bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۱۵۳۵۰
این‌ها فقط یکسری شعار‌های دهان‌پرکن و سیاسی است

ناصر ایمانی: انتخابات آزاد به قدوقواره اصلاح‌طلبان نمی‌خورد!

ناصر ایمانی: انتخابات آزاد به قدوقواره اصلاح‌طلبان نمی‌خورد!

ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، معتقد است: اگر در مجلس آینده ۲ جناح سیاسی با انرژی کافی در انتخابات شرکت نکنند، شاید افرادی که کمتر هویت مشخص سیاسی دارند، امکان حضور در صندلی‌های مجلس را پیدا کنند. در این صورت ما با مجلسی مواجه خواهیم بود که اسمش را می‌شود مجلس غیرقابل پیش‌بینی گذاشت و این اصلاً برای نظام خوب نیست.

تاریخ انتشار: ۱۲:۵۵ - ۲۷ مهر ۱۳۹۸

ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، می‌گوید: مجلسِ کامل اصلاح‌طلب یا کامل اصولگرا بهتر از مجلسی است که افراد بی‌هویت سیاسی در آن حضور داشته باشند و غیرقابل پیش‌بینی باشد.

به گزارش اعتمادآنلاین، ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در مصاحبه‌ای از احتمال رسیدن اصولگرایان به یک لیست واحد در انتخابات اسفندماه تا، اما و اگر‌ها بر سر نظارت استصوابی پرداخت که در ادامه، خلاصه‌ای از این گفتگو را می‌خوانید:

با توجه به جلساتی که زیر نظر جامعه روحانیت مبارز برگزار می‌شود و برخی نشست‌هایی که به منظور ایجاد وحدت پابرجاست، شانس موفقیت اصولگرایان و وحدت میان آن‌ها چقدر است؟

برای توضیح این موضوع ابتدا باید توضیح دهم که منظور من از کلمه وحدت چیست. اگر منظور وحدت مطلق است، باید بگویم از این به بعد و در سال‌های آینده، شاهد چنین وحدت مطلقی، چه در جناح اصلاح‌طلب و چه در جناح اصولگرا، نخواهیم بود. جناح‌ها نباید به دنبال وحدت مطلق باشند. منظور از وحدت مطلق این است که یک جناح، چه اصولگرا چه اصلاح‌طلب، همه طیف‌ها، جریان‌ها و افراد شاخص‌شان، بخواهند در یک انتخابات ذیل یک لیست در شهری مثل تهران قرار گیرند و آن را امضا کنند؛ این وحدت مطلق می‌شود. به نظر من برخلاف ۲۰ یا ۳۰ سال ابتدایی انقلاب، چنین وحدتی دیگر دست‌نیافتنی است.

*چرا فکر می‌کنید ایجاد وحدت مطلق میان جریان‌ها امکان‌پذیر نیست؟

دلایل فراوانی در هر ۲ جناح وجود دارد. هم‌اکنون بین طیف‌های مختلف جریان اصلاح‌طلب حتی بر سر حضور در انتخابات به شدت اختلاف نظر وجود دارد، چه برسد به اینکه بخواهند به وحدت نظر در مورد نحوه حضور در انتخابات برسند و چه برسد به اینکه بخواهند به یک لیست مشترک حداقل در شهر‌های بزرگ برسند.

بحث‌هایی مطرح است که آیا اساساً این شیوه که مرکزیتی، ولو اینکه با حضور حداکثری طیف‌های مختلف بخواهد تصمیماتی را بگیرد و بعد آن را در کل کشور میان اصولگرایان اجرا کند، روش عقلانی و دموکراتیک است؟ سر این موضوع هم بحث بسیاری است.

البته متاسفانه هر ۲ جناح کم‌وبیش به این مشکلی که اشاره کردم دچار هستند؛ یعنی وضعیت آن جناح هم خیلی بهتر از این جناح نیست و این یک زنگ خطر است، چون اگر هر ۲ جناح دارای یک نوع لَختی در تصمیم‌گیری باشند اصلاً برای وضعیت سیاسی عمومی کشور در انتخابات خوب نیست. مهم نیست که اسم آن اصلاح‌طلب است یا اصولگرا، اما این وضعیت که هر ۲ جناح گرفتار لختی و کندی هستند و یک نوع عدم اشتراک نظر دارند و آن انرژی و شادابی لازم را برای حضور در انتخابات ندارند، خیلی خبر میمون و خوشایندی نیست.

*فکر می‌کنید اگر عدم تصمیم‌گیری در هر ۲ جناح ادامه پیدا کند، کشور با چه وضعیتی در نزدیکی انتخابات روبه‌رو خواهد شد؟

به طور طبیعی افراد یا جریان‌های دیگری که شاید مشخصه سیاسی خاصی هم نداشته باشند، صندلی‌های مجلس را اشغال خواهند کرد. این اتفاق در حوزه‌های کوچک‌تر بیشتر امکان‌پذیر است؛ یعنی افرادی که هویت سیاسی، تاریخچه سیاسی، سوابق سیاسی، سوابق اجرایی، میزان شناختِ دیدگاه آن‌ها نسبت به کلیت نظام، هیچ‌کدام از این‌ها مشخص نیست، این‌گونه افراد امکان حضور در مجلس را بیشتر پیدا می‌کنند. عده‌ای اسم این افراد را جریان سوم می‌گذارند. من تمایلی ندارم که این‌ها را جریان بنامم، چون جریان تعریفی دارد؛ جریان عبارت است از مرکزیتی که یک سازماندهی را انجام دهد.

اگر در مجلس آینده ۲ جناح سیاسی با انرژی کافی در انتخابات شرکت نکنند، شاید افرادی که کمتر هویت مشخص سیاسی دارند، امکان حضور در صندلی‌های مجلس را پیدا کنند. در این صورت ما با مجلسی مواجه خواهیم بود که اسمش را می‌شود مجلس غیرقابل پیش‌بینی گذاشت و این اصلاً برای نظام خوب نیست.

*فکر می‌کنید نظام برای رخ ندادن چنین اتفاقی، برای هر ۲ جناح سیاسی، چه‌کار باید انجام دهد؟ اصلاً به نفع جناح‌های سیاسی هست که به بهبود وضعیت کمکی کنند یا خیر؟ مثلاً اصلاح‌طلبان از نحوه نظارت استصوابی شکایت دارند، از انتخابات آزاد، باز شدن فضای سیاسی کشور و... صحبت می‌کنند و از آن طرف اصولگرایان وضعیت متفاوتی دارند. به نظر شما حاکمیت در چنین وضعیتی باید چه کاری انجام دهد؟ با توجه به اینکه ممکن است افرادی بی‌هویت سیاسی وارد مجلس شوند.

من با اصلاح‌طلبان عزیز بر سر فریادی که سال‌هاست درباره نظارت استصوابی می‌زنند توافق ندارم؛ اینکه روشن است. فکر می‌کنم بیشتر نوعی بهانه‌جویی است تا اینکه یک واقعیت عینی در صحنه سیاسی باشد. البته منکر برخی از کاستی‌ها در شورای نگهبان و تایید صلاحیت‌ها نیستم.

نسبت به برخی از عدم تایید صلاحیت‌ها طی سال‌های گذشته اعتراض دارم، به برخی از تایید صلاحیت‌ها هم معترض هستم و صحبت‌های اصلاح‌طلبان درباره انتخابات آزاد را هم باور ندارم. فکر می‌کنم این صحبت‌ها اصلاً به قدوقواره اصلاح‌طلبان نمی‌خورد، چون خودشان هم می‌دانند این صحبت‌ها شعاری بیش نیست. در هیچ کجای دنیا هم چنین چیزی اجرا نمی‌شود. این‌ها فقط یکسری شعار‌های دهان‌پرکن و سیاسی است و واقعیت عینی ندارد. از این بحث‌ها بگذریم... من نمی‌دانم منظور شما از حاکمیت چیست، آیا منظور فقط رهبری است؟

*به هر حال مجموعه‌ای از حاکمیت در مورد سیاست‌های کلی نظام تصمیم می‌گیرند...

به نظر من خیلی بحث حاکمیت مطرح نیست؛ یعنی جریان‌های سیاسی، هر ۲ جناح، باید برای کشور احساس خطر کنند، به خصوص جریان‌هایی که دلسوز هستند باید تلاش و انرژی بیشتری داشته باشند و اجازه ندهند مجلس، یک مجلس غیرقابل پیش‌بینی شود.

من همواره این جمله را گفته‌ام که واقعاً اگر قرار باشد مجلسی از افراد کمترشناخته‌شده تشکیل شود، اگر به بنده‌ی اصولگرا بگویید آیا مجلس اصلاح‌طلب بهتر است یا مجلس بی‌هویت یا کم‌هویت، می‌گویم مجلس اصلاح‌طلب.

مساله اصلاح‌طلبان این است که هیچ‌وقت نمی‌خواهند مسئولیت بپذیرند. مشکل اصلی اصلاح‌طلبان این است. آن زمانی که مسئولیت بر عهده می‌گیرند، اگر خوب کار کنند، می‌گویند خوب کار کردیم، مثل برجام در دولت اول. اگر کار خراب شود، می‌گویند شورای نگهبان اجازه نداد نیرو‌های اصلی وارد کار شوند؛ به گربه مرتضی علی می‌مانند، از هر طرف بیندازیم چهاردست‌وپا پایین می‌آیند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv