من یک دختر ۱۴ ساله دارم که دانشآموز موفقی است او از من خواسته است کارهای خلافم را کنار بگذارم و سالم زندگی کنم. من هم بهخاطر دخترم سالم زندگی میکردم شاکی به دلیل رابطه نامشروعی که داشت، ترسید و از ترس به من پول داد. این اتفاق تقصیر من نبود. من درخواست بخشش از دادگاه دارم. شاکی از من مبلغ کلانی پول خواسته تا رضایت دهد، اما من پولی برای پرداخت ندارم اگر داشتم که اصلا پول او را قبول نمیکردم و کار به اینجا نمیکشید.
مأمور قلابی وقتی زن و مردی را در خودرو دید، فرصت را مناسب تشخیص داد و اقدام به اخاذی کرد. این متهم در دادگاه ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: بهدلیل اینکه تحت تأثیر نصیحتهای او قرار گرفته بود، با میل خودش به وی پول پرداخت کرد.
به گزارش شرق، مردی به مأموران پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از سوی یک مأمور مورد اخاذی قرار گرفته است. این مرد گفت: من در ماشین بودم که مردی سراغم آمد و گفت: مأمور است. او میخواست ماشین من را توقیف کند، اما گفت: اگر به او پول دهم، این کار را نمیکند. آن مرد گفت: از من به اتهام رابطه نامشروع شکایت شده است. من هم ترسیدم و گفتم چنین کاری نکردهام.
او گفت: بههرحال، پرونده برایت تشکیل میدهیم. بعد من را سوار ماشین خودش کرد و مقابل یک عابربانک ایستاد و از من خواست به او پول بدهم. من هم از ترسم قبول کردم، چون نمیخواستم مشکلی ایجاد شود و خانوادهام ناراحت شوند. وقتی پول را دادم او مرا رها کرد و رفت، اما من شماره ماشین او را برداشتم. من از آن مرد بهدلیل آدمربایی و اخاذی شکایت دارم. با شکایت این مرد مأموران شماره خودرو را بررسی و مالک آن را پیدا کردند، اما متوجه شدند این فرد چندروزی است که خودرو را خریده و از ماجرای اخاذی خبر ندارد. مأموران با کمک صاحب جدید ماشین مالک قبلی را شناسایی و بازداشت کردند. پلیس متوجه شد این مرد سابقهدار و قبلا هم مرتکب اخاذی شده است. متهم بعد از بازداشت مدعی شد شاکی با زنی رابطه نامشروع داشت و او وقتی از موضوع مطلع شد، تصمیم گرفت اخاذی کند، اما مرتکب آدمربایی نشده است.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران برده شد تا درباره اتهامی که به او وارد شده است، توضیح دهد. در جلسه دادگاه ابتدا شاکی در جایگاه حاضر شد و توضیحات خود را ارائه داد. او گفت: متهم از او شش میلیون تومان اخاذی کرده است. سپس متهم گفت: من اتهاماتم را قبول ندارم نه آدمربایی در کار بود و نه اخاذی. البته قبول دارم از شاکی پول گرفتم، اما این مرد همه واقعیت را نمیگوید. متهم گفت: روز حادثه من و دوستم سوار بر خودروی من میرفتیم که مردی را سوار یک ماشین مدلبالا در بخشی خلوت از شمال تهران دیدیم. او با یک زن در ماشین بود و اعمال خلاف عفت عمومی انجام میداد به محض اینکه ما سرعتمان را کم کردیم و نزدیک شدیم، آنها ترسیدند. من و دوستم پیاده شدیم و سمت ماشین رفتیم. زن و مرد پیاده شدند ما داشتیم با مرد صحبت میکردیم که زن فرار کرد. او خیلی ترسیده بود و همه مدت داشت گریه میکرد. وقتی فرار کرد دیگر دنبال او نرفتیم. من با مرد صحبت کردم و گفتم این کار زندگیاش را نابود میکند و نباید به زنش خیانت کند. او تحت تأثیر حرفهای من قرار گرفت. من به او نگفتم مأمور هستم، اما وقتی ظاهر مرا دید، خودش تصور کرد مأمور هستم. بعد از اینکه حرفهای من تمام شد، مرد گفت: نصیحتهای من باعث شد او به اشتباهش پی ببرد و گفت: برای تشکر میخواهد به من پول دهد. او با میل سوار خودروی من شد و به یک عابربانک رفتیم و سه میلیون تومان به من داد. حسابها بررسی شده است. من شش میلیون تومان از این مرد نگرفتم، بلکه او فقط سه میلیون تومان به من پرداخت کرد. در تمام این ماجرا هیچ اجباری در کار نبود. اگر من جعل عنوان کرده یا شاکی را بهزور سوار خودرو کرده بودم، قطعا دوربینهای مداربسته باید آن را ضبط میکردند. ضمن اینکه اگر قصد دزدی داشتم، خودروی این مرد را که بسیار هم گرانقیمت بود برمیداشتم. در این هنگام قاضی از متهم پرسید: شما سابقهدار هستید و چندباری هم از افرادی که رابطه نامشروع داشتهاند اخاذی کردهاید این شیوه شما بود؟
متهم گفت: من اخاذی نکردم این مرد خودش به من پول داد. شاید فکر میکرد من موضوع را به مأموران میگویم و از ترس این کار را کرد و بعد که مطمئن شد هیچ اثری از کاری که کرده است وجود ندارد، شکایت کرد. من قبول دارم سابقهدار هستم، اما قسم میخورم نه آدمربایی کردم و نه اخاذی. من فقط با توافق و رضایت شاکی از او پول گرفتم. زندگی من زندگی بسیار سختی است. من یک دختر ۱۴ ساله دارم که دانشآموز موفقی است. او از من خواسته است کارهای خلافم را کنار بگذارم و سالم زندگی کنم. من هم بهخاطر دخترم سالم زندگی میکردم شاکی به دلیل رابطه نامشروعی که داشت، ترسید و از ترس به من پول داد. این اتفاق تقصیر من نبود. من درخواست بخشش از دادگاه دارم. شاکی از من مبلغ کلانی پول خواسته تا رضایت دهد، اما من پولی برای پرداخت ندارم اگر داشتم که اصلا پول او را قبول نمیکردم و کار به اینجا نمیکشید. قضات شعبه ۲ بعد از گفتههای متهم برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.