bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۹۸۷۴

پشتک وارو‌های پسر چابهاری، فضای مجازی را پر کرد

پسر چابهاری دلش می‌خواهد با افتخارآفرینی در ژیمناستیک، خانواده اش را خوشبخت کند‌: «پدرم نانواست، اما از وقتی که توان راه رفتن ندارد، نمی‌تواند هزینه زندگی را تأمین کند. کنار پدر، بی بی با درست کردن ترشی و فروختن آن کمک خرج بود، اما دیگر چشم‌ها و پاهایش او را یاری نمی‌کنند.

تاریخ انتشار: ۱۸:۳۷ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۷
(ویدیو) پشتک وارو‌های پسر چابهاری فضای مجازی را پر کرد
 
وسط دعوای قهرمانان غیرفوتبالی با فوتبالی‌ها به خاطر پاداش شکست در جام ملت‌ها، انتشار فیلم شادی و پشتک‌های دیدنی ساسان پرکان نوجوان چابهاری روی زمین خاکی مدرسه در فضای مجازی مثل آب روی آتش بود.

به گزارش خبر ورزشی، فیلمی که سیدرضا صالحی‌امیری، رئیس کمیته ملی المپیک خیلی سریع دستور پیگیری و شناسایی او را داد و زهرا اینچه درگاهی رئیس فدراسیون ژیمناستیک هم از هیئت استان سیستان و بلوچستان آن را ردیابی کرد. او کسی نیست جز ساسان پرکان پسر ۱۶ ساله که در مدرسه اش بابت گلزنی در بازی فوتبال از همکلاسی‌هایش می‌خواهد کنار بروند تا شادی اش را تماشا کنند. پشتک‌هایی پشت‌سر هم که مدیر مدرسه فیلمش را گرفت. 
 
او قرار است امروز همراه پدرش یا یکی از بستگانش به تهران بیاید تا با رئیس کمیته ملی المپیک و رئیس فدراسیون ژیمناستیک ملاقات کند.

ساسان پرکان  از روز‌هایی گفت که در ساحل و با تشویق عمویش حرکات ژیمناستیک را یاد گرفته: «از کودکی علاقه زیادی به حرکات ژیمناستیک و فوتبال داشتم و هر روز کنار ساحل پشتک می‌زدم و فوتبال بازی می‌کردم. عمویم که متوجه استعداد من شده بود حرکات ژیمناستیک را آموزش داد و هر روز در ساحل تمرین می‌کردم. در کنار آن نیز فوتبال بازی می‌کردم و در بازی نیز حرکات آکروباتیک می‌زدم.»



ساسان ادامه می‌دهد: «دانش آموز پایه نهم مدرسه شهید صدوقی چابهار هستم. به جز خودم ۳ برادر و ۳ خواهر دارم. پدرم نانواست، اما چند سالی است فلج شده و نمی‌تواند کار کند به همین خاطر من بعد از مدرسه در یک مغازه شاگردی می‌کنم.»

او از انتشار فیلم شادی اش در دنیای مجازی می‌گوید‌: «در مدرسه مسابقات فوتسال جام فجر برگزار شد و در فینال مسابقه دو گل از ۵ گل تیم را من زدم و قهرمان شدیم. بعد از سوت پایان بازی می‌خواستم شادی خاصی انجام بدهم از مدیر اجازه گرفتم و در حیاط مدرسه چند پشتک زدم. مدیر مدرسه از من فیلم گرفت و آن را در فضای مجازی منتشر کرد. چند روز بعد مدیر مدرسه اطلاع داد که رئیس کمیته ملی المپیک از من دعوت کرده تا به تهران بروم تا استعدادهایم شناسایی و تقویت شود. از خوشحالی چند بار در حیاط مدرسه پشتک زدم.» او از جزئیات ملاقات خود با رئیس کمیته ملی المپیک خبر ندارد‌: «هنوز نمی‌دانم درباره چه چیزی می‌خواهند صحبت کنند. فقط زنگ زدند و گفته‌اند با پدرم به تهران بروم. دیگر از جزئیات چیزی نگفتند، اما پدرم فلج است و نمی‌تواند با من بیاید.»

پدیده چابهاری انتظار زیادی ندارد‌: «شاید بخواهم سالن و امکانات در اختیار چابهار بگذارند تا استعداد دیگر این منطقه شناسایی شوند. خودم به ژیمناستیک و فوتبال خیلی علاقه دارم و می‌خواهم به سطح حرفه‌ای برسم. به خاطر فقر امکانات همچون بارفیکس خرک و... تنها در حرکات زمینی مهارت دارم.»

پسر چابهاری دلش می‌خواهد با افتخارآفرینی در ژیمناستیک، خانواده اش را خوشبخت کند‌: «پدرم نانواست، اما از وقتی که توان راه رفتن ندارد، نمی‌تواند هزینه زندگی را تأمین کند. کنار پدر، بی بی با درست کردن ترشی و فروختن آن کمک خرج بود، اما دیگر چشم‌ها و پاهایش او را یاری نمی‌کنند. یک برادر و خواهرم نیز ازدواج کرده‌اند و من باید کمک خرج خانواده می‌شدم. در یکی از غرفه‌های لوازم خانگی منطقه آزاد کارگری می‌کنم و ماهیانه ۲۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرم.
 
هر روز بعد از مدرسه به خانه می‌روم و عصر تا ساعت ۱۰ شب در مغازه کار می‌کنم. تنها آرزویم این است که بتوانم یک روز در تیم ملی ژیمناستیک ایران برای کشور و خانواده‌ام افتخارآفرینی کنم و درآمدی داشته باشم که بتوانم خانواده ام را خوشبخت کنم.