دکتر حجتاله عباسی*؛ خروج امریکا از برجام نقطه عزیمتی برای ورود به آوردگاه جدیدی از منازعات و تقابل نفسگیر با ایران است.
در فاز نرم این منازعه نفسگیر، نومحافظه کاران حاکم بر امریکا برای تحمیل اراده و ببار نشاندن اهداف سلطهطلبانه با نقشه جدیدی به آوردگاه رسانه ورود کردهاند.
در این آوردگاه، دیپلماسی رسانهای نئوکانها، کاربست تاکتیکها و تکنیکهای جنگ روانی برای محقق کردن استراتژیهای سلطهطلبانه است.
جریانشناسی محتوایی رسانههای غربی و متحدان منطقهای آنها در دوره پسابرجام چنین روایت میکند که آنان در کارزار سیاسی نفسگیر با ایران، از چند نظریه رسانهای بهره بیشتری میگیرند.
نظریههای پرکاربرد آنان، نظریههای «دستورکار سازی» و «چارچوببندی» است. کانون مرکزی این نظریهها، ایجاد ذائقهسازی از طریق رسانههای بین المللی برای جهت دادن به افکار عمومی جهانیان با هدف برجسته کردن اسلامهراسی، ایرانهراسی و شیعههراسی است.
محورهای آشکار سیاستگزاری رسانهای امریکاییها این است که آنان در شرایط ناپایدار و نامطمئن برای وحدت بخشیدن به تصمیمات اتاقهای فکر رسانهها در سطح ملی و بینالمللی به طور مستمر مبادرت به دستور کارسازی و چارچوببندی محتوای رسانهها میکنند.
از ۱۸ اردیبهشت ۹۷ کلید خوردن خروج امریکا از برجام تا کنون، امریکاییها به صورت میانگین هر هفته یک دستورکار رسانهای برای ایران تدارک و اجرا کردهاند. اما در این سوی آوردگاه رسانه، برنامه منسجم از داخل کشور به چشم نمیخورد و از قضا بخش قابل توجهی از امکانات صرف خنثیسازی تاکتیکهای طرف مقابل شده که به نوعی در کمند حریف گیرافتادن است.
«دستورکارسازی» یکی از استراتژیهای مهم در عرف دیپلماتیک برای مهندسی اجتماعی و پیش بردن اهداف خود و زمینگیر کردن توانمندی و امکانات طرف مقابل در زمین بازی حریف است.
دستور کارهایی مانند نقض حقوق بشر، خطرات تحولات هستهای، پولشویی و تامین مالی تروریسم، حجاب اجباری زنان، نابرابری جنسیتی، تهدیدات منطقهای ایران، ناامنی در خاورمیانه، سرپیچی کردن از مصوبات شورای امنیت، دادن تریبون به خارج نشینان، نقض آزادی بیان، فقدان آزادی مطبوعات، برجسته کردن ترورهای خارج کشور، برجسته کردن تحریمها و تورم ناشی از آن، تاسیس سفارت مجازی امریکا در ایران (راهاندازی صفحه در فیس بوک، اینستاگرام و تلگرام بزبان فارسی)، کنفرانس مونیخ، کنفرانس ورشو، برجسته کردن اعتصابات کارگری و صنفی، تحریک صهیونیست ها، اختلاس و فساد مالی، پرتاب ماهواره و خطر موشکهای بالستیک، دیدار با فعالان سیاسی خارج از کشور، تریبونسازی برای تضعیف ایران، تنها بخشی از این دستورکارسازی رسانهای غربیها برای تضعیف منافع مالی ایرانیان است.
نئولیبرالهای امریکایی هر یک از این دستور کارها را به صورت خاصی چارچوببندی میکنند. بطور مثال پیشرفتهای موشکی حق مسلم ایرانیها برای دفاع از سرزمین خود است. نئولیبرالهای امریکایی بدون اشاره به هزاران موشکی که رژیم صدام بر سر مردم شهرهای بیدفاع ایران فرو ریخت؛ مواردی مانند بخطر افتادن امنیت کشورهای همسایه، کشورهای خاورمیانه، افزایش برد و خطر حمل کلاهکهای هستهای و مواردی از این دست را چارچوب بندی میکنند.
امریکاییها در مردادماه امسال برای کنترل و مصونسازی محیط ناپایدار و نامطمئن به «تفکیک ساختاری» مبادرت کردند و در ۱۵ مرداد ۹۷ «گروه اقدام ایران» بریاست برایان هوک را در وزرات خارجه تشکیل دادند. رد پای تصمیمات این واحد جدید در دستورکارسازی رسانهای به عینه دیده میشود. پیش از این وزرات خارجه امریکا، تفکیک ساختاری برای کشورهای افغانستان، کره شمالی، سوریه و اخیرا در ونزوئلا را طراحی وعملیاتی کرده است.
بدترین وضعیت ممکن برای مواجهه با دستورکارسازی رسانههای بینالمللی گیر افتادن در تور آنها، کاربست امکانات و بازی کردن در پازل طراحی شده بوسیله آنها و حالت تدافعی گرفتن است که از قضا هدف اصلی جریان راست افراطی حاکم بر امریکا چنین است.
برای خنثیسازی ترفندها و جنگ روانی رسانههای وابسته به ستیزهجویان امریکایی، وزرات امور خارجه ایران باید در محیط به شدت ناپایدار کنونی، با کاربست «تفکیک ساختاری» سیاستگزاری رسانهای را انسجام بخشد.
در این راستا ترسیم سیاستهای دیپلماسی رسانهای و ارتباط تنگاتنگ با مدیران رسانههای جریان اصلی و متحدان منطقهای و غیرمنطقهای بویژه کشورهای آماج تحریم امریکا مانند ترکیه، سوریه، روسیه و چین، هژمونی رسانههای غربی برای تضعیف منافع ملی ایرانیان را بیرنگ کند.
*استاد علوم ارتباطات