bato-adv
bato-adv

معنای زندگی چیست و آیا «معنای زندگی» خودِ زندگی است؟

یکی از بحران‌های زندگی امروز جریان‌های پوچ‌انگاری است که زندگی را خالی از معنا می‌کند. پاسخ به پرسش‌هایی چون «معنای زندگی چیست؟» یا «عشق و خوشبختی یعنی چه؟»

عشق و خوشبختی دو رقیب معنای زندگی
 
فرارو- در کتاب «معنای زندگی» چیستی زندگی آدمی را می‌توان بیش از هر چیز در «عشق» و «احساس خوشبختی» جست. در این اثر عشق «فراهم آوردن فضا برای شکوفایی دیگران» در نظر گرفته شده و به باور نویسنده «خوشبختی بخشی از شیوه عملی زندگی است، نه نوعی رضایت خاطر درونی و خصوصی».
 
تری ایگلتون در ۱۹۴۳ در انگستان متولد شد. از کالج ترینیتی دکترایش را دریافت کرد و سال‌ها استاد نظریه‌های فرهنگی در دانشگاه منچستر بود. آرای او تنها در ادبیات و نقد ادبی شایان توجه نیست، بلکه در دیدگاه‌ها و تحلیل‌های چپ و مارکسیستی‌اش نیز ارجاع بسیاری از محققان واقع شده است.
 
کتاب معنای زندگی در چهار فصل با عنوان‌های «پرسش‌ها و پاسخ‌ها»، «مساله معنا»،«کسوف معنا» و «آيا زندگی آن چيزی است که شما می‌سازيد؟» تنظيم شده است. 

در این کتاب ایگلتون نخست نظریات بزرگان جهان از معنای زندگی را ذکر می‌کند و پاسخ‌های آنها به اين پرسش «معنای زندگی چیست» را در فرهنگ‌ها، مکاتب و نزد متفکران بزرگ نقد می‌کند. ایگلتون از بزرگترین نظریه‌پردازان و شاید موثرترین منتقد ادبی زنده انگلستان است. او در بخش دیگر کتاب، به بیان آرا و عقاید خود می‌پردازد.
 
او نخست به معنای اجزای این پرسش می‌پردازد و «معنا»، «زندگی» و «چیستی» را مورد نظر قرار می‌دهد. در این بررسی او آرای بزرگان را ذکر می‌کند و در این یادآوری هم به بیان آرای افراد زیادی می‌پردازد و هم چکیده آرا را ذکر می‌کند. این امر باعث شده این بخش از کتاب برای مخاطب سنگین باشد. چراکه یا او باید پیشتر آن نظریه یا رویکرد را خوانده باشد یا برای فهم آن به کتاب‌های دیگری رجوع کند.
 
ایگلتون در این کتاب که به هیچ وجه داستان به حساب نمی‌آید، به صورت روایتی داستانی، ابتدا گره‌ای را ایجاد می‌کند، سپس با گره‌گشایی و ریزبینی اجزای گره را معرفی و سپس به سادگی راه حل را ذکر و گره را می‌گشاید.
 
این کتاب کم‌حجم به صورت جدی به این پرسش بنیادی توجه و در نهایت پاسخ می‌دهد. وی درباره کتابش چنین می‌گوید: «من سعی کرده‌ام با موضوعی که در قلمرو فرهیختگان قرار دارد در حد امکان سبک و روشن برخورد کنم و در عین حال آن را جدی بگیرم.»
 
عشق و خوشبختی دو رقیب معنای زندگی
به باور ایگلتون معنای زندگی راه‌حلی برای یک مسئله نیست، بلکه زیستن به شیوه‌ای معین است. اینکه معنای زندگی چیست؟ پرسشی است که برای آن قدمتی نمی‌توان متصور شد. همیشه بشر درگیر موضوعاتی کلی از این دست بوده و برای آن پاسخی جامع نیز نمی‌تواند داشته باشد.

معنای زندگی چیست؟
منظور از معنای زندگی در واقع اهمیت ذاتی زندگی است،‌ نه حاصل یا خلاصه آن. عبارتی مانند «معنای زندگی رنج بردن است» به مفهوم آن نیست که رنج بردن تمام زندگی، هدف یا مقصد آن است، بلکه به این مفهوم است که مهمترین و بنیادی‌ترین وجه آن است.
 
این پرسش ماوراءالطبیعی نیست، بلکه اخلاقی است. چیزی جدا از زندگی نیست، بلکه چیزی است که زیستن را به امری ارزش‌مند بدل می‌کند. می‌توان گفت: حد معینی از کیفیت، عمق، فراوانی و فشردگی «زندگی» است. به این تعبیر، معنای زندگی خودِ زندگی است که به شیوه‌ای معین به آن نگریسته می‌شود.

سوداگرانِ معنای زندگی عموماً در مقابل چنین ادعایی احساس دل‌سردی می‌کنند، زیرا به اندازه کافی رازآمیز و شاهانه به نظر نمی‌رسد.

صرفاً در دوران مدرن است که این مسئله به مسئله‌ا‌ی بغرنج بدل می‌شود. اما بسیاری از ما، به‌جای سرشاخ شدن با آن، با نوعی احساس بی‌معنا بودن در زندگی خود کنار می‌آییم که از چیز‌هایی مثل فوتبال و کالا و انواع عرفان‌بازی‌هایِ «عصر جدید» گرفته تا پناه‌بردن به بنیادگرایی، پرشده است.

از سوی دیگر، ایگلتون خاطر نشان می‌کند که بسیاری از افراد تحصیل‌کرده فکر می‌کنند که زندگی حادثه‌ای تکاملی است که هیچ معنای فی‌نفسه‌ای ندارد. با این حال به باور او، اگر زندگی ما معنایی داشته باشد، این معنا چیزی است که می‌توانیم آن را در زندگی خود سرمایه‌گذاری کنیم و چیزی نیست که به صورت حاضر و آماده در اختیارمان قرار گیرد. بنابراین، ایگلتون استدلال می‌کند که معنای زندگی نه راه‌حلی برای یک مسئله، بلکه زیستن به یک شکل مشخص است؛ و این مسئله نه متافیزیکی، بلکه اخلاقی است. پس چیزی جدا از زندگی نیست، بلکه چیزی است که آن را سزاوار زیستن می‌سازد.
عشق و خوشبختی دو رقیب معنای زندگی

خوشبختی چیست؟
آگاهی بر این واقعیت که زندگی خوب دارید احتمالا حس به زیستن را در شما تقویت می‌کند و اضافه نکردن این پاداش دلپذیر به رضایت کلی‌تان از زندگی بی‌فایده به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر این مطلب درست نیست که خوشبختی در گرو آگاهی نداشتن بر آن است. از چشم‌انداز این نگاه رمانتیک و خام، به تأمل نشستن و فکر کردن همواره شخص را دچار مخمصه‌های مرگبار خواهد کرد. این کاری است که می‌توان آن را نظریه زندگی «بندبازی روی یک دره» نامید: اگر به آن فکر کنی بلافاصله سقوط خواهی کرد. اما دانستن اینکه موضع چیز‌ها نسبت به شما چیست، شرط لازم برای اطلاع از این مطلب است که باید سعی کنید و آن‌ها را تغییر دهید، یا همان طور که هستید کمابیش حفظشان کنید. شناخت، دشمن خوشبختی نیست، بلکه کمک‌کار آن است.

عشق چیست؟
کلید فهم کائنات در الهامی تکان‌دهنده نیست، بلکه در چیزی است که شمار کثیری از مردم شرافتمند آن را انجام می‌دهند، بدون آنکه درباره‌اش فکر کرده باشند. جاودانگی نه در یک دانه شن، بلکه در یک لیوان آب است. کیهان حول تسلی بخشیدن به بیماران دور می‌زند. وقتی به این شیوه عمل می‌کنید، در عشقی که ستارگان را پدید آورده است سهیم می‌شوید. این گونه زیستن زنده بودن صرف نیست، بلکه سرشار از زنده بودن است. این نوع از فعالیت عشق نامیده می‌شود و با احساسات اروتیک یا حتی عاطفی هیچ ارتباطی ندارد.

تبحر در عشق ورزیدن امری کاملا غیرشخصی است: نمونه اعلای آن دوست داشتن غریبه‌هاست، نه کسانی که به آن‌ها تمایل دارید یا ستایش می‌کنید. نوعی کردار یا شیوه زندگی است، نه یک وضعیت ذهنی. با شورمندی‌های گرم یا روابط شخصی نزدیک ارتباطی ندارد. پس آیا عشق همان معنای زندگی است؟ قطعا یکی از نامزد‌های مطلوب شماری از ناظران هوشمند، به خصوص هنرمندان است.

عشق به خوشبختی شباهت دارد، زیرا به نظر می‌رسد اصطلاحی پایه‌ای و هدفی فی‌النفسه است که مثل خوشبختی به سرشت ما تعلق دارد... آنچه عشق نامیده‌ایم، شیوه‌ای است برای آشتی دادنِ جستجو برای رضایت خاطر فردی با این واقعیت که ما موجوداتی اجتماعی هستیم. زیرا عشق به معنای ایجاد فضا برای شکوفا شدن دیگری است، در همان حال که او نیز این کار را برای شما انجام می‌دهد. رضایت خاطر هر یک زمینه‌ای برای رضایت خاطر دیگری می‌شود.

در اینجا دو رقیب نیرومند عرصه معنای زندگی را معرفی کردیم: عشق و خوشبختی که تعارضی هم با هم ندارند.

برگرفته از کتاب معنای زندگی، نویسنده تری ایگلتون، ترجمه عباس مخبر، نشر بان: ۱۳۹۷
bato-adv
bato-adv
bato-adv