فرارو- سید حسین موسویان پژوهشگر دانشگاه پرینستون و عضو سابق گروه مذاکره کننده هستهای در مصاحبه با مجله کایرو رویو دانشگاه آمریکایی مصر، گفت: امنیت برای همه کشورها و ملتهای منطقه، باید ملاک عمل باشد؛ لذا ما باید به دنبال استراتژی امنیت برای همه باشیم.
وی در پاسخ به این پرسش که تصورات هنگام مذاکرات برجام درسال ۲۰۱۴، با امروز یعنی پنج سال بعد چه تفاوتی کرده است؟ افزود: در شرایط فعلی چند نکته اساسی برای جامعه جهانی در مورد عدم اشاعه سلاحهای هستهای روشن شده است.
اول اینکه ایران و مصر در اوائل دهه ۷۰ طرح عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای هستهای را مطرح و به تصویب سازمان ملل رساندند. از آن زمان تاکنون پیشرفت در مورد تحقق این مصوبه شورای امنیت سازمان ملل، صفر بوده است؛ زیرا فقط اسرائیل در خاورمیانه بمب هستهای دارد که حاضر به پذیرش معاهده ان پی تی و کنار گذاشتن بمبهای هستهای خود نیست.
دوم اینکه قدرتهای جهانی یک استاندارد دوگانه در مورد سلاح هستهای در خاورمیانه دارند. آنها با تمام ظرفیت سعی کرده اند که از دسترسی کشورهای قدرتمند اسلامی در خاورمیانه به بمب هستهای جلوگیری کنند و همزمان نیز با تمام قدرت از اسرائیل در بهرهمندی از سلاحهای کشتار جمعی حمایت کرده اند. این ریشه اصلی شکست طرحهای عاریسازی خاورمیانه از سلاح هسته ای، چه قبل از برجام و چه بعد از برجام است.
موسویان، راجع به اتهامات به ایران در مورد نقض بین المللی برجام تصریح کرد: آژانس بین المللی انرژی اتمی بیشترین بازرسیهای تاریخ خود را از ایران داشته است. ایران برجام را پذیرفت و اجرا کرد؛ با وجودی که جامعترین مکانیزم بازرسی و محدودیتها را دارد در حدی که هیچ عضو ان پی تی تا کنون چنین حدی از شفافیت در برنامه هستهای خود را نپذیرفته است، اما با این وجود، آمریکا و اسرائیل همچنان ایران را در مورد سلاح هستهای متهم میکنند.
در صحنه امروز جهانی، کسی در مورد بمب هستهای اسرائیل صحبت نمیکند و همه جنجالها در مورد ایرانی است که بمب هستهای ندارد، عضو ان پی تی است و اجازه بیشترین بازرسی را به آژانس داده است؛ در حالی که اسرائیل اجازه یک بازرسی را هم به آژانس نداده و نمیدهد و در متقابل، ایران در چند سال گذشته اجازه بیش از ۳۰ هزار نفر ساعت بازرسی به آژانس داده است؛ لذا استاندارد دوگانه آمریکا و قدرتهای جهانی در برخورد با ایران و برجام از یک طرف و برخورد با بمب هستهای اسرائیل از طرف دیگر، نفاق آنها را آشکار میسازد. آمریکا ایران را بخاطر اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در مورد برجام مجازات میکند و سایر قدرتها هم تسلیم تحریمهای آمریکا شده و متقابلاً اسرائیل را بخاطر نقض قطعنامههای عاریسازی خاورمیانه از سلاح هسته ای، تشویق و حمایت میکنند.
حالا باتوجه به این استاندارد دوگانه، کشورهای قدرتمند اسلامی منطقه برای اجرایی شدن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، دو گزینه در پیش رو دارند.
گزینه اول ادامه روال ۴۰- ۵۰ سال گذشته است. اگرسیاستهای گذشته ادامه یابد، برنامه عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی و هستهای همچنان شکست خواهد خورد؛ چون اسرائیل سلاحهای هستهای خود را از دست نخواهد داد و مورد حمایت قدرتهای جهان نیز خواهد بود.
گزینه دوم اینکه قدرتهای اسلامی خاورمیانه بمب هستهای داشته باشند که در این صورت، آمریکا قدرتهای جهانی و اسرائیل برای اجرای قطعنامههای سازمان ملل جدی خواهند شد و نهایتاً به هدف پاک سازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی دست خواهیم یافت.
البته این گزینه مطلوب من نیست؛ چون من ۳۰ سال است که در مورد عاریسازی خاورمیانه از سلاح کشتار جمعی مطلب نوشته و کتابی در این مورد نیز در دست تحریر دارم؛ لذا من بجد معتقد به حذف سلاحهای کشتار جمعی هستم. منتهی سیاست اسرائیل و آمریکا و قدرتهای جهانی صادقانه و جدی نیست و مانع اصلی اجرای قطعنامههای سازمان ملل است.
پژوهشگر دانشگاه پرینستون در پاسخ به این پرسش که آیا قدرتهای اسلامی منطقه به این اجماع رسیده اند که دستیابی به بمب هستهای بهترین شیوه کشاندن آمریکا و اسرائیل به پای میز مذاکره است؟ خاطرنشان کرد: خیر! سیاست رسمی ایران نیز مخالفت با این ایده است. رهبر عالی ایران از همه کشورها در مورد مخالفت با سلاحهای کشتار جمعی متعهدتر است و در این مورد، فتوای مذهبی هم صادر کرده است؛ لذا حتی اگر ایران روزی از معاهده ان پی تی خارج شود؛ از فتوای مذهبی رهبر عالی خود در مورد حرام بودن سلاحهای کشتار جمعی، خارج نخواهد شد.
وی ادامه داد: اینکه بعد از رهبری آیت الله خامنهای چه اتفاقی بیافتد، قابل پیش بینی نیست. شاه دنبال بمب هستهای بود. یک حکومت لائیک ممکن است دنبال بمب هستهای برود، اما تا زمانی که در ایران حکومت مذهبی باشد، آنها به اصول و ارزشهای اسلامی پایبند خواهند بود و دنبال بمب هستهای نخواهند رفت.
بهترین دلیل هم دوران جنگ تحمیلی است که صدام دهها هزار ایرانی را با سلاح شیمیایی شهید و زخمی کرد، اما آیت الله (امام) خمینی (ره) اجازه اقدام متقابل به ارتش ایران نداد، چون استفاده از سلاح کشتار جمعی را نسل کشی و حرام میدانست. این نمونه، بهترین سند تاریخی در مورد مخالفت جدی ایران با سلاحهای کشتار جمعی و هستهای است.
عضو پیشین گروه مذاکره کننده هستهای ایران در رابطه با ترکیه و این امر که آنکارا و تهران دارای ویژهگیهای مشابهی هستند، گفت: این دو کشور، هر دو غیرعرب هستند و در ترکیه هم زمزمههایی در مورد ضرورت داشتن بمب هستهای شنیده میشود. من نمیدانم که ترکیه بمب هستهای دارد یا خیر. ترکیه متفاوت است؛ زیرا عضو ناتو است؛ با آمریکا و اسرائیل رابطه دیپلماتیک دارد؛ ضمن آنکه دستنشانده آنها هم نیست. به همین دلیل نیز از روسیه اس ۴۰۰ میخرد؛ با وجودی که عضو ناتو است. ترکیه نیز مثل ایران یک کشور بزرگ با تاریخ و تمدن و نیروی انسانی عظیم است.
وی افزود: کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس سیاست شان این است که امنیت خود را از آمریکا قرض کنند و اصولاً امنیت آنها دست آمریکاست. به همین دلیل هم ترامپ علناً میگوید که اگر آمریکا نباشد، حکومتهای عربی شورای همکاری خلیج فارس دو هفتهای سقوط میکنند، اما او هرگز چنین حرفی را در مورد ایران نمیتواند بزند.
موسویان در این پرسش که چرا ایران و ترکیه با نفوذ آمریکا مخالف و کشورهای عربی موافقند؟ تصریح کرد: دلایل متعدد دارد که توضیح آن یک کتاب میشود. یک دلیل مهم این است که کشورهایی مثل ایران و ترکیه و مصر، کشورهایی با تاریخ و تمدن و منابع انسانی و حکومتهای جا افتاده هستند؛ در حالی که سن برخی کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس، از من هم کمتر است. در عین حال، کشوری مثل قطر عضو این شوراست که مایل به حفظ استقلال خود از سلطه سعودی است و معتقد است که کشورهای حاشیه خلیج فارس میتوانند امنیت خود را در قالب یک سیستم همکاری جمعی در خلیج فارس تأمین کنند. دلیل دیگر هم اینکه اصولاً کشورهای عربی عضو شورا، سیستم حکومتی قبیلهای دارند که متفاوت با سیستمهای حکومتی دوران مدرن امروز است.
وی در پرسشی دیگر که چرا آمریکا و قدرتهای جهانی رفتار دو چهرهای در خاورمیانه دارند؟ ادامه داد: آمریکا ترجیح میدهد که صدها میلیارد دلار اسلحه به این کشورها بفروشد و لذا دنبال حفظ وضع موجود حکومتی این کشورهاست. ترامپ سفری به عربستان کرد برای فروش ۳۰۰- ۴۰۰ میلیارد دلار اسلحه و لذا برای آنها هم مهم نیست که این سلاحها چه بر سر ملت یمن میآورد. متأسفانه سیاستهای آمریکا کوته بینانه است. اگر آمریکا برای ایجاد یک سیستم همکاری جمعی در منطقه تلاش میکرد، میتوانست رابطه خوبی با همه کشورها داشته باشد.
دیپلمات سابق ایرانی اضافه کرد: اوباما متفاوت بود. او سیاست هستهای آمریکا در مورد ایران که چند دهه بر اساس "غنی سازی صفر" بود، را تغییر داد و سیاست "بمب هستهای صفر" را انتخاب کرد. یعنی اینکه ایران غنی سازی داشته باشد، اما بمب هستهای نه؛ لذا اوباما راه را برای توافق هستهای باز کرد. اگر سیاست اوباما در کل منطقه اجرا میشد، شاید ما روزی به خاورمیانه عاری از سلاح هستهای دست مییافتیم.
موسویان در این مورد که چرا اوباما میخواست بر خلاف سیاست دیرینه آمریکایی، روابط با ایران را تغییر دهد؟ تأکید کرد: ما در آمریکا هم دو طرز تفکر داریم. یک طرز تفکر جنگ طلبانه علیه ایران که افرادی مثل جان بولتون آن را دنبال کرده اند و یک طرز تفکر بر مبنای "چندجانبهگرایی" که افرادی مثل اوباما و جان کری دنبال کرده اند. اوباما و کری دنبال تعامل با ایران از طریق یک مکانیزم همکاری جمعی در منطقه، صلح بین ایران و عربستان و مشارکت دو کشور در منطقه بودند؛ در حالی که ترامپ و بولتون با خروج از برجام و نقض مقررات جهانی، سیاستی معکوس را دنبال میکنند.
این پژوهشگر در پاسخ این پرسش که آیا این بینش اوباما-کری بخاطر خسارتهایی بود که آمریکا در جنگ عراق دید؟ ابراز داشت: خیر! آمریکا تمام جنگهای بعد از جنگ جهانی دوم را باخته است؛ لذا این طرز تفکر و مردم آمریکا میگویند که جنگ، کافی است. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم همه جنگها همچون افغانستان و عراق و یمن و ویتنام و کره را باخت بجز حمله به جزیره کوچک گرانادا درسال ۱۹۸۳. این تنها دستاورد پیروزی جنگی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم است. به افغانستان بنگرید! آمریکا ۱۷ سال این کشور را تحت اشغال کامل داشت. با این وجود، امروز طالبان دست بالا را گرفته و کنترل نیمی از افغانستان را در دست دارد. حالا آمریکاییها برای خروج آبرومندانه، به طالبان التماس میکنند.
به همین دلیل، اکثریت جمهوریخواهان و دموکراتها و ملت آمریکا مخالف ایجاد جنگی جدید در خاورمیانه هستند. اوباما درک کرده بود که اولاً یکجانبهگرایی در مدیریت موضوعات جهانی جواب نمیدهد و ثانیاً باید از جنگ جدید در منطقه پرهیز شود.
موسویان در ارتباط با حمله علیه آرامکو، بحران درروابط ایران و سعودی و شورای همکاری خلیج فارس و یمن گفت: بحران جاری جای تردید باقی نگذاشته که باید روی اصولی برای خاتمه دادن به بحرانهای منطقه توافق کرد. حقیقت این است که ما بین "امنیت برای همه کشورها" یا "امنیت برای هیچ کشور" مخیّریم؛ لذا اگر سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دنبال نابود کردن امنیت و منافع مشروع ایران در منطقه باشند، منطقه طعم امنیت پایدار را نخواهد چشید. امنیت برای همه کشورها و ملتهای منطقه، باید ملاک عمل باشد. این موضوع مربوط به ایران هم نیست. عواقب وحشتناک حمله به افغانستان و عراق و یمن، دلیل روشن حرف من است. حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق، امنیت منطقه را تخریب کرد و حمله سعودی به یمن، امروز نتیجه کاملاً معکوس برای سعودیها داشته است؛ لذا ما باید دنبال "استراتژی امنیت برای همه" باشیم.
موسویان در مورد دیدگاه نهایی خود در مورد آینده منطقه، افزود: آمریکا نهایتاً مجبور به ترک منطقه خواهد شد. برخی قدرتهای جهانی از الان دنبال پر کردن خلاء حضور آمریکا هستند. اما دیدگاه من این است که هیچ یک از قدرتهای جهانی نمیتوانند بر منطقه سلطه پیدا کنند. به همین دلیل من سال هاست برای تحقق تز ایجاد "سیستم همکاری و امنیت در منطقه توسط خود کشورهای منطقه" تلاش کرده و آن را تنها راهکار صلح و ثبات و امنیت پایدار در منطقه میدانم.
از آقای موسویان بهتر در مسائل سیاسی و بین الملل نداریم .
ای کاش مجالی می بود و ایشان سکان دار وازرت امور خارحه میشدن