حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا در روزنامه ایران نوشت: «محمود احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم، رئیسجمهوری ایران را با ادبیات خاصی دعوت به مناظره میکند. این که او در این شرایط به چه دلیلی چنین خواستهای را مطرح میکند، میتواند علت انتخاباتی داشته باشد. با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برخی از جمله شخص رئیس دولتهای نهم و دهم درصدد هستند که با وارد شدن به عرصه رقابتهای سیاسی نسبت به طرح مسائلی اقدام کنند که در شرایط فعلی در کشور ما، از هیچ جایگاه قابل اعتنا و اعتباری برخوردار نیست.
محمود احمدینژاد در حالی خواهان برگزاری مناظره است که ایرانیان پیش از این هم چنین تجربهای را با او داشتهاند. مناظراتی که در دوران انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ برگزار شد و انتقادات و اعتراضات زیادی را در پی داشت، منشأ مشکلات زیادی در کشور شد که تا مدتها تبعات آن در بسیاری از عرصهها باقی ماند. شاید بتوان به جرأت گفت که خیلی از مشکلاتی که در کشور پدید آمده، از همان مناظرهها آغاز شد و نتیجه تلخ آن هم تمام کشور را فراگرفت؛ بنابراین اگر بنا باشد که با طناب ایشان مجدداً به درون چاه برویم ترجیح میدهیم که آن چاهی نباشد که از سوی ایشان کنده شده است. اکنون که در برابر دشمن مسلط بر مسائل مختلف داخلی و خارجی کشورمان از منظر تبلیغات و فشارهای روانی به مردم قرار گرفتهایم، نیازمند گفتوگوی ملی هستیم تا گروهها و جناحهای مختلف سیاسی بتوانند با گفتمان مشترک سعی در حل مشکلات مردم داشته باشند.
این که بخواهیم باز هم فضای کشور را متشنج کرده و سعی کنیم که با مناظرههایی که بیشتر شبیه منازعه است، مشکلات مردم را بیشتر کنیم، کاری از پیش نخواهیم برد. اگر بناست که مناظرهای انجام شود باید ما از احمدینژاد دعوت کنیم تا در آن شرکت کرده و پاسخگوی رفتارهای خود در دوره ۸ ساله ریاستجمهوریاش باشد؛ اتفاقی که متأسفانه تاکنون رخ نداده و او هم هیچگاه موظف به پاسخگویی در قبال عملکرد خود نشده است. حال که خود حریف میطلبد بیشتر این فکر را در ذهن میپروراند که وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شده و، چون دیگر جایگاهی بین مردم ندارد سعی میکند که با دعوت از رئیسجمهوری مستقر بتواند تریبونی برای مطرح کردن خود دست و پا کند.
آقای احمدینژاد بداند که در سپهر سیاسی ایران، دیگر از جایگاهی نزد مردم برخوردار نیست تا بخواهد با نشستن در مقابل رئیسجمهوری بار دیگر نام خود را از منظر سیاسی مطرح کند. این نوع رفتارها را باید ناشی از نوعی فرافکنی دانست که ایشان به جای این که پاسخگوی رفتارهای خود باشد، با زیر سؤال بردن دیگران سعی دارد از پاسخگویی فرار کند. مردم ما کاملاً آگاه و هوشیار هستند و برخی با این نوع ترفندها نمیتوانند کاری از پیش ببرند. هر چند ممکن است که دشمنان نسبت به وجود این مسائل طمع کنند و از اختلافات بهره بگیرند، اما نفعی برای شخص محمود احمدینژاد نخواهد داشت. تنها نفع ماجرا برای او این است که هر صحبتی که از سوی ایشان عنوان میشود، تا مدتها رسانههای بیگانه به عنوان مسأله اصلی به آن پرداخته و خوراک تبلیغاتی آنان خواهد بود.»