مرتضي باقري، عضو هيئت مؤسس نهضت آزاديبخش سپاه، عباس سليمينمين، تاريخنگار اصولگرا و مجتبي لطفي در نشستي با عنوان بيت آيتالله منتظري و دهه 60 كه از سوي گروه تاريخ انجمن انديشه و قلم برگزار شد، رويكرد آيتالله منتظري را در آن دهه بررسي كردند.
به گزارش شرق، باقري در اين نشست ضمن تأييد تقواي آيتالله منتظري گفت: «حضرت آيتالله حسينعلي منتظري يک عالم رباني و فقيهي عاليرتبه بود، اما تمام اينها دليلي بر تيزهوشي او در حوزه حکومتداري نيست. او در حوزه امور سياسي و درايتهاي حاکميتي بسيار ضعيف بود. به ياد دارم در ابتداي انقلاب، سيدمهدي هاشمي بهعنوان مسئول روابط عمومي سپاه پاسداران قدرت و نفوذ بالايي داشت و آخر هر هفته نزد آيتالله منتظري ميرفت تا درباره مسائل مهم کشور با او مشورت کند.
در واقع مهدي هاشمي با نظارت آيتالله منتظري از قدرت بالايي برخوردار بود، اما هيچگاه نتوانست در مسير انقلاب بهدرستي حرکت کند. يک گواهي تاريخي عرض ميکنم. سه شخصيت هيچگاه تحت تأثير او قرار نگرفتند؛ نخست حضرت امام(ره) بودند که حتي گزارشهاي مهدي هاشمي را نيز نميپذيرفت.
دوم مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني بود که حتي يک بار نيز وقت ملاقات به او نداد و ديگر ميرحسين موسوي بود که همواره با سابقه پيش از انقلاب هاشمي کنار نيامد و توانست با ذکاوت سياسياش، او را بشناسد. وقتي مقامات ارشد حکومت با مهدي هاشمي مشکل داشتند، پرسش اين است که او به چه اعتباري ميتوانست کارهاي اطلاعاتي انجام دهد؟ آيا جز اين بود که بيت آيتالله منتظري حامي او بود؟ بازهم تأکيد ميکنم که نبايد تقواي آيتالله منتظري را با هوش سياسي او مقايسه کرد».مجتبي لطفي، از نزديکان بيت آيتالله منتظري، باور دارد آيتالله منتظري در بزنگاههاي خاص توانست با درايت عمل کند. او در اين نشست اظهار کرد: «حضرت آيتالله منتظري پيش از آنکه امام(ره) از قم به تهران بيايند، به ديدار ايشان رفت و از وضعيت آن زمان ابراز نگراني کرد.
او گفته بود از کشورهاي همسايه، بهخصوص کشور عراق، احساس خطر ميکند. آيتالله منتظري باور داشت بعد از انقلاب غرور خاصي تمام نيروهاي سياسي را دربر گرفته بود؛ به نحوي که شعار صدور انقلاب مطرح ميشد. او اين هشدار را به امام(ره) داد که با چنين رويکردي، کشورهاي همسايه نسبت به انقلاب ايران خوشبين نخواهند شد؛ زيرا بهطور مدام احساس خطر ميکنند. او از امام(ره) درخواست کرد هيئتهاي حسننيتی به کشورهاي همسايه فرستاده شوند تا احساس ناامني از سوي ايران احساس نشود.
چنين نگرانيهايي در مواضع آقاي دعايي و مرحوم دکتر يزدي نيز مشاهده ميشود؛ بنابراين اينکه بگوييم او بينش سياسي بالايي نداشت، سخن درستي نيست».عباس سليمينمين، نيز در اين نشست با انتقاد از عملکرد سياسي آيتالله منتظري گفت: «ما نميخواهيم درباره سادهزيستي آيتالله منتظري صحبت کنيم.
تأييد سادهزيستبودن او به معناي انکار ضربات سنگين او بر امام و انقلاب نيست. برخي از افراد مدام به نامههاي سال 67 او به امام(ره) اشاره ميکنند و در نظر ندارند که چرا چنين نامههاي تندي در اوايل دهه 60 نگاشته نميشد؛ در نظر گرفته نميشود چه خصومتي در اواخر اين دهه سر باز ميکند. مهدي هاشمي فردي بود که به او قاتل ميگفتند و افرادي مانند اميرعباس بحرينيان و عباسقلي حشمت را به قتل رساند. آيتالله منتظري خلاف واقع گفته بود امام(ره) پيش از انقلاب درباره او موضع خاصي نداشت. امام، مهدي هاشمي را قاتل ميدانست و اين درحالي بود که آيتالله منتظري او را در کنار خود داشت و برخلاف اصرارهاي امام(ره)، او را از خود نميراند. اگر آيتالله منتظري باور به حقوق مردم داشت، چرا از يک قاتل حمايت ميکرد؟».
مجتبي لطفي در پاسخ به اظهارات سليمينمين گفت: «آقاي سليمينمين هيچ سند و منبعي براي سخنانشان ارائه نميدهد. تنها يکي از اظهارات خلاف واقع او را روشن ميکنم تا دريابيد باقي سخنانش چگونه است. ايشان ميگويد آقاي بحرينيان را دوستان مهدي هاشمي کشتند؛ اين دروغ فاحشي است.
آقاي بحرينيان زير نظر مجموعه آقاي سالک کشته شد.آقاي سليمينمين در کتاب خود تمام مسئوليتهاي آن دوران را گردن آيتالله منتظري انداخته است. او باور دارد دستگاه قضائي بهطور کامل در اختيار آيتالله منتظري بود و به همين دليل مسئوليت اعدامهاي سال 67 نيز با اوست؛ درصورتيکه آيتالله منتظري بهصراحت در آن برهه خاص تاريخي گفته بود درباره زندان اوين و اعدامهاي آن ابراز نگراني ميکند. او گفته بود قضات با عصبانيت و از روي احساس حکم ميدهند. تمام چنين مواضعي از سوي آيتالله منتظري پس از کشتهشدن پسرش به دست منافقين اتخاذ ميشود.