فرارو- در ادامه میانجیگریها میان ایران و عربستان، نخست وزیر پاکستان با هدف گشودن باب گفتگوها میان این دو کشور، وارد تهران شد. دو طرف منازعه از تلاشهای پاکستان استقبال میکنند، اما موفقیت وساطت پاکستان ممکن است به تمایل تهران و ریاض به حلوفصل اصولی مشکلات بستگی داشته باشد.
به گزارش فرارو، عمران خان، نخست وزیر پاکستان، عازم تهران شد. این دومین سفر او به ایران در یک سال گذشته است. وزارت خارجه پاکستان، روز شنبه، با صدور بیانیهای اعلام کرد هدف اصلی سفر عمران خان، ارائه ابتکاری در زمینه برقراری صلح میان تهران و ریاض است.
در این بیانیه آمده است: «ابتکار امکان گفتگو میان پادشاهی عربی سعودی و ایران، دو کشور برادر پاکستان، تلاشی از جانب نخست وزیر پاکستان برای تضمین صلح در منطقه است.» همین بیانیه، ارسال پیام از جانب محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، به سران ایران یا درخواست وی از نخست وزیر پاکستان برای وساطت میان ایران و عربستان، را تکذیب کرد.
با این حال، در هفتههای اخیر، عربستان از تنشزدایی با ایران حمایت کرده است. امری که موجب شد عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق، و عمران خان برای کاهش تنشها در خلیج فارس وساطت کنند. چند هفته پیش، عبدالمهدی، به عربستان سفر و نتایج این سفر را خوب ارزیابی کرد. وی قرار بود به ایران هم سفر کند تا این نتایج را به اطلاع مقامات ایرانی برساند، اما ناگهان عراق صحنه تظاهرات خونین شد که در آن بیش از ۱۰۰ نفر کشته و هزاران نفر مجروح شدند. از این رو، وساطت عبدالمهدی نیمه تمام ماند.
بخوانید:
عمران خان راه عبدالمهدی را ادامه میدهد. او در جریان نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر گذشته، به عنوان واسطه میان ایران و آمریکا و همچنین بین ایران و عربستان ظاهر شد. در حاشیه همین نشست، عمران خان با روسای جمهور ایران و آمریکا دیدار کرد. علاوه بر این، اندکی پیش از نشست نیویورک، وی به عربستان رفت و با سران این کشور گفتگوهایی انجام داد. پس از این دیدارها، عمران خان مدعی شد که دونالد ترامپ و محمد بن سلمان از او خواستهاند که برای کاهش تنشها با ایران وساطت کند.
"سفرهای سری"
در همین راستا، سفرهای اعلامنشده مقامات پاکستانی به ایران و عربستان شروع شد. منابع آگاه پاکستانی میگویند زمینه وساطت فعلی عمران خان در هفته آخر سپتامبر فراهم شد. این منابع به روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبیون گفتند در هفته آخر سپتامبر، یعنی پس از دیدار عمران خان با روسای جمهور ایران و آمریکا در نیویورک، مقامات بلندپایه پاکستان به تهران و ریاض رفتند و با مقامات دو طرف درباره کاهش تنشها صحبت کردند. دولت پاکستان این سفرهای سری را هنوز تایید نکرده، اما احتمالا نتایج این سفرها، عمران خان را متقاعد کرده است که وساطتاش شانس موفقیت دارد.
تنشها میان ایران و عربستان، در پی حمله پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی بزرگ شرق عربستان، به شکل کم سابقهای اوج گرفت. بامداد شنبه ۱۴ سپتامبر، تاسیسات نفتی شرکت آرامکوی عربستان مورد حمله موشکی و پهپادی قرار گرفت. در این حمله تولید نصف نفت عربستان (۵.۷ میلیون بشکه در روز معادل پنج درصد کل عرضه جهانی نفت) مختل شد. حوثیهای یمن مسئولیت این حمله را برعهده گرفتند، اما آمریکا و عربستان و سپس کشورهای اروپایی ایران را به دست داشتن در این حمله متهم کردند.
از سوی دیگر، ایران ضمن تکذیب هرگونه نقشآفرینی در حمله به آرامکو، از گفتگوی با واسطه و بیواسطه با عربستان استقبال کرد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، اخیرا در گفتگو با شبکه تیآرتی، درباره ابتکار عمران خان گفت: «ما هرگز هیچ وساطتی را رد نکردهایم... ما همیشه از وساطت استقبال کردهایم و ما همیشه از گفتگوهای مستقیم با همسایگان سعودیمان استقبال کردهایم.» ظریف افزود: «ما هیچ گزینهای جز گفتگو با یکدیگر نداریم.»
عمران خان در تهران؛ آیا او در موضوعی که دیگران شکست خوردند، موفق میشود؟
وساطت عمران خان در چه شرایطی موفق میشود؟
قبل از عمران خان، تعداد قابل توجهی از رهبران جهانی - مانند ایمانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، و آبه شینزو، نخست وزیر ژاپن - سعی کردند میان ایران و آمریکا و نیز میان ایران و عربستان میانجیگری کنند. اما تا به حال هیچکدام موفق نشدهاند. نخست وزیر پاکستان از این تلاشها اطلاع دارد و میداند که او پس از ناکامی دیگر واسطهها، در حال پادرمیانی است؛ بنابراین او باید سیگنالهای مثبتی از دو طرف منازعه دیده باشد که به موفقیت وساطت خود امیدوار شده است.
در سطح رسمی، ایران و عربستان هر دو از تنشزدایی استقبال میکنند. این استقبال، به وساطت عمران خان کمک میکند. اما نباید فراموش کرد که کشورها معمولا از گفتگوها استقبال میکنند، ولی موفقیت این گفتگوها نیازمند شرایطی است که به شکل گیری تفاهم میان دو طرف کمک کند.
از یک طرف، تحولات ماهها و هفتههای اخیر، محاسبات عربستان را تغییر داد و این کشور را به گفتگو با ایران متمایل کرد. نخستین نشانه تغییر موضع عربستان در گفتگوی اخیر محمد بن سلمان با شبکه سیبیاس آمریکا تجلی یافت. در این گفتگو، ولیعهد سعودی به تقلید از دولت ترامپ از گفتگو با ایران استقبال کرد و از ضرورت اجتناب از جنگ سخن گفت. برخی معتقدند که سعودیها پس از ماجرای سرنگونی پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک توسط سپاه و نیز حمله آرامکو به این جمع بندی رسیدهاند که کارزار «فشار حداکثری» کاخ سفید علیه ایران از تحریمهای اقتصادی فراتر نمیرود و بنابراین نباید انتظار داشت که ترامپ علیه ایران اقدام نظامی کند.
از این رو، سعودیها هم مانند اماراتیها به گفتگو و تنشزدایی با ایران متمایل شدند. اما هنوز معلوم نیست که این تمایل سعودیها چه هدفی را دنبال میکند. آیا آنها میخواهند راه حل جامعی با ایران پیدا کنند یا اینکه در پی این هستند که از طریق گفتگو با ایران تنها بخشی از تهدیدات فوری را متوقف کنند؟ اساسا، اگر سعودیها بخواهند تمام مشکلات با ایران را حل وفصل کنند، آیا این امر بدون موافقت یا چراغ سبز آمریکا امکانپذیر است؟
از طرف دیگر، ایران نیز به تنشزدایی با عربستان تمایل دارد. اما این تمایل ممکن است نامشروط نباشد. ایران بارها خواستار پایان یافتن جنگ یمن و گفتگوی عربستان با گروههای یمنی مستقر در صنعا شده است. اما سعودیها هم بارها گفتهاند که آنها حوثیهای یمن را نایب ایران میدانند و در پی اخراج آنها از صنعا هستند.
گذشته از موضوع یمن، هدف اصلی ایران رفع تحریمها و تغییر محاسبات جبهه مقابل است. سعودیها از طریق تامین نفت کافی، به حذف نفت ایرن از بازارهای جهانی کمک کردند؛ لذا حل و فصل مشکلات با عربستان، باید با حل سایر مشکلات هم همراه شود. چرا که عربستان یکی از حامیان اصلی کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران است. سعودیها فعلا تمایلی به توقف این کارزار ندارند و احتمالا فقط در پی این هستند که با آغاز گفتگوها با ایران، از تکرار حملاتی مانند حمله ۱۴ سپتامبر جلوگیری کنند. شاید سعودیها امیدوار هستند که ایران متحدانش در یمن را به توقف حملات به عربستان متقاعد کند.
در حال حاضر دو وجه اصلی معادله فعلی میان ایران و عربستان به این شکل است: ایران، تحریمهای نفتی را غیرقانونی میداند و خواهان رفع آنهاست. عربستان نیز در جنگ یمن گرفتار شده و خواهان خروج از آن به شکل آبرومندانه است. اگر گفتگوها به حل مشکل یمن منجر شود و عربستان از این باتلاق خارج شود، از یک نگرانی عمده راحت خواهد شد و به صادرات نفت خود ادامه خواهد داد. امری که ممکن است به کارزار فشار ترامپ علیه ایران کمک کند. اما آیا سعودیها اختیاری در زمینه تغییر استراتژی آمریکا علیه ایران دارند؟ پاسخ این سوال مسلما منفی است. رفع یا ادامه تحریمها دست آمریکاست. با این حال، سعودیها ضربهگیر آمریکا شدهاند. آمریکا قصد ندارد علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد، ولی در عین حال تمایلی هم به رفع تحریمها بدون توافق ندارد.
در این میان سعودیها گرفتار شدهاند. نه میتوانند به تنهایی در برابر ایران و متحدانش ایستادگی کنند و نه میتوانند مشکلات با این کشور را به شکل دلخواه خود حل و فصل کنند. آمریکا برای تقویت روحیه سعودیها سه هزار سرباز دیگر به عربستان اعزام کرد. اما واضح است که این سربازان هم احتمالا نمیتوانند جلوی حملاتی مانند حمله ۱۴ سپتامبر را بگیرند.
اکنون پرسش اصلی این است که آیا سعودیها این بار از طریق عمران خان میخواهند فقط نگرانیهای جزئی و فوری را رفع کنند یا اینکه واقعا دنبال این هستند که تمام مشکلات را با ایران حل کنند؟ پاسخ این سوال، میزان موفقیت عمران خان را مشخص میکند. بنابراین، موفقیت وساطت پاکستان، بیش از توانایی و مهارتهای عمران خان، به تمایل دو طرف به حل مشکلات به شکل فراگیر بستگی دارد. او پس از ایران، به عربستان هم سفر خواهد کرد. احتمالا عمران خان از هر دو کشور مواضع دلگرمکنندهای بشنود، اما باید دید دو طرف تا چه حد در برداشتن اولین گام تنشزدایی جدی هستند.