حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: این پنج مطلب را هفته گذشته پنج نفر از بلندگوداران گفتند که در سطح وسیعی منتشر شد.
۱- اگر این وضعیت را نمیخواهید، جمع کنید از این کشور بروید...
۲- سقوط هواپیمای مسافری اوکراین، خواست خدا بود و...
۳- جلوی داعشیها اگر گرفته نمیشد، حالا بر سر این خانم و دخترش بلا میآوردند و شاید بدشان هم نمیآمد!...
۴- سفیر انگلیس در تهران که در اجتماع ضدنظام شرکت کرده، باید تکه تکه شود...
۵- رئیسجمهور بهخاطر ردصلاحیتهای گسترده، پیشگام پروژه ضدملی شده است...
تمام این پنج نفر، خود را از طرفداران سینهچاک انقلاب و نظام جمهوری اسلامی معرفی میکنند، به رسانه ملی هم دسترسی دارند و از حاشیه امن نیز برخوردارند. به همین دلیل وقتی چنین مطالب زشت و نادرست و دور از منطق را به زبان میآورند، کسی به آنها کاری ندارد درحالی که حتی اگر شاکی هم نداشته باشند، مدعیالعموم باید با هدف حفاظت از منافع ملی و حقوق شهروندی، آنها را تحت تعقیب قانونی قرار دهد. رسانه ملی هم باید آنها را از استفاده از این امکان متعلق به بیتالمال محروم کند و مسئولان بالاترشان باید با آنها به تناسب خلافی که مرتکب شدهاند برخورد کنند.
علاوه بر این برخوردها که ضرورت دارد، ولی صورت نگرفته و معمولاً صورت نمیگیرد، دو نکته مهم هم باید مورد توجه قرار گیرند. اول آنکه حجم اینهمه تخلف از موازین در ظرف زمانی کوتاه یک هفتهای بسیار زیاد است، آنهم تخلفهائی که خوراک خوبی برای دشمنان انقلاب و نظام فراهم میکنند و مرتکبان آنها نیز افراد عادی نیستند.
دوم آنکه دو نفر از ۵ نفر که مرتکب گفتن این مطالب خلاف شدهاند، در جایگاههائی قرار دارند که هرچه بگویند و هرکاری انجام بدهند، برای معرّفی چهره انقلاب و نظام تاثیرگذاری زیادی دارند. این دو نفر، یکی در مسند امامت جمعه است و دیگری عهدهدار سخنگوئی شورای نگهبان.
منبر امامت جمعه، برای توصیه مردم به تقوا و اخلاق و مدارا و رعایت حقوق همدیگر و عمل به ضوابط قانونی است. امام جمعه، در غیر منبر جمعه هم هروقت و در هرجا سخن بگوید باید به همین روش پایبند باشد و در عمل نیز مردم در همین عرصهها او را الگوی رفتاری خود ببینند. امام جمعه، حق صادر کردن حکم ندارد. اگر نظری میدهد باید منطبق بر موازین باشد تا حتی قضات هم از او بیاموزند.
درباره سفرا مقرراتی وجود دارد که سقف آن، عنصر نامطلوب شناخته شدن و اخراج است. تکه تکه کردن، در کدام قانون یا حکم شرعی وجود دارد که یک امام جمعه، از آن دم میزند؟ آیا به سوءاستفادههائی که از این سخن شده و میشود خبر دارید؟ اگر سخن حقی گفته شود و دشمن از آن سوءاستفاده کند، عیبی ندارد، ولی سخن ناحق چطور؟ ما چه دفاعی میتوانیم از این ناروا داشته باشیم؟ چرا برای ایجاد تغییرات اساسی در نهاد امامت جمعه اقدامی صورت نمیگیرد؟
شورای نگهبان، نهاد دیگری است که باید تقویت شود. بهترین و موثرترین راه تقویت این نهاد مهم و سرنوشتساز، عملکرد و مواضع اعضاء خود این نهاد است. کسی نمیتواند مدعی شود شورای نگهبان هرگز مرتکب اشتباه نمیشود و تمام تصمیماتش درست است. بنابراین، طبیعی است که انتقادهائی هم متوجه شورای نگهبان باشد. وقتی رئیسجمهور میگوید وجود ۱۷ داوطلب برای هر کرسی مجلس شورای اسلامی از یک جناح انتخابات نیست، چون رقابت محسوب نمیشود، در واقع به عملکرد هیاتهای نظارت انتقاد کرده است.
سخنگوی شورای نگهبان اگر این انتقاد را وارد نمیداند میتواند توضیح بدهد و به افکار عمومی بگوید این سخن رئیسجمهور به این دلیل نادرست است. چنین روشی را همه میپسندند و شورای نگهبان هم با این روش تقویت میشود. اما وقتی سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به انتقاد رئیسجمهور، او را پیشگام یک جریان «ضدملی» مینامد، چنین تهمتی را نه میتوان پاسخ به انتقاد دانست و نه تنویر افکار عمومی.
این روش، به زیان نهاد شورای نگهبان است و دشمنان نظام جمهوری اسلامی را به ابزار کارآمدی برای متهم ساختن این نظام به انواع و اقسام انحرافات و تخلفات از موازین مجهز میکند. چرا سخنگوی شورای نگهبان به جای این برخورد خارج از ضوابط، مرتکب چنین اشتباه بزرگی شده است؟ آیا قرار نیست شورای نگهبان از اعتبار خودش نگهبانی کند تا بتواند زمینهساز برگزاری انتخاباتی پرشور و پر مشارکت باشد؟!
وجه مشترک سخنان پنج نفری که هفته گذشته ضوابط را زیرپا گذاشتند اینست که هریک از آنها خود را ملت میپندارند. دقیقاً همین «خود ملت پنداری» است که مشکلات زیادی ایجاد کرده است.
راه حل اینست که همه از فرهنگ غلط «خود ملت پنداری» دست بردارند و هرکس حد و اندازه خود را بفهمد و اندازه نگهدارد. اگر حد و اندازه نگه نداریم، هدف را گم خواهیم کرد.