قسمت چهارم سریال سالهای دور از خانه، به کارگردانی مجید صالحی، جمعه شب از طریق رسانهی نماوا و شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸، به شکل فیزیکی، وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
پس از رضا عطاران، حسین محب اهری و اکبر عبدی، این قسمت به فردوس کاویانی تقدیم شد: «تقدیم به فردوس کاویانی عزیز، هنرمند دوست داشتنی و محترم که نقشهای به یاد ماندنی اش بر دلمان حک شده است.»
"برای خرید حلال و دانلود قانونی قسمت چهارم سریال سالهای دور از خانه اینجا کلیک کنید"
در قسمت سوم دیدیم که خنجری با خواستگاری از خانم کمالی لگد به بخت خودش زد و باعث شد که او را از عمارت بیرون کنند. پلیس هم او را بالای درخت و در حال دید زدن خانهی خانم کمالی دستگیر کرد و به بازداشتگاه برد.
زهره هم که همهی تلاشش را میکند تا فرنگیس (حدیث میر امینی)، خواهر بزرگتر فروزان نامزدش، با محمود (علی اوجی) ازدواج کند، حالا ازدواج خودش را هم در خطر میبیند چرا که خان عموی محمود (میرطاهر مظلومی) میخواهد فروزان را برای پسرش مسعود خواستگاری کند.
اما در این قسمت با مشخص شدن نتایج آزمایش خنجری، معلوم میشود که نه تنها گروه خونی نایاب خنجری با گروه خونی خانم کمالی یکی است، بلکه خنجری از لحاظ ژنتیکی هم بهترین گزینه برای پیوند مغز استخوان به خانم کمالی است؛ بنابراین برای خانم کمالی و نادر (علی رضا استادی)، مباشرش، راهی نمیماند جز اینکه خنجری را از کلانتری آزاد کنند و باز هم به عمارت بیاورند و هر طور شده با رفتارهای دیوانه وار او کنار بیایند تا بتوانند از او استفاده کنند.
زهره که در طول چند سال کارش به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی و با رشوههایی که از مردم گرفته است، توانسته بیشتر جهیزیهی فرنگیس را تهیه کند، آخرین پس اندازش را هم خرج میکند و جهیزیه او را تکمیل میکند و فقط برای آخرین مرحله سراغ خنجری میآید تا ماشین گران قیمتی که فکر میکند برای اوست را برای شب عروسی قرض بگیرد.
اما دیدار خنجری و زهره در حالی است که خنجری به مهمانهای خارجی خانم کمالی مشکوک است و احساس میکند که خانم کمالی به او خیانت میکند...
سالهای دور از خانه بعد از گذشت چهار قسمت هنوز بر پایهی خلاقیتهای فردی احمد مهرانفر و هادی کاظمی استوار است. خلاقیتی که همین ابتدای کار هم تکراری، ملال انگیز و گاهی اذیت کننده شده است.
شاید باورش سخت باشد که یک سریال کمدی در آشفته بازار شبکهی نمایش خانگی و با وجود تمام هزینههایی که کم و بیش همهی ما از آنها با خبریم، ساخته شود و همهی امیدش را بر شوخیها و تکه کلامها و بازی دو تن از بازیگرانش ببندد و از لحاظ روایت داستانی و همچنین کنش کمیک هیچ چیز در چنته نداشته باشد.
شخصیتهای خنجری و زهره (البته که این دو تیپ هستند نه شخصیت و این مقال جای بحث بر سر این موضوع نیست) در ابتدای کار و به خودی خود با مزه هستند، کما اینکه پیش از این در سریال شاهگوش هم آنها را دیده ایم و دوست داشتیم، اما برای چند قسمت؟ برای چند سکانس؟ برای چند دقیقه؟
سکانسهای طولانی حرف زدنهای بی وقفه و با لهجهی خنجری و زور زدنها و حرص خوردنهای زهره تا کی میتواند مخاطب را بخنداند؟! واقعیت این است که تماشاگر با دیدن این سریال و این قسمتها یک هشتم خود بازیگران این نقشها هم، آن طور که در پشت صحنه میبینیم، نمیخندند.