bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۰۲۸۶

حراج نفت در بورس

آنچه پیداست و کارشناسان نیز بر آن تأکید دارند، عرضه نفت خام در بورس انرژی، به سبب آنکه شرکت ملی نفت ایران، تنها عرضه‌کننده انحصاری نفت به شمار می‌رود، به چیزی مانند «حراج» شبیه است و ویژگی‌های بورس را ندارد؛ چرا‌که مهم‌ترین عاملی که یک بازار را شکل می‌دهد، تنوع در بخش عرضه‌کننده و خریدار است.

تاریخ انتشار: ۱۲:۰۴ - ۲۳ آبان ۱۳۹۷
نفت خام سبک برای بار دوم بیستم آبان در بورس انرژی عرضه شد و تمام محموله از سوی سه خریدار بزرگ، خریداری شد، اما کماکان این شائبه وجود دارد که خریداران ناشناس چه کسانی هستند؟ آیا بخش خصوصی واقعی در این عرصه که با نام «بورس نفت» شناخته می‌شود، حضور دارد یا باز هم نمایندگان دولت در قامت بخش خصوصی، بورس نفت را می‌چرخانند؟ آنچه پیداست و کارشناسان نیز بر آن تأکید دارند، عرضه نفت خام در بورس انرژی، به سبب آنکه شرکت ملی نفت ایران، تنها عرضه‌کننده انحصاری نفت به شمار می‌رود، به چیزی مانند «حراج» شبیه است و ویژگی‌های بورس را ندارد؛ چرا‌که مهم‌ترین عاملی که یک بازار را شکل می‌دهد، تنوع در بخش عرضه‌کننده و خریدار است.
 
به گزارش شرق، در نشستی که به همت فدراسیون نفت ایران برگزار شد، عرضه نفت خام در بورس انرژی بررسی شد و راهکار‌هایی برای همکاری بین دولت و بخش خصوصی نیز مطرح شد. آنچه پیداست، بخش خصوصی کماکان نگران است که پس از ماجرای تحریم‌ها، دوباره کنار گذاشته شود. این موضوعی است که از زبان یکی از نمایندگان بخش خصوصی حاضر در این نشست، در قالب «دورزدن بخش خصوصی» مطرح شد.
 
بورس انرژی یک مدل تشریفاتی و شتاب‌زده است
رضا پدیدار، نایب رئیس هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت نفت ایران و رئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران: به نظر می‌رسد باید بورس انرژی را برای حضور بخش خصوصی بازتعریف کنیم. در تاریخچه ایجاد بورس انرژی، واژه‌هایی شکل گرفته که هنوز هم عملیاتی نشده است. در معرفی آن آمده است: «شرکت بورس انرژی ایران با هدف ساماندهی، پذیرش، نظارت و تسهیل انجام معاملات حامل‏‌های انرژی و اوراق بهادار مبتنی بر حامل‏‌های انرژی، فراهم‌آوردن دسترسی غیرتبعیض‌آمیز و منصفانه اعضا به بستر‌های معاملاتی، همکاری و هماهنگی با نهاد‌های مالی، شرکت‌ها، سازمان‌ها و نهاد‌های متولی بازار‌های انرژی... با مجوز شورای‌عالی بورس و اوراق بهادار به‌عنوان چهارمین بورس رسمی کشور به‌صورت شرکت سهامی عام تأسیس شده و تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت می‏نماید».
 
بسیاری از موارد ذکر‌شده در این تعریف از جمله ایجاد بازار‌های انرژی و شکل‌گیری اوراق بهادار و... هنوز عملیاتی نشده است. رسالت بورس آن است که با قیمت‌گذاری مناسب در فرایند عرضه و تقاضا، نوسان شدید قیمت‌ها را کنترل کند و به این موضوع سامان دهد، اما رابطه عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان در بورس انرژی و نوع ارتباط آن‌ها تعریف نشده است و آنچه هست، دهان‌به‌دهان و سلیقه‌ای دنبال شده است. علاوه بر آنکه متخصصانی که این معاملات را تنظیم می‌کنند، مشخص نیستند. بسیاری از تصمیم‌هایی که در اقتصاد کشور گرفته شده، بنا بر موقعیت و شرایط سیاسی کشور گرفته شده است. بورس انرژی هم براساس مقتضیات سیاسی کشور در شکلی نیمه‌تمام و براساس یک مدل تشریفاتی به‌صورت شتاب‌زده ایجاد شده است.
 
بورس نفت مانند برق انحصاری است
پیام باقری، نایب رئیس هیئت‌مدیره سندیکای صنعت برق ایران: گرایش بخش‌های اقتصادی کشور و بنگاه‌های فعال در حوزه اقتصاد برای تأمین سرمایه در گردش و منابع مالی خود متکی به بازار پول است تا بازار سرمایه. آمار حاکی از آن است که بازار سرمایه، سهمی جدی از تولید ناخالص داخلی کشور ندارد که نشان‌دهنده اشکالی جدی، فرایندی و کارکردی به عملکرد بازار سرمایه است که به‌طریق اولی، این اشکال ذاتی به حوزه انرژی هم مترتب خواهد شد. به عقیده من، سهم بورس انرژی به همین ترتیب در اقتصاد ملی کشور بسیار اندک است. شرکت‌های فعال در صنعت برق فقط به‌عنوان یک اسم فعال‌اند. برای نمونه، در سال ۹۶ فقط چهار درصد معاملات صنعت برق در بورس انرژی انجام شد.
 
دلیل اصلی آن است که کشف قیمت به‌درستی آنجا انجام نمی‌گیرد. این دغدغه قابل تسری به صنعت نفت نیز هست. تعریف صحیح و شفاف عرضه و تقاضا، مکانیسم اصلی بازار سرمایه را شامل می‌شود. در صنعت برق، به دلیل آنکه کشف قیمت در این صنعت به‌درستی اتفاق نمی‌افتد، استقبالی هم از معاملات برق در بورس انرژی صورت نمی‌گیرد. به ترتیبی که از سال ۹۳ تا ۹۷، قیمت برق در بورس انرژی از ۴۳ تومان به‌ازای کیلووات ساعت به ۳۳ تومان رسیده است. دلیل این اتفاق روشن است. در مکانیسم بازار سرمایه نباید انحصار طرفین وجود داشته باشد، اگر انحصار وجود داشته باشد، کشف قیمت واقعی صورت نمی‌گیرد و بخشی که انحصار را در اختیار دارد، قیمت را مدیریت می‌کند. اکنون در بورس انرژی، خریدار برق، صرفا دولت است و کمتر پیش می‌آید که بخش خصوصی با بخش خصوصی معامله‌ای داشته باشد.
 
بنابراین در معاملات برق در بورس انرژی نیز در طرف تقاضا، این انحصار وجود دارد و همین سبب می‌شود که با یک مدیریت قیمت‌ها بشکند و در نتیجه برای عرضه‌کننده به‌صرفه نباشد که معاملات خود را در بورس انرژی دنبال کند. بنگاه اقتصادی باید دنبال اقتصادی پایدار باشد نه یک اقتصاد مقطعی. در سال ۹۰ نیز اولین‌بار عرضه نفت در بورس انجام گرفت، اما ناموفق بود. علت این ناموفق‌بودن نیز به وجود انحصار در طرف عرضه و اراده‌نداشتن عرضه‌کننده برای عرضه نفت در بورس وجود داشته باشد. اکنون البته به نظر می‌رسد این اراده وجود دارد، هرچند به آن ایراداتی وارد است. اکنون یکی از مهم‌ترین اشکالات آن است که در هیئت‌مدیره بورس انرژی، ساختار هیئت مدیره نیز دچار مشکل است و کسانی در آنجا قرار گرفته و تصمیم‌گیری می‌کنند که گاه خودشان در مطلق‌گرایی بخش انحصاری طرف عرضه یا تقاضا، دخیل‌اند.
 
برای فروش نفت در بورس، نهادسازی نشده است
محمدرضا معادیخواه، کارشناس بازار سرمایه: در برنامه‌ریزی برای انجام کار‌ها دو رویکرد را می‌توان دنبال کرد. رویکرد مبتنی بر برنامه و رویکرد مبتنی بر رخداد. حرکت مترو یک برنامه‌ریزی مبتنی بر برنامه و زمان‌بندی است. در فواصل مشخص زمانی براساس محاسبات و نیازسنجی قبلی قطار مترو حرکت می‌کند و این موضوع به افراد این امکان را می‌دهد که برنامه خود را با این برنامه هماهنگ کنند. اما به‌محض اینکه شما پای خود را از مترو بیرون می‌گذارید، برنامه حرکت ون‌ها رخدادمحور است. زمانی حرکت می‌کنند که پر شده باشند، بنابراین کسی نمی‌تواند برنامه خود را با آن‌ها هماهنگ کند و چه‌بسا برنامه‎ریزی‌ای که از قبل برای رسیدن به زمان‌بندی مترو کرده و زمانی ‎که ذخیره کرده است، هدر برود و تلف شود.
 
در موضوع عملیاتی‌کردن برخی ابزار‌ها یا نهاد‌های مالی گهگاه با رویکرد دوم مواجه هستیم و براساس رخداد‌ها کار‌ها چیده می‌شوند و پیش می‌روند و این احساس وجود ندارد که یک کار مشخص جزئی از یک کل طراحی‌شده و برنامه‎ریزی‌شده است. در این شرایط طبیعی است که کسی نمی‌تواند خود را با آن طرح همراه کند. در زمینه فروش نفت از طریق بورس انرژی، به نظر می‌رسد باید نهاد‌های مختلفی در این فرایند به‌طور مشخص تعریف شوند. اینکه خریدار کیست، چه بخشی از منابع مالی قرار است جذب آن خرید‌ها شود و.... وقتی این مکانیسم دیده نشده باشد، در واقع نهاد‌های مکمل را برای فروش نفت نادیده گرفته‌ایم. مسلم است که وقتی نفت را می‌فروشید یا اگر اوراق سلف نفتی منتشر می‌کنید، خریداران قطعا اشخاص خرد نخواهند بود، چراکه هزینه مبادله و کسب اطلاعات برای افراد و سرمایه‌های خرد بالاست، بنابراین باید نهاد‌هایی ایجاد شود که به آن خریداران، فرصت بازیگری بدهد.
 
نهاد‌ها بتوانند در لایه‌های آن سرمایه‌های خرد را جذب کنند و بعد وارد این معاملات کلان شوند که از این طریق هزینه‌های مبادله و کسب اطلاعات مدیریت شود. موضوع بعدی توجه به منحنی یادگیری و ریسک نهفته در این هماهنگی است. وقتی از قبل برنامه‌ای برای کاری نداشته باشیم، منتظر می‌شویم تا موضوع فروش نفت، با رخداد تحریم مواجه شود تا آن را آغاز کنیم. تازمانی‌که شرکت ملی نفت ایران توانایی فروش نفت را دارد، این امکان را به نهاد‌های دیگر نمی‌دهد. هر زمانی که بخواهید نهاد جدیدی معرفی کنید، این یادگیری با ریسک‌هایی مواجه خواهد بود. این یادگیری و ریسک را باید در زمانی قرار دهید که حاشیه امنی برای مدیریت آن وجود داشته باشد. وقتی در زمان بحران به چنین مقوله‌ای می‌پردازید، عملا شکل‌گیری این یادگیری‌ها و تعریف نهاد‌هایی که مستلزم وجود این مکانیسم هستند، به تأخیر می‌افتد و هر فرایندی که باشد، با شکست مواجه می‌شود.
 
در حوزه فروش نفت به نظر می‌رسد شکل‌گیری صندوق‌های سرمایه‌گذاری که کار آن‌ها معاملات نفتی و دارایی‌شان اوراق بهادار مبتنی بر کالای نفت است، مقدم بر عرضه نفت در بورس باشد. تا فرصتی داده باشید که بازیگرانی جز شرکت ملی نفت که همیشه کار فروش نفت را انجام داده، بتوانند در این عرصه ورود کنند و برنامه‌ریزی روی فروش نفت را انجام دهند. به‎ویژه اینکه برای شکل‎گیری این نهاد‌ها و مدیریت ریسکی که هر کار نو خواهد داشت، می‎توان از ابزار‌های مکملی استفاده کرد که از شکست و توقف کار جلوگیری کند.
 
دولت همراه بخش خصوصی در شرایط اضطرار
بهزاد حضرتی، عضو هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت نفت ایران و رئیس هیئت‌مدیره انجمن اپک: به عقیده من می‌توان از مشکلات فروش نفت در شرایط بحرانی کنونی، به‌عنوان یک فرصت بهره برد. باید مقوله عرضه نفت در بورس را به نحوی اداره کنیم که به‌خوبی جا بیفتد. اگر پدیده بورس نفت، نهادینه شود، هم به‌عنوان یک پدیده ملی می‌توانیم برخی از مشکلات مردم را حل کنیم و هم اگر این مقوله خوب جا بیفتد، می‌توان سازوکار‌های آن را برای همیشه ادامه داد. این اضطرار دولت را به‌ناچار با بخش خصوصی همراه می‌کند.

۳ سد در برابر بورس نفت
مهدی افشارنیک، کارشناس رسانه‌ای حوزه نفت: پیش از ورود به بحث بورس انرژی، موضوع مهم دیگری وجود دارد که باید در ابتدا آن را بررسی کرد. ما در سه مقوله، خلط پارادایمی داریم. تا این مسائل حل نشود، این مشکلات مورد اشاره در این نشست حل نخواهد شد. نخست آنکه، مالکیت نفت در ایران دست دولت است و تازمانی‌که انحصار شدید عرضه از سوی دولت وجود داشته باشد، بورس به معنای واقعی شکل نخواهد گرفت. وقتی نفت جزء انفال است، مشخص است که به‌راحتی قیمت پایه تعیین و به‌ظاهر وارد بورس می‌کند، اما این اقدام در قالب بازار بورس نمی‌گنجد. نباید از یاد ببریم که دولت به قول مرحوم حائری، مشاع است، یعنی دولت نماینده مردم است.
 
دومین خلط آن است که تکلیف بازار مشخص نیست. خریدار چه چیزی باید بخرد؟ آقای کاردر در باشگاه نفت و نیرو، مطرح کرد که در محموله‌های ۳۵ هزار بشکه‌ای نفت خام را عرضه می‌کنند، اما نوعی سخن می‌گفت که گویی با کارمندان وزارت نفت سخن می‌گوید! در واقع خریدار هیچ‌نوع حق انتخابی ندارد، زیرا بلوک‌بندی قیمت پایه و... جملگی از سوی دولت به‌عنوان عرضه‌کننده انحصاری تعیین می‌شود. اسم این فرایند، بورس نیست. سوم، در افکار عمومی ذهنیت محرومیت‌گرا نسبت به قیمت انرژی داریم. برای جامعه جا نمی‌افتد که وقتی از انرژی مانند برق و... استفاده می‌کند، باید قیمت واقعی آن را بپردازد.
 
وقتی هم در ذهنیت جامعه این نگاه حمایتی نسبت به انرژی وجود دارد؛ کشف قیمت واقعی انجام نمی‌شود. وقتی کشف قیمت واقعی صورت نگیرد، هیچ اتفاق مثبتی در این حوزه رخ نمی‌دهد. علاوه بر آنکه تا مشکل تحریم حل شود، شک نکنید که بورس نفت و... همگی کنار گذاشته خواهند شد و دوباره بخش خصوصی کنار گذاشته می‌‎شود. در واقع موقعیتی که اکنون حاصل می‌شود، حتی جنبه رخدادی ندارد، همه از باب اضطرار ایجاد می‌شود.
 
دولت، بخش خصوصی را دور نزند
آرش نجفی، عضو هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت نفت ایران و نایب‌رئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران: دولت هرجایی که حس کند ناتوان است، به سراغ بخش خصوصی می‌آید، اما اگر شرایط تحریمی کنار گذاشته شود، باز هم بخش خصوصی را کنار خواهد گذاشت. اما مسئله این است که اگر بخش خصوصی موقعیت کنونی را شکار کند، هنر کرده است. دفعه قبل که غفلت کردیم و هم بخش خصوصی و هم دولت به واسطه رانت‌هایی که به وجود آمد، راه اشتباه را رفتند و باید اشتباهات آن را کالبدشکافی کرد که چرا همکاری بخش خصوصی و دولت در صنعت نفت، در گذشته نتیجه‌ای نداد. امروز اگر بخواهیم موفقیتی کسب کنیم، باید یک برش از این کیک بزرگ را ببریم، اما این برش قطعا سهم بخش خصوصی شود. اما آنچه از شواهد پیداست آنچه در حال رخ‌دادن است، همان فروش نفت است و بورس نفت را پوشش نمی‌دهد. بورس تکنیک‌هایی دارد که در شرح ماوقع فروش نفت در بورس رخ نمی‌دهد.
 
وقتی سهامی خریداری می‌شود، خریدار از تمامی جوانب به موضوع می‌نگرد و می‌تواند خرید و فروش‌های بعدی را پس از رصد نوسانات بازار انجام دهد، اما این امکان در خرید نفت به‌صورت بشکه‌ای در بورس انرژی وجود ندارد و صرفا به دنبال آن هستند که با ابزار بخش خصوصی نفت را بخرند و بفروشند تا فقط برون‌رفتی از وضعیت فعلی باشد. اما باید طوری این فرایند چیده شود که باقی بماند و با ایجاد ثبات شرایط سیاسی کشور، دوباره بخش خصوصی دور نخورد.
 
در حال حاضر بخش خصوصی نه تمرین فروش نفت کرده و نه آن را یاد گرفته، اما از گذشته‌های دور، سفته‌بازی، برات‌بازی، معامله در عرصه بین‌المللی و... را آموخته است. به همین سبب هم پیشنهاد می‌کنم که اوراق سلف نفتی متناظر با فروش نفت را در بازار آتی (فرضا تحویل سه سال بعد) در پیش بگیریم. در این زمینه بخش خصوصی بهتر می‌تواند فعالیت کند. با شیوه کنونی تنها می‌توانند تحریم را دور بزنند. ممکن است که بخش خصوصی در ظاهر همراهی کند، هرچند به عقیده من این پوششی است برای آنکه عوامل خودشان در قالب بخش خصوصی نسبت به فروش نفت اقدام کنند. اگر بخش خصوصی واقعی بخواهد وارد کار شده و ماندگار شود، روی بورس کاغذی بهتر می‌تواند عمل کند. بخش خصوصی به لحاظ انعطاف‌پذیری و حضور در جلسات، راحت‌تر وارد معامله می‌شود و قیدوبند‌های دولتی‌ها را ندارد.
 
این مزیت اجازه می‌دهد بخش خصوصی از این اوراق نتیجه مؤثرتری بگیرد و مخاطب‌پذیری بیشتری فراهم کند. چون عملا اوراق است و زمان برای تحویل در نظر گرفته شده و سود مطلوبی در نظر گرفته شده، اعداد و ارقام کوچک و بزرگ را می‌تواند جلب کند. یعنی سرمایه‌های خرد و کلان را برای خودش جذاب کند، چون محصولش با زمان‌بندی دو، سه ساله از فرایند سرمایه‌گذاری اتفاق می‌افتد و عدد‌های کوچک هم سهم دارند. معاملاتش هم، چون طولانی است این قابلیت را دارد که معاملات ثانویه‌اش رونق داشته باشد. اگر خوب مدیریت شود، می‌بینید بازارسازی و ارزش‌افزوده این اوراق طوری است که جذابیتش را خیلی بالا می‌برد. بورس‌بازی است که معاملات اوراق را جذاب می‌کند.
 
در اوراق نفتی که تعریف شده، گفته‌اند ۱۰، ۲۰ درصد را بدهید بقیه ضمانت‌نامه باشد. همه‌اش درگیری و غیرروان بودن معامله است. ضمن اینکه با بحث امروزمان که تحریم است طرف آنالیز نفت را می‌بیند و می‌گوید این نفت ایران است که به مشکل برمی‌خورد. ما امروز برای حفظ صنعت موجود یا توسعه و پیشرفت سرمایه و پول نیاز داریم. بخش خصوصی باید اکنون سهم بگیرد. در این صورت این اتفاق شدنی است وگرنه می‌ترسم فرایند بازار بورس پس بزند و یک بازار شکست‌خورده شود.
 
حراج) آکشن (نفت داریم نه بورس نفت
نصرت‌الله سیفی، مشاور انرژی اتاق ایران: بورس یک اکوسیستم است و مشتقات کاغذی هم در آن بسیار زیاد و جزء این اکوسیستم است. بهتر است خودمان را گول نزنیم؛ آنچه اکنون در قامت بورس نفت ارائه می‌دهند، بورس نیست، نوعی آکشن یا حراج است. یک فروشنده، کالای خود را با قیمتی عرضه می‌کند، خریداران نرخ می‌دهند و یک خریدار برنده می‌شود وآن را می‌خرد.
 
این اقدام، ماهیت بورس ندارد. دوره بورس نفت در قالبی که ارائه می‌دهند، گذشته است، این را می‌توان از بورس نفت دوبی و سنگاپور متوجه شد. وقتی سازوکاری کار نمی‌کند دلیلی ندارد دوباره به سمت آن قدم برداریم. اگر هدف تنوع روش‌های فروش است و می‌خواهیم از تحریم دربیاییم، می‌توانیم توافق آل‌سعود با آمریکا بر سر پترودلار را با توافق با چین، در قالب پترویوان تکرار کنیم و از شانگ‌های امتیاز بگیریم.
 
می‌توانیم در بازار بورس شانگ‌های وارد بازی بورسی نفت شویم. اینجا یک بخش عرضه‌کننده است و چندین خریدار، اما در جایی مانند بورس شانگهای، هم تعدد فروشنده وجود دارد و هم تعدد خریدار. راه‌هایی از این دست بسیار است و دولت برای دورزدن تحریم می‌تواند به دنبال آن‌ها برود. حتی دولت می‌تواند به فکر مبادله ارز رمزنگاری بوده و دارایی را به توکن تبدیل کند و این راهکار را در پیش بگیرد.
 
در هر حال نفت ایران تحریم است و این نفت توسط هیچ بخشی قابلیت فروش ندارد و در آزمایشگاه‌ها قابل شناسایی است. باید نفت را به ماده یا کالای دیگری تبدیل کنند یا با مخلوط (blending) مشخصات را عوض کرده و به بازار‌های جهانی عرضه کنند.
 
استفاده از فرصت پالایشگاه‌های کوچک
رسول لاهیجانیان، عضو انجمن نفت ایران: فروش نفت در بورس به خاطر تحریم نیست. این بازار کشش ندارد. ممکن است بگوییم تحریم باعث شده به این روش هم توجه داشته باشیم، اما نه اینکه تحریم باعث شده روش فروش‌مان را بورس کنیم. در واقع دولت از این روش استفاده کرده که مقداری از نفت را بفروشد، اما اینکه آقای جهانگیری گفت: ما نفت را به بخش خصوصی می‌دهیم این تلقی را به وجود آورد که می‌خواهیم فروش را از این طریق انجام دهیم. همیشه وقتی تصمیم داریم کاری را شروع کنیم، می‌خواهیم از بالاترین سطح شروع کنیم. اکنون باید ببینیم از مشکلات اضطرار چه باید به دست بیاوریم. بهترین راه این است که به توانمندسازی صنایع پالایشی غیردولتی‌مان در این فرصت توجه کنیم و آن‌ها را به رسمیت بشناسیم و کمکشان کنیم که کار کنند.
 
کم کم صنایعی که می‌توانند این نفت را مصرف کنند نیز شکل خواهند گرفت. دولت نیز می‌تواند از آن‌ها حمایت کند تا برای اصلاح خط تولیدشان اقدام کرده و به‎‌جای صادرات نفت خام، به صادرات فراورده اقدام کنند.
 
قطعا بازار اطراف ما کشش تولیدات آن‌ها را دارد. به ‎نظر من، اگر در مرحله اول به خریداران داخلی این فرصت را بدهیم که اگر نتوانستند نفتشان را بفروشند، شرکت نفت مجددا با خرید تضمینی، با قیمت ارزان‎تر و با درصدی کمتر آن را از آن‌ها خواهد خرید، کمک بزرگی خواهد بود. انتظار داشتم شرکت‌های سرمایه‌گذاری و صاحبان پالایشگاه‎ها نسبت به خرید اقدام کنند و وارد این بازی شوند که مطابق انتظارم نبود. اگر در صنعت نفت بالادستی، مبادرت به ایجاد شرکت‎های اکتشاف و تولید کرده‎ایم، بازار بورس فروش نفت را نیز درست کنیم که در کنار خریداران نفت برای پالایشگاه‎های اصلی کشور، بازار خریدار نفت غیردولتی هم درست شود و پالایشگا‎ه‎های کوچک نیز متناسب با این بازار به وجود آیند تا هم به دولت کمک کنند و هم زنجیره ارزش آن‌ها شکل بگیرد.
 
حضور در بورس پایدار باشد
شهریار عامری، استاد دانشگاه و عضو کمیسیون انرژی اتاق ایران: نکته بنیادی این است که بازار و بورس دو بخش عرضه و تقاضا دارد. در جایی که مثل ایران عرضه یا تقاضا انحصاری است، بورس واقعی و بازار آزاد واقعی معنی ندارد. همین مسئله درباره حاصل کار ما در این جلسات صدق می‌کند، یعنی باید دید آنچه ما به عنوان پیشنهاد یا راهکار به دولت عرضه می‌کنیم، آیا تقاضایی هم در پی دارد؟ مدیریت بورس یک کار پیچیده است و باید عوامل گوناگون به شکل خیلی حساب‌شده و شفاف و هم‌زمان با هم کار کنند. ما هنوز نمی‌دانیم اقتصاد ایران آزاد است، بر مبنای بورس است، چپی است و.... اگر در کارِ وزارت کار دقیق شوید، روش‌ها سوسیالیستی است ولی در وزارتخانه دیگری سرمایه‌داری خون‌ریز پیدا می‌کنید. یک فرد می‌تواند میلیارد‌ها تومان در مسکن سرمایه داشته باشد و یک ریال هم مالیات ندهد که در دنیا سابقه ندارد.
 
وقتی تکلیف اقتصاد روشن نیست، چه بورسی می‌توانید داشته باشید؟ من نمی‌توانم فکر کنم راه‌های پایین‌دستی بدون توجه به مشکلات بنیادی برای درازمدت قابل کارکردن باشد. این روش‌های نصفه‌نیمه و موقتی فقط برای عده‌ای رانت ایجاد می‌کند و پایدار نخواهد بود.
اولین اصل حضور در بورس این است که پایدار باشد. اگر دولت واقعا می‌خواست یک بازار آزاد حداقلی ایجاد کند، باید کالای خود را عرضه می‌کرد و قیمت را به بازار می‌سپرد نه اینکه شرط‌های فراوان، از جمله قیمت را تعیین کند.
 
بخش خصوصی همراه دولت
رامین خسروخاور، رئیس هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت نفت ایران: به نظر می‌رسد فضای حاکم بر آینده حوزه نفت و انرژی در امتداد گذشته نیست؛ بنابراین با توجه به شرایط موجود، باید رویداد‌های جدید فکری را ایجاد و آن‌ها را عملیاتی کنیم تا ضمن استمرار در تولید و فروش، بتوانیم نگاهی ژرف در حوزه توسعه میدان‌های نفتی داشته باشیم. بورس انرژی یکی از رویداد‌هایی است که از سوی مدیران محترم دولتی برای گذر از شرایط موجود طراحی شده است و روند اجرائی آن در آینده مبین نگاه طراحان آن خواهد بود؛ ۱) اینکه نفت عرضه‌شده در بورس انرژی برای چیست؟ ۲) آیا این خریداران می‌توانند با وزارت نفت رقابت کنند؟ ۳) خریداران چه کسانی هستند؟ و.... باید بدانیم فقط با استفاده از توان، خرد جمعی و مشارکت بخش خصوصی در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌هاست که می‌توانیم از بحران‌ها و ناملایمات پیش‌رو با درایت عبور کرده و فرایند‌های فکری و مدل‌های ذهنی جدید را با موفقیت عملیاتی کنیم. آری، بخش خصوصی می‌تواند همراه خوب و درخور اعتمادی در این شرایط برای دولتمردان باشد.
 
فضای بورس نفت را مهندسی کنیم
سیدجعفر مرعشی، مشاور اتاق ایران: سال‌ها پیش با پیشنهاد اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران (اتاق ایران) ماده ۹۱ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی شکل پذیرفت. در این ماده قانونی، زمینه برای «توسعه حضور» بخش خصوصی فراهم شد.
یکی از دستاورد‌های این ماده، تکلیف قانون‌گذار به اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و اتاق تعاون برای تهیه و پیشنهاد لایحه «قانون بهبود مستمر محیط کسب‌وکار» بود و به دنبال آن فرصت‌های جدیدی مانند «شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی» در سطح ملی و در سطح استان‌های کشور پدید آمد؛ بنابراین، شرایط تحریم اگر به‌عنوان فرصت مرکز توجه قرار گیرد، بخش خصوصی می‌تواند «توسعه حضور» بیشتری را برای خود رقم بزند.
 
این مهم درگرو توجه به «منافع بنگاه‌ها» در سمت‌وسوی «مصالح ملی» است.