مهدی رهبری* صنعت و تولید در ایران و در هر شرایطی با یکسری موانع و مشکلات روبرو هستند. در واقع میشود گفت که برای تولید، ظاهرا مشکلات هرگز به تعطیلات نمیروند. حتی وقتی خیلی از گرهها باز می شوند و تولیدکنندگان میتوانند حضور خود را برای کار مولد تا حدی تثبیت کنند، باز هم چالشهایی وجود دارد که بیشک آینده را تحتالشعاع قرار میدهد، منتهی چون متاسفانه تولیدکنندگان، تحلیلگران و تصمیمسازان اقتصاد ایران همه به نوعی در تلاش هستند تا امروز را با کمترین معضلات و دردسرهای موجود به فردا برسانند، کسی به این نمیاندیشد که خطرهایی بس بزرگتر در کمین آینده است و اگر برای آنها فکری نشود، میتواند حتی فردا را نیز به مخروطی کشنده برای تولید بدل کند.
بر اساس همین روزمرگی در رفع گرههای آزار دهنده تولید، اگر دقت کنید این روزها همه (از اهالی تولید تا اساتید دانشگاه و از فعالان بازار تا برنامهریزان دولتی) در اندیشه آن هستند تا مشکل نقدینگی، مالیات، مواد اولیه و معضلات ناشی از تامین ارز را برای تولید کنندگان برطرف کنند. صفحات رسانههای مختلف پر از اظهارنظر در مورد این تنگناهای موجود بر سر راه تولید است و بسیار هم اتفاق مبارکی است که رفع معضلات صنعت به دغدغه ای فراتر از جامعه صنعتی کشور تبدیل شده است. اما یک نکته را نباید فراموش کرد که در کنار همه این فعالیتها (چه مفید و یا چه بیهوده) و در کنار وجود مطالبه رفع ناملایمات بوروکراسی، خطر استهلاک و فرسودگی ماشینآلات نیز وجود دارد که به طور جدی بسیاری از صنایع را تهدید میکند.
هر صنعتی بیشک وابسته به تکنولوژی، ماشینآلات و نوسازی سختافرای است. در کنار رشد صنایع مختلف، صنعت ماشینسازی و سختافزارهای صنعتی نیز هر روز صعود بسیار مطلوبی را تجربه میکند. در خیلی از مواقع صنعتگران متوجه نیستند که رشد خود را مدیون رشد تکنولوژی و مدیون اندیشههای برتر ساخت تکنولوژی در صنعت ماشینآلات هستند.
اگر "مهندسی ایده" نتواند ساخت و تکامل خود را تقویت کند، بیشک هر صنعتی می تواند آنقدر گرفتار ماندگاری و فقدان پویایی شود که در نهایت از بین برود. رقابت در دنیای امروز بیقید و بدون هر مکثی وابسته به همین رشد در تکنولوژی و تزریق آن به صنایع مختلف است. البته صنعت و ماشین، همواره در تعاملی دو سویه ارزش افزودههای صنعتی را خلق و توسعه صنعتی را به جلو هدایت کردهاند.
به عبارتی آن چیزی که تحت عنوان محصول در دنیای امروز وجود دارد، زایده تعاملی است که بین ساخت محتوایی هر صنعت با ماشینآلات موجود در آن صنعت وجود دارد. حالا در نظر بگیرید به خاطر مصیبتهای حاکم بر اقتصا کلان، یک بخش این ماجرا که مشخصا مرتبط با ماشینآلات است از حرکت بایستد و چشمانداز روشنی برای خود متصور نباشد. به نظر شما چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
بی شک و بدون تعارف برای بسیاری از شاخههای صنعتی ما این آینده قابل تصور است. تورمهای کمرشکن و سرعتهای عجیب رشد تورم باعث شده است که تولیدکنندگان نتوانند مجالی برای اندیشه به نوسازی ماشین آلات خود بیابند و شاید دیر نخواهد بود که یک مشکل دیگر روی دست صنعت ایران بماند و آن هم چیزی نیست جز فرسودگی و استهلاک که دامن ماشینآلات صنعتی را گرفته است.
این مساله یک هشدار جدی است که برای نجات صنعت باید توجه زیادی معطوف به آن بشود. بگذارید با این پیش فرض در مورد خطر فوق صحبت کنیم. تصور کنید همه تلاش دست اندرکاران اقتصادی جواب میدهد و همین فردا دیگر مشکل مالیات بر ارزش افزوده و مشکل ناکارآمدی نظام بانکی و مشکل نقدینگی و مواد اولیه و... وجود ندارد اما آیا برای خلاصی از ضربهای که تورمهای غیرطبیعی و ویرانگر به روند نوسازی تکنولوژی زده است، ایده و یا راهبردی داشته ایم؟ اگر پاسخ به این پرسش منفی باشد که قطعا مثبت هم نخواهد بود، باید گفت که صنعت فرایند تازهای را در سقوط و نزول آغاز خواهد کرد.
برنامه ریزان دولتی باید این هشدار را روی میز بگذارند و هر روز به آن نگاه کنند و از یاد نبرند که بحران ماشینآلات می تواند همه دردسرهای صنعتی را به نقطه صفر بازگرداند. چون هم دولتی ها و هم صنعتگران برنامهای مدون برای رفع این مشکل ندارند. در همه دنیا شرکتها و موسسات صنعتی غیر از در نظر گرفتن هزینههای استهلاک، پنج درصد درآمد خالص خود را برای نوسازی تکنولوزی ذخیره میکنند اما میشود با جرات گفت در ایران چنین برداشتی از این مدل رفتار اقتصادی در میان بنگاههای صنعتی بسیار به ندرت اتفاق میافتد.
برخی تصمیمسازان اجرایی هم هنوز این نکته را درک نکرده اند که ماشینآلات صنعتی، هر کدام، فقط یک اشتغال ایجاد می کنند و به درد هیچ کار دیگری جز ایجاد ارزش افزوده صنعتی از ناحیه شغلی مولد نمیخورند. کارخانههای پوشاک را در نظر بگیرید. به نظر شما یک ماشین دوخت جز آن که توانسته یک شغل مولد ایجاد بکند و حلقههای تولید محصول صنعتی را تکمیل سازد، کار دیگری هم میکند؟ این درک چون عمقی کارساز نداشته است، برای همین همواره در دهه های گذشته واردات ماشین آلات صنعتی بدترین کارکرد را داشته است. به نحوی که یا واردات این ماشینآلات ممنوع بوده است و یا دولتهای برای آن که بگویند در این حوزه فعال هستند بدنه صنعت را با واردات ماشین آلات مستعمل از اروپای شرقی پر میکردند. این اتفاق در صنعت نساجی رخ داد و محصولی جز ورشکستگی و ناکارآمدی نداشت.
در صنعت ایرانی و در تصمیمسازی های صنعتی اگر این چشم انداز به درک مشخصی رسیده بود، آیا امروز میبایست واردات ماشین آلات، محدود و پر درد سر و در نهایت با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی همراه باشد؟ از همه اسفناکتر استقرار حقوق و عوارض گمرکی تا حدود سی درصد برای یدکی این ماشینآلات است. آیا این ماشینآلات سرمایه ملی نیستند؟ اگر سرمایه ملی محسوب می شوند چرا برای سالم نگهداشتن آنها که در گروی رساندن قطعات یدکی است، تا بدین حد سختگیری و اعمال هزینه صورت میگیرد؟
لذا به جد پیشنهاد میدهم که واردات ماشینآلات صنایع صاحب مزیت مانند صنعت دوخت را آزاد و مسیر ورود آنها را بدون حقوق و عوارض گمرکی هموار سازید. بگذارید آنقدر ماشین دوخت و سایر ماشینآلات صنعتی کارآمد و کارساز و یدکی وارد شود که رقابت بازار قیمت آنها را منطقی نموده و فعالان این صنعت سریعا نسبت به نوسازی و به روز آوری خطوط خود اقدام و تازه واردها در اولین قدم خود که خرید خطوط تولید است با چالش روبرو و دلزده نشوند.
نگاه خود را بسط دهیم و ایدههای خود را عمق ببخشیم. مشکلات صنعت کشور فقط ناملایمات حاکم بر روزگار اکنون صنایع نیستند هر چند که رفع معضلات امروز واجب است و باید برای آن هر لحظه در اندیشه چاره ای بود اما مشکلاتی نیز در کمین صنایع هستند که آینده را ملتهب کردهاند. همین که امروز صنعتگران با آه و ناله میگویند که برای تهیه ماشینآلات بودجه ندارند و این امر مهم را از الویتهای خود خارج میسازند باید تصور کرد که به واسطه این اتفاق در 5 سال آینده چه اتفاق تلخی در حوزه ماشینآلات صنعتی رخ خواهد داد. امروز، زود تمام خواهد شد. به فردا نیز اندیشه کنیم.
*متخصص صنعت پوشاک