نوزدهمین و آخرین قسمت از سریال هیولا به کارگردانی مهران مدیری و نویسندگی پیمان قاسم خانی دوشنبه بیست و پنجم شهریور ماه ۹۸ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت پایانی هیولا اینجا کلیک کنید
قسمت نوزدهم و آخر هیولا در حالی آغاز میشود که منصور مدبر به همراه هوشنگ، چمچاره و داوود در راه شمال است و بی خبر از این که میزبانان جدید او هم به نوعی همچون کامروا و سایرین قصد سوء استفاده از او را دارند.
اما تماس تلفنی کامروا با هوشنگ همه چیز را عوض میکند. کامروا خانوادهی هوشنگ و چمچاره را به گروگان گرفته است تا بتواند دوباره مدبر را پس بگیرد. هوشنگ و همراهانش مجبور میشوند که دور بزنند و راه رفته با برگردند تا جان خانواده هایشان را نجات دهند.
هوشنگ شرافت: هر چی میکشم از دست این تابلوئه. تمام موقعیتهای زندگی من خراب شد فقط به خاطر این تابلو... آقا من نمیخوام اسم این کوچه شرافت باشه.
اما به محض رسیدن به تهران به دو دسته تقسیم میشوند. چمچاره و داوود راهی نجات دادن خانواده از دست آدمهای کامروا میشوند و هوشنگ و مدبر به حراجی بقنوس میروند تا مدبر را به همه نشان دهند و کامروا را رسوا کنند.
در نهایت کامروای رسوا شده دستگیر میشود و هوشنگ هم آبروی از دست رفته نزد همکارانش را باز مییابد و به حبسی سه ماهه محکوم میشود. عاقبت کامروا هم البته آزادی از زندان است.
او با روابطی که دارد کاری میکند که یک نفر همهی جرمهای او را گردن بگیرد و مدارک دیگر هم بر علیه او پیدا نمیشود، هرچند در این میان او پسر خودش را هم بهتر میشناسد، هیولایی که به تازگی متولد شده است و حتی به پدر خودش هم رحم نمیکند.
کامروا: هوشنگ بیچارت میکنم.
هوشنگ شرافت: من از وقتی بیچاره شدم که شما اومدی تو زندگی من. الان وقتشه که من بیچارگی شما رو ببینم.
کامروا: من ریشه هام انقدر قوی هست که تو هیچ غلطی نتونی بکنی. مهمترین چیزی که به هوشمند جان یاد دادم، له کردن خائنینه.
هوشنگ شرافت: خدا رو شکر.
هیولا بعد از نوزده قسمت با پایانی تلخ به ایستگاه آخر خود رسید. تصویر آخر هوشنگ شرافت تصویر مردی است که دیگر به شرافت خودش و به طور کلی زندگی شرافتمندانه ایمانی ندارد و اگر به شغل معلمی خودش باز میگردد و اگر سبد خریدش مثل گذشته محدودتر و سادهتر میشود نه به انتخاب خودش برای حفظ شرافت که به دلیل ناتوانی اش در همنشینی و همراهی و حتی مبارزه با هیولاهای بزرگ است.
تصویر آخر هوشنگ هیچ امیدی به آینده باقی نمیگذارد. آیندهای که در آن هیولا سالاری سبب میشود تا هیولاها بعد از دستگیری هم خیلی در حبس نمانند و به راحتی به جامعه بازگردند و معنی شرافت، شکست خوردن در راه هیولا شدن میشود نه دوری گزیدن از آن راه!
هیولا پر مخاطب شروع شد و مخاطبانش را در روندی یک نواخت از خود راضی نگه داشت. یکی از نقاط قوت هیولا همین کم نوسان پیش رفتن بود. در قسمتهای ابتدایی سوژهی هیولا این انتظار را در مخاطب ایجاد میکرد که هیولا در هر قسمت جنجالی تازه ایجاد کند و تکه انداختنها و کنایه هایش به صدر اخبار روز بیاید.
اما هیولا به خوبی از پس چنین دامی گذر کرد و اگرچه در صفحات مجازی تکههای مختلفی از سریال با عنوانهای جنجالی دست به دست میشد، اما هیولا هدف اصلی خودش را این قرار نداده بود.
هیولا میتوانست به سیاق بسیاری از فیلم و سریالها با کنایهها و دیالوگهایی که به اشخاص واقعی و رویدادهای جنجالی گذشته بر جامعه اشاره دارد سر و صدا و حاشیه بیافریند و اتفاقا پر مخاطبتر هم بشود. اما هیولا راه فیلم نامه اش را طی کرد هرچند اشاراتی از آن دست هم در آن وجود داشت، اما ساختار اصلی سریال بر چنین ایدهای بنا نشده بود.
حتما انتقادهای زیادی هم به سریال وارد هست، اما نه از این جنس انتقادها که امیر برادران، نویسندهی فیلمنامهی هیولا، در مصاحبهای با ایسنا مجبور به پاسخ گویی دربارهی آنها شده است: «خیلیها به ما انتقاد کردند که چرا ما قبح یکسری مسائل را میریزیم و آدمها را ترغیب میکنیم که مثلا حق دارند مسیر اشتباه را بپذیرند.
کسی فکر نمیکند که شرایط جامعه آنقدر بد شده است که شخصی مجبور به پا گذاشتن بر روی شرافتش میشود و کجا هستند کسانی که باید کمکش میکردند که سقوط نکند. این را به چالش کشیدیم که اگر شریفترین انسانها از جمله فرهنگیان هم تحت فشار باشند ممکن است سقوط کنند. اتفاقا ما شرایط اقتصادی و اجتماعی آحاد مردم را به چالش کشیدیم. یک آدمهایی که زود قضاوت میکنند در مورد مسائل اقتصادی هم اینگونه میگویند که ما اختلاس را عادی میکنیم.»
تیم بازیگری سریال هم همگی بازیهای درخور و به یاد ماندنیای را از خود به جای گذاشتند. در صدر آنها فرهاد اصلانی قرار دارد که انتخابش به عنوان نقش اصلی سریال بهترین تصمیم مهران مدیری بود که گفته میشود در ابتدا خودش قرار بود این نقش را بازی کند و برای اجتناب از رفتن ذهن مخاطبان به سمت مسعود شصتچی سریال مرد هزارچهره، مدیری از این تصمیم صرف نظر کرده است.
فرهاد اصلانی پیش از این هم در فیلم و سریالهای کمدیای همچون شاهگوش و کلمبوس به ایفای نقش پرداخته بود، اما او در هیولا به خوبی تواناییهای خود را در بازی در یک نقش کمدی نشان میدهد و نقشی به یاد ماندنی را به جا میگذارد.
اصلانی به خصوص در قسمتهایی که وجدان بیدار و شیطان درون هوشنگ محاصره اش میکنند با ظرافت تفاوتها و شباهتهای این سه نقش را نشان میدهد و با واکنشهای فوق العاده در مقابل دیالوگها و موقعیتها نشان میدهد که بازیگری عالی و باهوش است.
شبنم مقدمی هم در ادامهی روند رو به جلوی نقش آفرینیهای متفاوت خودش به خوبی از پس نقش شهره بر میآید و شخصیتی را بازی میکند که در ابتدا بسیار قانع و پایبند به شرافت شوهرش است، اما به تدریج و با دیدن راه هموار سقوط، دگرگون میشود و به آرامی و در پس همان پردهی قناعتش، اما با تمام قوا و سلاحش برای ترغیب شوهرش به زیر پا گذاشتن شرافتش و تغییر شرایط و محدودیتهای زنگیشان از هیچ نیرنگی دریغ نمیکند و نشان میدهد که او نیز در درونش هیولایی تمام عیار دارد.
سایر بازیگران سریال نیز از گوهر خیر اندیش تا نیما شعبان نژاد به خوبی از پس نقش هایشان بر میآیند و شخصیت هایشان را در ذهن مخاطب ثبت میکنند.
مهران مدیری بعد از مدتها و با سریال هیولا نشان میدهد که هنوز هم با اصول خودش، با میزانسنهای ایستا و کم تحرکش، با ریتم خاص صحنهها و بازی بازیگرانش و با فیلم نامه و عوامل با کیفیت میتواند سریالهای کمدی پر مخاطب و ماندگار بسازد.
بدین ترتیب همکاری مجدد مهران مدیری و پیمان قاسمخانی بعد از مدتها و ماه عسل کارشان، هیولا، محصولی قابل قبول از آب در میآید و مخاطبان به همکاری مجدد این زوج چه در ادامهی همین سریال، که تا کنون خبری مبنی ساخت فصل دیگری برای آن در دست نیست، و چه در قالب سریالهای دیگر، امید وار شده اند.
اختلاف ارشاد و عوامل «هیولا» بر سر پایان سریال
به گزارش سینما دیلی، همزمان با نزدیک شدن به پایان سریال «هیولا» سعید رجبی فروتن عضو شورای پروانه نمایش خانگی وزارت ارشاد از اختلاف شوراهای پروانه ساخت و نمایش با سازندگان «هیولا» بر سر پایان بندی این سریال خبر داد و نوشت: «هیولا» به ایستگاه پایانی رسید.
پایان بندی سریال «هیولا» متاسفانه و شاید هم خوشبختانه آن چیزی نیست که شوراهای پروانه ساخت و نمایش به نویسنده و تهیه کننده سریال پیمان قاسم خانی و سید مصطفی احمدی پیشنهاد کردند. حاصل کار آن چیزی است که تیم سازنده بر اجرای آن اصرار داشتند.