سعید هاشمی*؛ تا به یاد داریم، هر گاه درباره خیلی از موضوعات دنیای آدم بزرگها سوالاتی برایمان پیش میآمد، از پدر، مادر و یا حتی معلمهای روزگار خوش دبستان میشنیدیم: "خودت یک روز بزرگ میشی و... "!
حالا اینکه قرار بود ما به لحاظ سنی بزرگتر شویم و یک دنیا پر از چیزهای مختلف و عجیب و غریب را بفهمیم و یا اینکه کوهی از کارها را انجام دهیم، به جای خودش و یا اینکه چقدر از اوقات کودکیهایمان را با همین آمال و آرزوها ورق زدیم هم باز جای خودش، ولی نکته مهم و بغرنج ماجرا اینجاست، حالا که بزرگتر شدهایم و به آن روزهای شبیه تصورات کودکی هایمان نزدیکتر شده ایم، ما ماندهایم و این همه، اما و اگرهای این دنیای پیچیده و پر از راز و رمز آدم بزرگهایی که حالا خودمان هم شدهایم جزءلاینفک آن و البته با کوله بار انبوهی از دانستههایی که فقط داشتنشان گذران روزگار را بر ما تلخ میکنند!
یکی از همین موضوعاتی که به جرات میتوان گفت در همیشه حیات و ممات بشر نقش بسزایی داشته، هویت و ماهیت یک مکان امن و مورد اعتماد برای انجام مراودات گوناگون مالی و اقتصادی افراد یک جامعه بنام"بانک" بوده است. حتما که دیگر لازم نیست از تعریف و تفسیر کارکردهای یک بانک در سیستم مالی و اداری هر کشوری سخن بگوییم و یا نیاز به توضیح برای لازمه وجودی آن باشد، چرا که قطعا این موضوعات از بدیهیات زندگی ماشین محور بشر امروزی است.
اما نکتهای که همواره در کشور ما مورد نقد، بررسی و چالش قرار میگیرد و با تمام حواشی خود اذهان عمومی را درگیر میکند، هنگامی است که این واژههای بسیار مهم و کلیدی یعنی "بانک"+"داری"+"اسلامی" در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
چرا که وقتی به تنهایی کلمه بانک را صرف میکنیم، در کمترین زمان ممکن محاسبات مالی، محل امن سپردههای مشتری، اعطای تسهیلات گوناگون و البته موضوعات رنج آور دیگری هم که در ادامه به آن هم خواهیم پرداخت، به ذهنمان خطور میکند ولی وقتی که چند حرف دیگر (داری) در قامت داشتن و اداره کردن یک محیطی مانند بانک به آن اضافه میگردد، مفهوم و چیستی این کلمات بار معنایی دیگری هم در ظاهر و هم در باطن خود پیدا میکنند و صحبت از نوع، نحوه و چگونگی اداره و مدیریت همان مکان امن و مورد اطمینان مردم جامعه است که باید ضمن ایجاد یک محیط مناسب و ایدهآل در فضای عمومی کشور به لحاظ ایجاد امنیت روانی و همچنین فراهم کردن بسترها و زیر ساختهای لازم در خدمت ارکان مختلف جامعه باشد و نیازهای عرصههای اقتصادی و مالی را تامین و همواره در جهت رشد و شکوفائی آن فعال باشد.
تا اینجای ماجرا هم موضوع با ارائه مفاهیم و تئوریهای علمی و نظری در حوزهی اقتصاد، تجارت و بانکداری در سطح جهان قابل فهم و توجیه است و شاید تا حدود زیادی، بسیاری از اتفاقات و رخدادهای گوناگون هم من جمله -وجود ضرر و زیانهای شدید مالی –ورشکستگی -مقروض بودن -سرقت و دستبرد در انواع مختلف -ایجاد، شراکت و فعالیت در کارتلهای بزرگ اقتصادی و مراکز تجاری و مالها -راه اندازی بنگاهها و شرکتهای متعدد با عناوین گوناگون، توجه و سرمایهگذاری در عرصهی ورزش و خصوصا باشگاه داری (علی الخصوص در ورزشی مانند فوتبال که گردش مالی در این عرصه در دنیای امروز به یک صنعت لاکچری در حوزهی اقتصاد تبدیل شده است) و شاید بسیاری از فعالیتها و کارکردهای دیگری که بازگو کردنشان در این مقال نمیگنجد، همه از امور غیر قابل اجتنابی هستند که در دهکدهی جهانی شده سیستم بانکداری امروزی وجود دارند و انکارشان غیر ممکن است.
و، اما وقتی واژه دیگری با معنا و مفهوم "اسلام" در کنار کلمه بانکداری قرار میگیرد، قصه از زمین تا آسمان فرق میکند.
همان گونه که پیشتر در باب تعریف و تفسیر اجمالی از مفهوم بانک ذکر شد، شاید در این فراز هم نیازی به ارائه اصول و مفاهیم پر محتوا و فراگیر از اسلام در عرصه اقتصاد و تجارت بواسطه ماهیت و فلسفه وجودی اسلام و همچنین وجود جمعیت چند ده میلیونی مسلمان در قالب اقوام و نژادهای گوناگون نباشد ولی در حال حاضر، با وجود بسیاری از حواشی و معضلات اقتصادی و مالی در سطح جامعه که ناشی از عملکرد نادرست، غیرعلمی و به دور از اصول و قوائد و احکام اسلامی بانکها در سطح کشور میباشد، موضوع چیستی، چرایی و چگونگی بانکداری اسلامی به یک مبحث پیچیده و داغ در اذهان اقشار مختلف مردم تبدیل شده است.
چرا که مردم جامعه انتظارشان بر این است هنگامی که در کنار یک مفهوم علمی و جهانی بنام بانک که بمنظور رفع نیازهای مالی، تامین امنیت برای مراودات پولی و همچنین ایجاد و توسعه صنایع خرد و کلان در عرصه اقتصاد اختراع شده است، یک مفهوم دینی و شرعی دیگر بنام اسلام و مضاف بر آن، در کنارش قرار میگیرد، نوع و نحوه اداره کردن این سیستم بانکی رنگ و بوی خدایی و دینی به خود بگیرد و شاید انتظار زیادی نیست که مردم جامعهای همچون کشور ایران، دیگر نباید متصور شوند که همه آن مشکلات و گرفتاریهای بیشمار مربوطه به بانکداری که پیشتر شمردیم، در این کشور هم رخ بنمایاند.
ولی با تاسف فراوان باید گفت در همین سیستم بانکداری شاید روزی نیست که در سطور و متونِ اخبار و گزارشهای گوناگون، شاهد و ناظر بسیاری از شکایات، تخلفات، افساد و جرائم مالی و اقتصادی در عرصهی بانکداری نباشیم. چندی ست که ظهور حجم انبوهی از سلاطین اذهان مردم را پریشان و مشوش کرده و موجب ایجاد بغض و دلزدگیهای زیادی در میان اقشار مختلف جامعه شده است چرا که مردم در سطوح اولیه با سوالات بسیار ابتدایی از این قبیل رو برو هستند که -اگر برای دریافت تسهیلات متعارف بانکی با ارقام ناچیز، نیاز به تهیه و ارائه انواع و اقسام اسناد، مدارک و تضمینهای چند برابر ارزش یک وام میباشد، پس چگونه است که عدهای با سپردن وثیقههای کذایی و یا صوری و یا حتی بدون هیچ تضمینی، تسهیلات چند هزار میلیاردی دریافت میکنند؟ و یا اینکه –با وجود دستگاههای نظارتی مختلف، چگونه این حجم از تخلفات گسترده در شبکه بانکی کشور رخ داده است؟ و یا اصلا اینکه اگر یک فرد عادی میبایست در قبال دریافت یک وام ناچیز، سود قابل توجهی را علاوه بر اصل مبلغ، مسترد نماید و یا در صورت دیرکرد چند روزه پرداخت تسهیلات باید با انواع تهدید و ارعاب از سمت بانکهای متفاوت مواجه باشد و علاوه بر پرداخت جریمه در لیست بد حسابان بانکی هم قرار بگیرد، چگونه است که افرادی اموال عمومی را تاراج و غارت میکنند؟
از عوامل تاثیرگذار دیگر در ایجاد اخلال و آشفتگیهای اقتصاد ایران و خصوصا سیستم بانکداری، از نقش کلیدی بسیاری از موسسات مالی و اعتباری نیز نباید غافل شد؛ و اتفاقا در خصوص رویش قارچگونه و تب شیوع افتتاح موسسات این گونه، موضوع بسیار جالب این است که مردم کوچه و بازار مدام با خود کلنجار میروند که مگر اصلا به این همه موسسات پولی نیاز است که در هر خیابان و معبری تا چشم کار میکند یک بنگاه پولی را میبینیم. همین شبه بانکهایی که تا دیروز مغازه اغذیه و سبزیفروشی بودند و بدتر از همه که دستگاه اصلی متولی امور مربوطه در کشور اعلام میکند که این موسسات فاقد مجوز از بانک مرکزی بوده اند؛ و البته که باز هم در اینجاست که سوالی اساسی مطرح میشود که هر فردی حتی اگر در یک قریه هم اقدام به ایجاد، راهاندازی و بازگشایی یک کسب و کار خرد و ناچیز نماید، از زمین و آسمان افرادی مسئول و پیگیر فرود میآیند.
علی ایحال به دلیل وجود مستندات، شواهد و قرائن موجود در منابع مختلف خبری و البته رشد رو به تزاید این تخلفات و جرائم در سیستم بانکی کشور و نیز وجود نمونههای بسیاری که میتوان برای این جامعه آماری برشمرد به همین اندازه در باب معرفی و وجود این معضلات بسنده میکنیم و شاید بازتعریف این موارد متعدد از رانتخواریها، کلاهبرداریها، اختلاسها و بنگاهداریهای سستم بانکی کشورمان دردی از مردم این جامعه دوا نکند ولی از ذکر این نکته بسیار مهم نیز نمیتوان غافل شد که با عملکرد نادرست و غیر علمی بانک ها، علاوه بر ایجاد بسیاری از مشکلات عدیده اقتصادی برای افراد گوناگون جامعه و نیز عدم ثبات اقتصادی در کشور، مهمترین اتفاق خطرناک رخ داده، ایجاد آسیب به اعتماد عمومی و خدشه دار شدن اطمینان قاطبهی مردم نسبت به عملکرد بانکها میباشد، چه دولتی و چه خصولتی!
پر واضح است که گماردن افراد پاکدست، سلیم النفس، دارای سواد و برخوردار از علوم مرتبط با امور بانکداری، موجب پیشگیری از بروز بسیاری از معضلات و مشکلات مذکور خواهد شد ولی نکته بسیار مهم دیگری که در این حوزه باید مورد بررسی و ارزیابی دقیق علمی و پژوهشی قرار گیرد، عملکرد ناهمگون و غیرمتعارف افراد دست اندرکار و تصمیمساز در چرخه اقتصاد است که اتفاقا باعث ایجاد بستری برای انواع و اقسام تخلفات در سیستم بانکداری شده است.
علاوه بر انتخاب و انتصاب افراد دارای ویژگیهای خاص که قرار است امانتدار اموال مردم یک کشور باشند، میبایست دستگاههای نظارتی و امنیتی مربوطه همواره بر عملکرد همین افراد و مجموعه عوامل این سیستم، نقش فعال، جدی و البته بدون هرگونه مسامحهای داشته باشند.
در کنار این راه کارهای بازدارنده قانونی، میتوان از ظرفیت قابل توجه و موثر روحانیت و مرجعیت دینی شیعه در این زمینه مدد جست. بررسی اسناد تاریخی نشان میدهد که این نقش دینی روحانیون و مراجع، همواره در جهت احقاق حقوق عامه مردم، تاریخساز بوده است و برخی از ایشان در این راه و برای همراهی با مردم محروم و مستضعف، حتی از جان خود گذشتهاند ولی با بصیرت و اقدام صحیح در جهت حفظ منافع ملی و ملت کوشیدهاند.
صفحات تاریخ این کشور مملو از رشادتها، شجاعتها و رادمردیهای روحانیون و علمای معززی، چون مُدرس و میرزای شیرازیهاست و شاید در این برهه حساس تاریخی هم یکی از راه کارهای عملیاتی برای سامان یافتن و تحقق واقعی بانکداری اسلامی، ورود جدی و صدور فتاوای مستدل و محکم علما و مراجع دینی برای اصلاح امور بانکی در این سرزمین پرچمدار حکومت اسلامی و علوی باشد.
کارشناس ارشد مدیریت*