bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۲۳۴۲
مروری بر تنش‌های نظامی بین ایران و آمریکا

گزینه نظامی چه زمانی علیه ایران مطرح شد؟

هنری کیسینجر، درباره جنگ ایران و عراق گفت: «حیف است که هر دوی آن‌ها نمی‌توانند شکست بخورند». مناخیم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل در آغاز جنگ هم با کنایه گفت: «ما برای هر دوی آن‌ها بهترین‌ها را آرزو می‌کنیم».

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۵ - ۱۱ آذر ۱۳۹۷
گزینه نظامی چه زمانی علیه ایران مطرح شد؟

فرارو- پس از سقوط رژیم شاه و خروج ایران از لیست متحدان آمریکا، به دلیل تنش‌هایی که بین دو کشور اتفاق افتاد، برخی محافل واشنگتن از گزینه نظامی در برابر تهران حمایت کردند. اما برخی دیگر با این گزینه مخالفت کردند. این اختلاف‌نظر تقریبا تا به امروز ادامه دارد.

به گزارش فرارو، پس از چند سال، مقامات آمریکایی مجددا به عبارت «گزینه نظامی روی میز است» بازگشته‌اند. پنج‌شنبه گذشته، برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، طی نشستی خبری، که در یک پایگاه نظامی در واشنگتن برگزار شد، ادعا کرد هنگامی که منافع آمریکا تهدید شود، کشورش در استفاده از نیروی نظامی تردید نخواهد کرد. هوک با بیان اینکه ایرانیان این مسئله را می‌دانند، افزود: «در حال حاضر، در عین اینکه ما گزینه نظامی را روی میز داریم، ترجیح ما این است که از همه ابزار‌های موجودمان به صورت دیپلماتیک استفاده کنیم».

پیش از ا‌ین، مقامات آمریکایی هرگاه تنش‌ها با ایران بالا می‌رفت به این گزینه اشاره می‌کردند. وبگاه «وار ایز بورینگ»، که مسائل نظامی را پوشش می‌دهد، طی گزارشی به قلم پُل ایدون، به تاریخچه تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران پرداخت نوشت: چهارم نوامبر ۱۹۷۹ در روابط ایران و آمریکا یک نقطه عطف بود. کمتر از یک سال پس از اینکه انقلاب اسلامی، محمد رضا شاه، آخرین شاه ایران، را از قدرت برکنار کرد، دانشجویان مسلح، سفارت آمریکا را تسخیر و ۵۲ آمریکایی را گروگان گرفتند. از آن زمان، تصویر یک ایران مسلح که بر نابودی آمریکا و غرب اصرار دارد، در ذهن بسیاری از آمریکایی‌ها حک شد. مقامات آمریکایی که امروز در قدرت هستند، در زمان بحران گروگانگیری جوان بودند و بنابراین، هیچ حافظه واقعی از ایران به عنوان متحد آمریکا در زمان شاه، ندارند.

ایران و آمریکا در دهه ۱۹۷۰ روابط کاملا متفاوتی داشتند. بزرگترین جمعیت آمریکایی خارج از آمریکا -۵۲ هزار نفر - در ایران حضور داشت. بسیاری از آنان پیمانکار نظامی بودند. پس از انقلاب و ماجرای سفارت، این معادله تغییر کرد و ایران یک شبه از متحد و مشتری آمریکا به دشمن آن تبدیل شد. آمریکایی‌ها در کل ۴۴۴ روز گروگانگیری، به حمله یا هجوم به ایران جهت نجات گروگان‌ها می‌اندیشدند.

در دسامبر ۱۹۷۹، المو زوم‌والت، فرمانده سابق عملیات نیروی دریایی، و ورث باگلی، معاون سابق فرمانده علمیات نیروی دریایی، یادداشت مشترکی در روزنامه لس‌آنجلس تایمز نوشتند و استدلال کردند که در «بحران (گروگانگیری) ایران، گزینه‌های نظامی وجود دارد».

این دو نویسنده با اشاره به فقدان هرگونه حضور چشمگیر نظامی آمریکا در خلیج فارس در آن زمان، پیشنهاد کردند که واشنگتن در نزدیکی جزیره خارک - محل صادرات عمده نفت ایران- و سایر بنادر از طریق هواپیما مین بیندازد تا ایران را محاصره و به آن فشار اقتصادی وارد کند. در مقابل، آمریکا می‌تواند پیشنهاد دهد که در ازای آزادی گروگان‌ها، همه مین‌ها را جمع می‌کند.

طبق این یادداشت، آمریکا باید به مقامات ایران بگوید که اگر در واکنش به این مین‌ها، گروگان‌ها را نگه دارند، آمریکا ممکن است به تاسیسات زمینی ایران حمله کند.

دومین گزینه‌ای که زوم‌الت و باگلی پیشنهاد کردند این بود که آمریکا یک بندر یا پایگاه‌هایی در ایران تصرف کند تا برای ورود هواپیماها، نیرو‌های زمینی و پدافند هوایی آمریکا به ایران پایگاهی ایجاد کند. چنین پایگاهی، به آمریکا اجازه خواهد داد تا به درون ایران حملات زمینی و هوایی انجام دهد و میادین نفتی را تصرف کند.

نویسندگان پیش‌بینی کردند که این گزینه، بیشتر از گزینه مین‌گذاری، جان گروگان‌ها را به خطر می‌اندازد. چرا که بدون شک، به مرگ برخی از ایرانیان منجر خواهد شد. علاوه بر این، طبق تحلیل این دو نویسنده، در صورتی که آمریکا امام خمینی (ره) را هدف قرار دهد، شوروی ممکن است به ایران حمله کند. با این حال، این دو مقام سابق، مدعی شدند که حمله همزمان شوروی و آمریکا به ایران، به درگیری دو ابرقدرت منجر نخواهد شد.

در آگوست ۱۹۸۰، جک اندرسون، روزنامه‌نگار تحقیقی، یک طرح فوق‌سری آمریکایی را افشا کرد که به موجب آن از اواسط اکتبر ۱۹۸۰ آمریکا به ایران حمله و بخش‌هایی از خاک آن را تصرف می‌کند. اندرسون مدعی شد آزادسازی گروگان‌ها، تحمیل مجازات بر تهران و کمک به انتخاب دوباره جیمی کارتر در انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال از جمله اهداف حمله به ایران بود. کاخ سفید، ادعا‌های اندرسون را رد کرد.

آمریکا به ایران حمله نکرد و کارتر در مقابل رونالد ریگان در انتخابات ۱۹۸۰ شکست خورد. به غیر از مداخله شکست‌خورده آمریکا در طبس، ارتش آمریکا هرگز عملیاتی در خاک ایران انجام نداد.

در آن زمان، آمریکا در یک موقعیت دشواری قرار داشت. از یک طرف گروگان‌های آمریکایی در ایران بودند و از طرف دیگر مایل نبودند ایران دچار هرج و مرج شود. چرا که ممکن بود شوروی به ایران حمله کند یا حداقل نفوذش را به زیان آمریکایی‌ها در ایران افزایش دهد.

در سپتامبر ۱۹۸۰، اندرسون گزارش داد که آژانس امنیت ملی آمریکا، پیام‌های دستگاه اطلاعای کی جی بی به کرمیلن در خصوص حمله محتمل آمریکا به ایران در ماه اکتبر را ردیابی کرده است. کی جی بی، این حمله را «کودتای اکتبر» نامگذاری کرده بود.

اوایل دهه هشتاد میلادی، در بحبوحه اختلافات ایران و آمریکا، صدام حسین به ایران حمله کرد. با توجه به احساسات ضدایرانی ناشی از بحران گروگانگیری، آمریکایی‌ها مخالفتی با این حمله نکردند. هنری کیسینجر، درباره جنگ ایران و عراق گفت: «حیف است که هر دوی آن‌ها نمی‌توانند شکست بخورند». مناخیم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل در آغاز جنگ هم با کنایه گفت: «ما برای هر دوی آن‌ها بهترین‌ها را آرزو می‌کنیم».

در اواخر جنگ ایران و عراق، دو طرف نفتکش‌های یکدیگدر را هدف قرار دادند. ایران، که نیروی دریایی بسیار قدرتمندتری داشت، حضور نظامی‌اش در خلیج فارس را بیشتر کرد. اینجا بود که آمریکا مداخله کرد و با گذاشتن پرچمش روی نفتکش‌های کویتی، آن‌ها را اسکورت کرد. در اکتبر ۱۹۸۷، نیروی دریایی آمریکا، به سکو‌های نفتی ایران حمله کرد. در آوریل ۱۹۸۸، یک کشتی آمریکایی با مین برخورد کرد و ۱۰ ملوان آن زخمی شدند. در اثر این حادثه، کشتی‌ها و هواپیما‌های آمریکایی کشتی سهند ایران را غرق کردند و به کشتی سبلان آسیب زدند.

علیرغم بالا ماندن تنش‌ها، حملات مدتی آرام گرفت. تا اینکه در سوم ژوئیه ۱۹۸۸، کشتی وینسنس آمریکا، هواپیمای ایران‌ایر به شماره پرواز ۶۵۵ را هدف گرفت. کمتر از یک ماه بعد، جنگ ایران و عراق با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، به پایان رسید.
 
گزینه نظامی چه زمانی علیه ایران مطرح شد؟

در هنگام استقرار نیرو‌های آمریکا در خلیج فارس، دریاسالار جمیز لیونز، فرمانده ناوگان اقیانوس آرام آمریکا، قویا از یک جنگ گسترده‌تر با ایران حمایت کرد. لیونز «عملیات روزنه فرصت» را پیشنهاد کرد که بر اساس آن آمریکا در ۲۹ آگوست ۱۹۸۷، پایگاه‌های نظامی و موشکی در ساحل ایران را بمباران می‌کند و جنگنده‌ها هم جزیره خارک و بنادر ایران را هدف قرار می‌دهند تا به ایران فشار اقتصادی تحمیل شود. در واقع، لیونز، از طرح ۹ سال پیش زوم‌والت و باگلی الهام گرفته بود. طبق طرح لیونز، بنادر بوشهر و بندر عباس مین‌گذاری می‌شوند.

دولت ریگان، طرح لیونز را اجرا نکرد.

پس از پایان جنگ ایران و عراق، اسکورت نفکتش‌ها هم به پایان رسید و اندکی بعد شوروی فروپاشید و نگرانی‌ها از حمله شوروی به ایران هم رفع شد. چرا که روسیه جدید، درگیر بحران‌های داخلی بود و با ایران هم مرز نبود.

دومین باری که نیرو‌های آمریکا در خلیج فارس مستقر شدند، برای بیرون راندن صدام حسین از کویت بود. اما پس از این جنگ هم حضور آمریکا در خلیج فارس نگرانی‌هایی را موجب شد. محمد جواد ظریف، معاون وقت نماینده ایران در سازمان ملل گفته بود که هدف حضور نیرو‌های آمریکا در خلیج فارس، فراتر از آزادسازی کویت است.

در دهه ۱۹۹۰، تلاش‌های آمریکا بر مهار عراق متمرکز بود. اما پس از اینکه یک کامیون در برج‌های الخبر عربستان در ۲۵ ژوئن ۱۹۹۶ منفجر شد و ۱۹ آمریکایی کشته شدند، بار دیگر نام ایران مطرح شد. واشنگتن ایران را به دست داشتن در این انفجار متهم کرد. بعد‌ها گزارش‌هایی منتشر شد که دولت بیل کلینتون، به فکر حمله زمینی به ایران است. سال‌ها بعد، ویلیام پری، وزیر دفاع دولت کلینتون، افشا کرد که یکی از طرح‌های دولت کلینتون این بود که آمریکا، به تعدادی از تاسیسات نظامی ایران حمله کند تا نیرو‌های هوایی و دریایی ایران را تضعیف کند. پری گفته بود که او یک طرح احتمالی برای حمله به ایران داشت.

در سال ۲۰۰۷، پری گفت که او متقاعد شده است که القاعده پشت انفجار الخبر بوده است.

در دهه ۲۰۰۰، در واشنگتن حرف‌وحدیث‌های زیاد و حتی پیشنهاد‌های مفصلی له و علیه حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران مطرح شد. پس از حمله آمریکا به عراق، برخی کارشناسان توصیه کردند این جنگ با حمله به ایران تکمیل شود. این لطیفه میان نئوکان‌ها رایج بود که «همه می‌خواهند به بغداد بروند، اما مردان واقعی به تهران می‌روند».

اما دیری نپایید که آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شد و ایده حمله ایران به حاشیه رفت.

یک دهه بعد، نگرش‌ها تغییر کرد. در تابستان ۲۰۱۸، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ خارج شد و تحریم‌های اقتصادی شدیدی علیه ایران اعمال کرد. جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، به یک تجمع اپوزیسیون گفته او خواهان تغییر رژیم در ایران قبل از ۲۰۱۹ است. اما دولت ترامپ بعدا ادعا کرد که سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال نمی‌کند.

برای چند دهه، آمریکایی‌ها له و علیه حمله به ایران استدلال کرده‌اند و استدلال‌ها همچنان ادامه دارد.
ناشناس
United States of America
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۲
تا اعراب نفت و گاز دارن ؛ غرب با چماقي بنام ايران از اينها سرمايشون رو ميبره و لذا هرگز زير ساخت هاي نظامي ايران را نابود نخواهد كرد و دايم ايران هراسي را در دل انها زنده نگه خواهد داشت.
منتهي اعراب چون حق انتخاب ديگري ندارن حداقل به زير ساختهاي كشورشون رسيده اند .
اما ؛ آما ايران كشور عزيز از هر دو سمت ضربه ميخورد .
ذلارهاي نفتي در داخل كمتر براي توسعه زير ساخت خرج ميشه و در عوض خارج از مرزها هزينه هم تحميل ميشود .
پروپاگانداي غرب مثل موشك هاي دور برد ؛ حملاتي الكترو مغناطيسي ؛ حملات سايبري و خيلي چيزهاي ديگر ايران را ترسناك و هراسناك نشان ميدهند.
ما خودمون خبر نداريم ولي غربيها دايم به ليستشان اضافه ميكنند.
ناشناس
United States of America
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۲
اگر روال همینجوری باشه قطعا جنگ میشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۲
و ما همیشه پیروزیم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۲
هیچ جنگی رخ نخواهد داد !!!
حداقل تا 100 سال آینده
سيّد دلبر
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۲
فعلا بدون جنگ هم داريم خود زني ميكنيم
انتشار یافته: ۷
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۱
گزینه نظامی ما هم علیه آمریکا همیشه بر روی میز بوده و در همه حال مطرح است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۱
آمریکا به گزینه نظامی فکر نمیکنه ، داره به کمک اصلاح طلب ها اقتصاد را نابود میکنه تا مردم از انقلاب خسته شوند!
تنها راه نجات هم برکناری روحانی توسط مجلس است!
bato-adv
bato-adv
bato-adv