bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۱۸۳۷

نقشه دختر خاله‌ها برای‌ انتقام‌ از زن‌ فالگیر

این ماجرا ادامه داشت تا این که دیروز برای خرید به یک مرکز تجاری در غرب تهران رفتم، اما کنار خیابان ناگهان سوسن و دختر خاله‌اش سوار بر یک خودرو کنارم توقف کردند. آن‌ها با زور مرا سوار خودرو کردند و با روسری خودم چشم‌هایم را بستند.

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۰۷ آذر ۱۳۹۷
زن فالگیر با شکایت از دو دخترخاله مدعی شد که آن‌ها چهار ساعت او را گروگان گرفته بودند و بعد از سرقت زنجیر طلای وی، موفق به فرار از دست آن‌ها شده است.

به گزارش خراسان، چند شب قبل زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از یک گروگانگیری خبر داد. او گفت: سال‌ها قبل خواب عجیبی دیدم و بعد از آن خواب حس ششم‌ام قوی شد.

وقتی دوستانم از این موضوع باخبر شدند، به من پیشنهاد دادند که از این حسم استفاده کنم. اوایل برای آن‌ها فال بینی می‌کردم و آن‌ها هم که می‌دیدند حرف‌هایم درست از کار در می‌آید افراد دیگری را معرفی می‌کردند، اما من بابت این کار‌ها پولی نمی‌گرفتم تا این که دو دخترخاله چند وقت قبل به خانه‌ام آمدند تا برایشان فال بگیرم.
 
بعد از آن یکی از آن‌ها به نام سوسن با من صمیمی‌تر شد، به همین دلیل چند بار مرا به خانه‌اش دعوت کرد. رفت و آمدهایمان ادامه داشت تا این که بعد از مدتی رفتار سوسن تغییر کرد. رفتارش توهین‌آمیز و غیرمحترمانه بود، به همین دلیل ارتباطم را با او کم کردم.

زن جوان ادامه داد: این ماجرا ادامه داشت تا این که دیروز برای خرید به یک مرکز تجاری در غرب تهران رفتم، اما کنار خیابان ناگهان سوسن و دختر خاله‌اش سوار بر یک خودرو کنارم توقف کردند. آن‌ها با زور مرا سوار خودرو کردند و با روسری خودم چشم‌هایم را بستند.

سپس مرا به محل خلوتی کشاندند و تهدید کردند که اگر سر و صدا کنم مرا خواهند کشت. چهار ساعت مرا در خودرویشان نگه داشتند و زنجیر طلایم که هفت میلیون تومان ارزش داشت و گوشی تلفن همراه گران قیمت‌ام را سرقت کردند. در این میان بین آن دو درگیری لفظی شروع شد و من موفق شدم که از دست آن‌ها فرار کنم. آن‌ها حتی مرا تهدید کردند اگر شکایت کنم ماجرای فالگیری مرا لو می‌دهند.

با شکایت زن جوان، تحقیقات آغاز شد. باتوجه به اطلاعاتی که زن جوان در اختیار مأموران قرار داد، کارآگاهان موفق به دستگیری سوسن و دختر خاله‌اش شدند.

سوسن در تحقیقات گفت: با شیوا در فالگیری آشنا شدم و ابتدا فکر می‌کردم دختر خوبی است. برای همین او را به خانه‌ام دعوت کردم. چند بار به خانه‌ام آمد و در این رفت و آمد‌ها دخترخاله‌ام که او هم در تمام بازدید‌های ما حضور داشت، گفت: شیوا با نامزد وی دوست شده و باعث برهم زدن ارتباط آن‌ها شده است. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتیم از او انتقام بگیریم.

به همین دلیل او را از مقابل خانه‌اش تعقیب کردیم و در نزدیکی‌های مرکز خرید او را به زور سوار خودرو کرده و نقشه اخاذی‌مان را اجرا کردیم، چون شیوا در کار رمالی بود، فکر نمی‌کردیم شکایت کند و با خودمان گفتیم این موضوع درس عبرتی می‌شود تا دیگر این کار را انجام ندهد.

با اعتراف زن جوان، دختر خاله او نیز بازداشت شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.