان خواه بود و سرگشتی شان، «هَرَس» رازهایی را روایت میکند که سرنوشتِ پسران و مادرانی را رقم زد که در لایههای تاریخی غلیظ گم شدند... هرس روایتی است ب. آمده از دل تاریخ جنگ طولانی ایران و عراق داستان مردی که سالها بعد از پایان جنگ پی همسر گمشده اش میگردد و او را در مکانی عجیب پیدا میکند.
زنی که در گذشته اش پی آن بوده تا پسر بزاید و برای این کار دست به رفتاری عجیب میزند که شاید نفرین او میشود... مرعشی با استفاده از فضاهای متعدد روایی سرنوشت این خانواده را در دوره زمانی طولانیای روایت میکند. قصه آدمهایی که برای گذر از خاطراتی دور یا نزدیک ناچار شده اند به بازخوانی آن ها. به همین خاطر هرس، رمانی است که قصه گو با چندین روایت فرعی مهم که مخاطبش را در عین تماشای شهر به دل طبیعت مرموز خوزستان هم میبرد. رمانی برای روایت وجدانهای ناآرام...
سورمه سرا؛ رامبد خانلری
اولین مجموعه داستان رامبد خانلری در سال ۹۲ با عنوان «سرطان جن» منتشر شد؛ مجموعهای با حال و هوای جن و جنیان که بازتابهای خوبی هم داشت. این مجموعه در جایزه جلال نامزد شد و توانست جایزه مهرگان ادب را نیز از آن خود کند. آنچه بیشتر در مجموعه رامبد خانلری به چشم میآمد، تسلط نویسنده به زبان بود. در مقدمه باید گفت که ژانر فانتزی بین آکادمیسینها طرفدارانی ندارد. یکی از دلایل مخالفت دانشگاهیان با این ژانر، عدم تسلط نویسندگان به زبان و کارکردهای زبان است. آنها نویسندگان این ژانر را به استاتوس نویسی و عدم آشنایی با قابلیتهای زبانی متهم میکنند. درواقع اعتقاد دارند به خاطر بسط و گسترش فضای مجازی، هر کسی دست به قلم شده است و با استخدام واژگانی اندک سعی دارد قصه بنویسد.
یا به زبان ساده تر، خودی نشان بدهد. حال آنکه ادبیات نیاز به آشنایی با زبان و خلاقیتهای زبانی دارد. خانلری در این مجموعه نشان داد هم با قابلیتهای زبانی آشناست و هم با داستان نویسی. او پس از آن با مجموعه «آقای هابیشام» جلوتر رفت و قدم در مسیری گذاشت که نشان بدهد داستان هایش فقط منحصر به فضاهای فانتزی نیست. این مجموعه هم به لحاظ داستانی و هم زیرلایههای مفهومی، قویتر بود. او حالا به تازگی رمانی منتشر کرده با نام «سورمه سرا» که رمانی قدرتمند به شمار میرود. رمانی که نویسنده سعی میکند فضای فانتزی را این بار در حجمی وسیعتر تجربه کند؛ تجربهای موفق و خواندنی که در عرض مدت کوتاه از سوی مخاطبان اقبال فراوانی داشته است.
سه رمان کوتاه؛ گابریل گارسیا مارکز؛ کاوه میرعباسی
آثار گابریل گارسیا مارکزی همواره در ایران با اقبال مخاطبان و مترجمان و ناشران رو به رو بوده است و از اغلب آثار این برنده جایزه نوبل ادبی، ترجمههای متفاوتی در بازار موجود است. به تازگی سه رمان کوتاه «برگ باد»، «کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد» و «وقایع نگاری مرگی اعلام شده» در یک کتاب با عنوان «سه رمان کوتاه» با ترجمه کاوه میرعباسی که از اسپانیایی برگردان کرده، منتشر شده است. در پشت جلد این کتاب آمده است: «برگ باد»، نخستین رمان مارکز، روایتی چندصدایی است با پایانی باز که گوشه چشمی به نمایشنامه «آنتیگونه» سوفوکلس دارد و در آن نویسنده، ضمن افشای فساد اجتماعی به شکلی استعاری، به پیشواز برخی از پرسوناژها و مضامین کلیدی «صد سال تنهایی» رفته است
که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا و یورش ویرانگر «کمپانی موز» از آن جمله اند. «کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد» شرح انتظار طولانی و پایداری سرسختانه یکی از پرسوناژهای فرعی «صد سال تنهایی» است که در نهایت جلوهای اسطورهای مییابد. «وقایع نگاری مرگی اعلام شده» بر پایه رویدادی واقعی پدید آمده و به برکت دیالکتیک باروری که خلاقیت ادبی گارسیا مارکز میان واقعیت و اسطوره ایجاد میکند تا حد استارهای جهان شمول از وضعیت بشری ارتقا یافته است. «صد سال تنهایی» و «از روزگار وبا» از آثار مارکز پیش از این با ترجمه کاوه میرعباسی منتشر شده است. این کتاب از سوی نشر «کتابسرای نیک» در ۱۱۰۰ نسخه و با قیمت ۲۹ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه شده است.
آب باریکه ها؛ انعام کجه جی؛ ترجمه محمد حزبایی زاده
این رمان اولین کتاب از کتابهای انعام کجه جی است که به فارسی ترجمه شده است. انعام کجه جی متولد ۱۹۵۲ در محله کراده شرقی بغداد است. او در دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد روزنامه نگاری خواند. «آب باریکه» با قلم این نویسنده توسط محمد حزبایی زاده به فارسی برگردانده شده است که شصت و سومین اثر ادبیات داستانی نشر «هیرمند» به شمار میرود. عنوان اصلی این کتاب «سواقی جمع ساقیه است و ساقیه به معنی آب باریکهای است که از میان باغها بگذرد. رمان «آب باریکه ها» شامل ۱۹۰ صفحه است و اوین بار در سال ۲۰۰۵ در لبنان به چاپ رسید. داستان این رمان درباره چند پناهنده عراقی است که در پاریس زندگی میکنند و سالهای زیادی را در تبعید گذرانده اند.
در بخشی از داستان این پناهندگان میخواهند جنازهای را از مرز اردن وارد عراق کنند. در ایست بازرسی راوی که همان قهرمان داستان است، دوران سختی، مهاجرت و زندگی در پاریس را روایت میکند. انعام کجه جی نویسنده عراقی متولد ۱۹۵۲ در بغداد است. رشته دانشگاهی انعام روزنامه نگاری بود و پس از دانش آموختگی در شبکههای خبری و رادیویی بغداد مشغول به کار شد. پس از آن به پاریس میرود و تحصیلاتش را در دانشگاه سوربن به پایان میرساند. انعام با کتاب «طشاری» نامزد جایزه بزرگ بوکر جهان عرب شد. از انعام تاکنون به فارسی ترجمه نشده، اما کتابهای او به انگلیسی، فرانسوی و چینی ترجمه شده است. «آپ باریکه ها» در ۱۶۶ صفحه و شمارگان هزار نسخه از سوی نشر «هیرمند» با قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر و روانه بازار شده است.
خاطرات کفش باز؛ خاطرات فیل نایت؛ ترجمه سعید کلانی
«کفش باز» پکیج کاملی از انگیزه بخشی، روشهای کارآفرینی، آشنایی با زندگی یکی از موفقترین و ثروتمندترین انسانهای روی زمین است که در قالب داستانی جذاب و خواندنی روایت میشود. این کتاب در سال ۲۰۱۶ توسط بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت و یکی از ثروتمندترین انسانهای معاصر دنیا، به عنوان بهترین کتاب سال معرفی شد. فیل نایت جوان باانگیزهای است که در شهر پورتلندِ اورگون ایالات متحده متولد شده است.
او بعد از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشگاهی میشود و آنجا با بورمن، مربی بزرگی که نقش بزرگی در موفقیت و به ثمر رسیدن آرزوهایش ایفا میکند، آشنا میشود. فیل نایت عاشق دویدن است و به کفشها با نگاه خاصی مینگرد. جنگ جهانی دوم تازه به پایان رسیده و روابط آمریکا و ژاپن رو به بهبودی است و ژاپن توانسته به عنوان یک قطب صنعتی جدید خود را به دنیا اثبات کند. از همین روی فیل نایت تصمیم میگیرد که به ژاپن برود و نمایندگی فروش یکی از معروفترین برندهای ژاپنی در آمریکا را از آن خود کند.
این سرآغاز راه پرپیچ و خم تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین انسانهای روی زمین است. در این کتاب فیل نایت ما را با خود به سالهای جوانی، به روزهای تلخ و شیرین زندگی خود میبرد و کاری میکند که خواننده با خواندن موفقیت هایش بخندد و با مطالعه شکست هایش اشک بریزد. کتاب خاطرات فیل نایت با ترجمه سید سعید کلاتی در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، ۳۷۶ صفحه و با قیمت ۲۲ هزار تومان توسط انتشارات «هیرمند» چاپ و منتشر شده است.
مزخرفات فارسی؛ رضا شکراللهی
کتاب کوچک «مزخرفات فارسی»، دغدغههای ویراستارانه یک فارسی دانِ حرفهای است که کلمهها و ترکیبها برایش به مثابه «فکر خلاق» و بازیگوشی است که گرچه میتواند شوخی کند، شوخی بردار نیست. رضا شکراللهی، نویسنده و روزنامه نگار و ویراستار مجربی است که آسیبهای فارسی نویسیِ در رسانهها و ارگانهای رسمی را پی گیری کرده است و با طنزی انتقادی از بدنویسها نیشگون میگیرد. «مزخرفات فارسی» کتاب پرمایه و شادی است. در گذشته آقای ابوالحسن نجفی «غلط ننویسیم» را با لحنی جدی و آموزگارانه برای مخاطبانی نوشت که نویسندگی بخش مهمی از کارشان بود.
کتابی مرجع که هدفش آموزش دانشجوها، داستان نویسها و روزنامه نگارها بود. ولی رضا شکراللهی مخاطب عام را نشانه گرفته است. او قصه میگوید و با شیوهای نو نوشتن را برای خواننده اش به فعلی اخلاقی تبدیل میکند؛ به گونهای که اول او را سرگرم میکند تا کتاب را زمین نگذارد و بعد که داستانها به پایان رسید، او میفهمد که حساسیت هایش نسبت به زبان افزایش یافته است. «مزخرفات فارسی» با لحن شوخ و شنگش و با کنایههای طنزآلودش به رسانههای رسمی، به ما یاد میدهد که فارسی را اگر جدی بگیریم، فقط شِکَر نیست، قند مکرر است.
چای نعنا؛ منصور ضابطیان
سفرنامه منصور ضابطیان به مراکش با عنوان «چای نعنا» توسط نشر مثلث به چاپ رسیده ضابطیان در ادامه سلسله سفرنامههای خود و پس از کتابهای «مارک و پلو»، «مارک دوپلو»، «برگ اضافی» و «سباستین»، این بار به سراغ قاره سحرآمیز آفریقا رفته و از کشور مراکش نوشته. ضابطیان در مورد این سفر و انگیزههای رفتن به مراکش میگوید: «مراکش دروازه آفریقاست و نزدیکترین کشور آفریقایی به اروپا. مراکش زمانی مرا وسوسه کرد که در جنوب اسپانیا فیلم میساختم و وقتی در کوچه پس کوچههای گرانادا قدم میزدم، احساسی از خویشاوندی با مردم آن منطقه داشتم. ایرانیها مراکش را چندان نمیشناسند.
در همه این سالها مراکش جزو کشورهایی بوده که ایرانیها کمتر به آنجا رفت و آمد داشته اند. حتی تا همین چند سال پیش هم ویزایی برای رفت و آمد صادر نمیشد. ریشه اختلافها شاید به سالهای اول انقلاب برگردد. زمانی که ملک حسن، پادشاه مراکش، محمدرضا پهلوی را پس از سقوطش در تهران، در رباط پناه داد. از همان موقع بود که ملک حسن هم مثل ملک حسین، پادشاه اردن و انور سادات، رئیس جمهور مصر رفت توی لیست سیاه و ۳۵ سال طول کشید تا فراموشی تاریخ به داد برقراری ارتباط مجدد بین مردم دو کشور برسد.» «چای نعنا» در ۱۶۸ صفحه با جلد نرم به چاپ رسیده و قیمت آن ۲۰ هزار تومان است؛ و من دوستت داشتم؛ فردریک بکمن؛ ترجمه فرناز تیمورازف
وقتی بکمن نسخه اول رمان خود (مردی به نام اوه) را برای ناشران فرستاد، اکثرا او را نادیده گرفتند و بعضی هم آن را رد کردند او طی این مدت به این فکر افتاد اصلا شاید کسی دوست ندارد زندگی پیرمردی عصبی و بداخلاق را بخواند که چند بار تصمیم به خودکشی گرفته است. با این حال چهار سال بعد، نزدیک به سه میلیون نسخه از «مردی به نام اوه» در سراسر دنیا به فروش رسید که باعث شد این کتاب به فهرست محبوبترین صادرات ادبی سوئد بعد از رمان وحشت استیگ لارسن (دختری با خالکوبی اژدها) راه پیدا کند.
مدت کوتاهی هم نگذشت که حق ترجمه آن به ۳۸ زبان اعطا شد. فردریک بکمن رمان «مردی به نام اُوه» را در وبلاگش شروع کرد. بعدها نوشتههای مختلف راجع به «اوه» را جمع آوری کرد و آنها را به ناشر سپرد. البته برای یافتن ناشر هم سختی کشید، اما در نهایت رمان با استقبال فراوان مواجه شد و فیلمی هم براساس آن ساخته شد که همپای «فروشنده» اصغر فرهادی تا مرحله نهایی اسکار نیز رسید.
رمان بکمن بلافاصله بعد از انتشار، به فروش میلیونی رسید و به بیش از ۳۰ زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه و منتشر شد. جالب است بدانید بکمن برای نوشتن به ابزار خاص و مکان ویژه نیاز ندارد. او در مکالمات بی شمار خود به چیزهای خیلی مهمتری توجه دارد که هر چند کوچک، اما برای او مهم هستند. وقتی که او با اطرافیانش صحبت میکند، به جزییات بامزهای توجه میکند و به نوعی آدم این مشاهدات را در شخصیتهای لجباز داستانش نیز حس میکند. این زبان طنز، ویژگی منحصر به فرد این نویسنده سوئدی است. از این نویسنده حالا رمانی منتشر شده با عنوان «و من دوستت داشتم» که با ترجمه فرناز تیمورازف از سوی نشر چترنگ چاپ شده.