سعید هاشمی*؛ در بازههای زمانی گوناگون، ایالات متحده امریکا درگیر اتفاقات و وقایع طبیعی همچون گردباد، سیل، رانش زمین و آتش سوزیهایی وسیع است. نکته جالب این است که تقریبا در مدت زمانهای مشخصی از سال این وقایع روی داده و تکرار آنها و اخبار انتشار یافته در این خصوص، در اذهان عمومی خاطراتی بسیار نزدیک را یادآور میگردد.
گذشته از وضعیت ژئوپولوتیک خاص این سرزمین پهناور که به تَبَع پراکندگی جمعیتی هم دارای شرائط ویژهای میباشد، تکرار هر ساله این اتفاقات و رویدادها که همواره با ایجاد خسارات بسیار سنگین منجر به کشته، زخمی و ناپدید شدن تعداد قابل توجهی از افراد جامعه امریکا میشود، مساله مهمی که ذهن مخاطب را درگیر مینماید، این است که چطور کشوری که دارای بیشترین منابع ثروت و قدرت در جهان امروز است و نام و آوازهاش گوش فلک را کَر کرده، آن هم با توجه به تکرار این همه اتفاقات و رویدادهای طبیعی که در طول سال و تقریبا در فواصل زمانی مشخصی هم روی میدهد، از اقدام برای برنامهریزی و مدیریت در این مواقع بحرانی، درمانده و عاجز است؟!
کشوری که با صرف بودجههای گزاف میلیارد دلاری، مناسبات جهانی را دچار تغییر و تحول مینماید، با هژمونیِ جهانگستر به عنوان بازیگر اصلی در بازار تولیدات سلاح و تجهیزات نظامی و همچنین تمرکز بر برنامههای اتمی و زیست فضایی و... نقش آفرینی میکند، چگونه نمیتواند برای جلوگیری از این حجم سهمگین تخریبها و کشتهشدن تعداد زیادی از مردم کشورش در جریان این اتفاقات جلوگیری نماید.
نمونه بارز این اتفاق، آتشسوزی وسیع در شهر پارادایس ایالت کالیفرنیا میباشد که بر اساس گزارشهای منابع خبری، چون بی بی سی، تمامی خانههای مردم این شهر در آتش، در مدت ده روز گذشته سوخته و بیش از بیست و پنج نفر تا کنون کشته و تعداد ۲۵۰ هزار نفر آواره شده اند و تا کنون این آتش سوزی مهار نشده و در حال پیش روی به سمت نیویورک میباشد.
در جریان مشابه، حدود دو سال پیش سیل در ویرجینیا دست کم ۲۳ کشته برجای گذاشت و در کالیفرنیا هم چند نفر بر اثر آتشسوزی جان دادند. جهانیان شاهد بودند که در جستجوهای گروههای امداد در مناطق وسیعی از ویرجینیای غربی بسیاری از مردم در ویرانههای سیلاب، گیر افتاده بودند و بسیاری از افراد را از بام یا بالاترین پنجره خانهها بیرون آوردند و حتی با کسانی روبرو شدند که بالای درختان پناه گرفته بودند.
صدها خانه در ویرجینیای غربی ویران شد و ۳۲ هزار نفر تا چند مدت در خاموشی به سر میبردند. شمار قربانیان آن سیل بیش از ۲۳ نفر اعلام گردید که در میان آنها دو کودک هم بودند. همزمان با این اتفاق، از کرانه غربی آمریکا خبر رسید که آتش سوزی چندین خانه را با خاک یکسان کرده و ساکنان صدها خانه را وادار کرده تا منطقه خطر را تخلیه کنند.
به گزارش مقامهای وقت کالیفرنیا، آتش بیش از ۳۰ هزار جریب از مناطق جنگلی و مسکونی در محدوده شهر لِیکایزابلا را سوزاند. در این شهر که در ۲۵۰ کلیومتری شمالشرق لسآنجلس واقع شده، وضعیت اضطراری اعلام شد و به گزارش بیبیسی، بیش از ۱۰۰ خانه در این منطقه طعمه آتش شدند. حدود ۲۰۰۰ هزار نفر ناچار به تخلیه منازل خود شده و آتش نشانان تا حدود زیادی از سرایت آتش به بیش از ۱۵۰۰ خانه دیگر ناکام بودند.
از این رویدادهای طبیعی و اتفاقات مختلف در پهنه ایالات متحده به عنوان نمونه بسیار است ولی موضوعی که باز باید به آن تاکید نمود، چرایی و چگونگی درماندگی اَبَرنکبتی همچون دولت امریکا در مدیریت بحران در هنگام چنین اتفاقات و رخدادهایی میباشد.
از سوی دیگر بسیار جالب است، در همین ایام که موضوع آتشسوزی ایالت کالیفرنیا، علاوه بر افراد بسیاری در آن کشور، بسیاری از مردم دنیا را به جهت حس انساندوستی و همدردی با آنان درگیر نموده، ماجرای قتل روزنامه نگار عربستانی، جمال خاشقچی در کشور ترکیه، موضوعی است که بیش از همه آن مشکلات داخلی امریکا، بخش زیادی از انرژی و وقت رئیس دولت ایالات متحده یعنی دونالد ترامپ تقریبا در طول همین ده روز گذشته، صرف موضوع قتل این نویسندهی عرب، نوع ارتباط آن با ولیعهد سعودی و چگونگی ارتباطاتِ ایشان با دولت ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان کرده است.
جا دارد، یادآور شوم که البته موضوعات مختلف در خصوص ایران نیز به عنوان برنامه روتین در زُمره امور روزمره دونالد ترامپ جایگاه ویژهای دارد. گذشته از نگاهی که در قشر قابل توجهی از مردم ایران به غرب و خصوصا امریکا در سطح رفاهی و زندگی لاکچری وجود دارد، قاطبهی ملت ما روی دادن این گونه اتفاقات را بر اساس احکام الهی و مضامین دینی به عنوان "بلایای طبیعی" تعبیر مینمایند و درماندگی ایالات متحده را در مدیریت بحران و ناتوانی در برنامه ریزی متناسب برای جلوگیری از این همه خسارات سهمگین مادی و انسانی را ناشی از وجود اراده و صفت جَبار الهی میدانند که حتی غولهای اقتصادی و نظامی دنیا هم در مقابل این قدرت و خواست معنوی، درمانده و تسلیم اند.
لازم به ذکر است، محققان معتقدند که سال ۲۰۱۷ میلادی گرانترین و پرهزینهترین سال تاریخ ایالات متحده، در ارتباط با بلایای طبیعی بوده است. در این سال در ایالات متحده ۱۶ رویداد مرتبط با تغییرات آبوهوایی اتفاق افتاد که هر یک بیش از یک میلیارد دلار هزینه در بر داشته است. بر اساس گزارش اداره ملی اقیانوسشناسی و جوی (NOAA)، در سال گذشته میلادی، حوادثی نظیر آتشسوزی و طوفان اتفاق افتاده که هزینه ۳۰۶ میلیارد دلاری را در بر داشتند.
بررسیها نشان میدهد که رکورد قبلی مربوط به سال ۲۰۰۵ بوده است که ۲۱۵ میلیارد دلار هزینه خسارات بلایای طبیعی بوده است.
بلایای طبیعی در ایالات متحده آمریکا در این ۹ زیررده قرار دارند: بلایای طبیعی در پورتوریکو- بلایای طبیعی- توفندها- رویدادهای هواشناسی- زمینلرزهها- زمینلغزشها- سونامیها- سیلها و فاجعههای طبیعی در ایالات متحده آمریکا بر پایه ایالت.
به عنوان نمونه، در رده توفندها در ایالات متحده آمریکا، توفند آیک، توفند کاترینا، توفند هاروی وجود دارند که میتوان گفت: -توفند کاترینا (Hurricane Katrina) یکی از فاجعهبارترین بلایای طبیعی در ایالات متحده آمریکا بودهاست. این توفند که در سال ۲۰۰۵ میلادی رخ داد بخشی از کرانههای آمریکایی خلیج مکزیک از نیواورلئان در ایالت لوئیزیانا تا موبیل در ایالت آلاباما را درنوردید و به ویرانی کشید. طوفان کاترینا در ۲۹ اوت ۲۰۰۵ از دریا به خشکی رسید و باعث مرگ ۱٬۸۳۶ تن و آوارگی یک میلیون نفر شد. چنین فاجعهای انسانی از زمان جنگ داخلی آمریکا در ایالات متحده دیده نشدهاست. سرعت این طوفان ۲۸۰ کیلومتر گزارش شدهاست.
در نتیجه سوال بسیار مهمی که اینجا مطرح میباشد و نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت، این است که چرا این همه بلایای طبیعی متفاوت مانند سیلهای مهیب، آتش سوزیهای خانمانسوز، توفانهای ویرانگر و... در این ابعاد و وسعت در این سرزمین رخ میدهند و ضمن وارد نمودن حجم وسیعی از خسارات به زیرساختهای این کشور، افراد زیادی کشته، ناپدید و آواره میشوند ولی دولت امریکا به جای رسیدگی فوری و کارآمد به این مشکلات و اندیشیدن چارهای کارساز برای این موضوعات، بیشترین انرژی خود را صرف نااّمن کردن دنیای امروز میکند؟ آیا منافع دولت امریکا در وضعیت این گونه جهان تامین میشود؟
*کارشناس ارشد مدیریت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی