bato-adv
bato-adv

قسمت ۱۵ هیولا و گریز ناخواسته‌ی آقای شرافت

در قسمت پانزدهم هیولا آقای شرافت دوباره تبدیل به یک معلم معمولی می‌شود، اما دیگر هیچ چیز برای او مثل گذشته نیست. همسرش دیگر طاقت زندگی همچون گذشته را ندارد، مادرش در فکر ازدواج با فردی ترسناک و عجیب است، او احترام گذشته اش را نزد همکارانش از دست داده و حتی نصف سبیلش را هم تراشیده است!

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۸ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۸
قسمت ۱۵ هیولا و گریز ناخواسته‌ی آقای شرافت
 
فراو- قسمت پانزدهم سریال کمدی هیولا به کارگردانی مهران مدیری و نویسندگی پیمان قاسمخانی دوشنبه ۲۱ مرداد ماه ۱۳۹۸ وارد شبکه‌ی نمایش خانگی شد.

قسمت پانزدهم هیولا در مراسم ختم ژابیز شروع می‌شود. هنرمندی که کارش رصد کردن عمر هنرمندان دیگر بود تا به هیئت میدره اطلاع دهد و آثار آن‌ها را در روز‌های پایانی زندگی شان خریداری کنند تا بعد از مرگ به سود‌های نجومی برسند و در نهایت خودش نیز دچار همین رویه شد.
 
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت پانزدهم هیولا اینجا کلیک کنید 

مراسم ختم هم برای اعضای هیئت مدیره و خانواده هایشان مجالی برای بیزینس کردن و چنگ و دندان به یکدیگر نشان دادن است. در زمان برگزاری این مراسم چمچاره در دستگیری پلیس، بازجویی می‌شود و نه تنها همه‌ی گناهان کرده و ناکرده‌ی خودش را اعتراف می‌کند بلکه پلیس را هم با دادن آدرس بانک خاف آماده‌ی دستگیری هوشنگ شرافت می‌کند.

اما عکسی که از خانم زحمت کش به همراه آقای کامروا پخش شده بود همه‌ی بازی را عوض کرد. کامروا جریان همه‌ی پرونده سازی‌ها را تغییر داده است و پلیس خانم زحمت کش را به عنوان مدیر عامل شرکت یاران جنگل و کسی که به عنوان سلطان جنگل شناخته می‌شد دستگیر می‌کند.

بازی بی رحمانه‌ی اعضای هیئت مدیره یک قربانی از خودشان می‌گیرد. تنها عضو زن هیئت مدیره. کسی که خودش در جریان خیلی از خلاف‌های صندوق با افراد دیگر همدست بوده است.

آقای سعیدی: خانم زحمت کش ما شاید رانت و اختلاس و دزدی رو بتونیم تحمل کنیم، ولی عکس رو هرگز؛ بنابراین نتیجه گرفتیم که منافع خاف رو به منافع دیگران ترجیح بدیم....

خانم زحمت کش: به قول فلور جان من دارم غرق می‌شم، ولی بهتون قول می‌دم تک تکتون رو با خودم غرق کنم. بهتون قول می‌دم.

آقای سعیدی: خانم شوخیش هم اصلا قشنگ نیست. فکر کنم شما یه اصل رو تو هیئت مدیره یادتون رفته اونم اینه که به همدیگه آتو ندیم.

نوردیده: تازه اگر آتویی هم داشته باشید بخواهید که ازش استفاده کنید سر و کارتون با طبقه‌ی منفی هفته. می‌دونید که اون جا آدم‌هایی هستن که برای حفظ منافع شرکت...

بدین شکل آقای شرافت دوباره تبدیل به یک معلم معمولی می‌شود، اما دیگر هیچ چیز برای او مثل گذشته نیست. همسرش دیگر طاقت زندگی همچون گذشته را ندارد، مادرش در فکر ازدواج با فردی ترسناک و عجیب است، او احترام گذشته اش را نزد همکارانش از دست داده و حتی نصف سبیلش را هم تراشیده است! اصرار هایش هم به کامروا به نتیجه‌ای نمی‌رسد و او باید در همان محله‌ی قدیم، در همان خانه‌ی قدیم و با همان شغل قدیمش زندگی کند.

بعد از پانزده قسمت به نظر می‌رسد که هوشنگ شرافت از چاهی که برایش تدارک دیده بودند به سلامت بیرون آمده، اما چالش شرافت هنوز ادامه دارد و امتحانات آقای معلم هنوز تموم نشده است و هیولا‌ها حتما نقشه‌های جدیدی برای شرافت آقای شرافت می‌کشند.