اگر امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی شود و بازیکنان ملیپوش دلشان با این مربی نباشد، دوباره همان فاجعهای که در عصر ویلموتس رقم خورد، شکل میگیرد و اگر علی دایی هدایت این تیم را برعهده بگیرد، ولی به واسطه تجربه کمتر نسبت به قلعهنویی در امر مربیگری، نتواند تیم ملی را در مسیر موفقیت نگه دارد، چاره کار چیست؟
سرمربی تیم ملی همین روزها قرار است معرفی شود؛ سرمربیای که اینبار «۱۰۰ درصد» ایرانی است و محصول تماموطنی. روی کاغذ گزینههای زیادی که بخواهند جانشین مارک ویلموتس بلژیکی شوند باقی نمیماند: همان همیشگیها؛ یعنی علی دایی و امیر قلعهنویی.
این دو از مدتها پیش، یعنی زمانی که ویلموتس بلژیکی عطای کار در ایران را به لقایش بخشید، به فهرست گزینههای تیم ملی اضافه شدند تا در کنار یکی، دو خارجی دیگر، شانس نشستن روی نیمکت تیم ملی را داشته باشند. بااینحال هرچه هفتهها به جلوتر رانده شد، مربی خارجی آهستهآهسته از فهرست گزینهها کنار رفت تا حالا نوبت به دو نفر ایرانیِ فهرست برسد. از بین همین دو نفر هم، اما فدراسیون هنوز به جمعبندی نهایی نرسیده، هرچند که وزیر ورزش میگوید به دقت مسائل زیر نظر گرفته شده و تا یکی، دو روز آینده سرمربی تیم ملی معرفی میشود. تا آن زمان، اما گمانهزنیها همچنان در بورس است؛ عدهای امیر قلعهنویی را سرمربی تیم ملی میدانند و عدهای دیگر علی دایی را در قامت سرمربی. این تفاوت نظرها، اما بیدلیل نیست و عوامل داخلی و بیرونی زیادی در آن دخیل است؛ عواملی که باعث شده دغدغه انتخاب یکی از این دو، به قوت خودش باقی باشد.
دایی از شایعه تا واقعیت
قبل از اینکه فدراسیون فوتبال ایران با مارک ویلموتس به توافق برسد تا یوزها را با تفکرات بلژیکی راهی میدان کند، اسم علی دایی مطرح شده بود؛ همانموقعی که در گرماگرم رقابتهای جام ملتهای آسیا، کارلوس کیروش پرتغالی علیه وزیر ورزش مصاحبه میکرد. آن زمان خبر رسید که وزارت همین امروز و فردا قصد دارد کیروش را اخراج کند و هدایت تیم ملی را به علی دایی بسپارد. دایی البته منتخب خود کیروش هم بود؛ او اواخر حضورش در ایران، دست علی دایی را گرفت و او را بهعنوان شایستهترین فردی که میتواند جایگزینش باشد معرفی کرد.
بااینحال آن شایعه به واقعیت تبدیل نشد. فدراسیون که نمیخواست بعد از رفتن کیروش یکباره رو به گزینه ایرانی بیاورد، هدایت تیم را به ویلموتس سپرد؛ تصمیمی که البته دوام زیادی نداشت و این همکاری بعد از شش ماه به پایان رسید. دایی، اما در تمام این مدت شایعات نشستن روی نیمکت تیم ملی را تکذیب کرد و گفت که مذاکرهای در کار نبوده است.
با وجود ادعای دایی مبنیبر عدم مذاکره با فدراسیوننشینها، حیدر بهاروند، سرپرست ریاست فدراسیون فوتبال، خبر داد دایی یکی از گزینههای مدنظر برای نشستن روی نیمکت تیم ملی است.
در این بین، اما چند شایعه باعث شده تا دایی رفتهرفته از نیمکت دور شود؛ اولین آنها این است که وزارت ورزش مخالف سرمربیگری علی دایی در تیم ملی است! شایعهای که اگر درست باشد، باید به دنبال دلیل آن گشت؛ آیا وزارت دوباره به دنبال کسی است که حرف گوشکن باشد و داستان کیروش پیش نیاید؟ اگر اینطور است، باید علی دایی را از فهرست خط زد. شهریار فوتبال ایران اگرچه با کارکردن در تیم ملی مشکلی ندارد، ولی تجربه ثابت کرده اگر ناخوشی ببیند، حرفهایی میزند که به مذاق خیلیها خوش نمیآید. تجربه قبلی حضورش در تیم ملی و صحبتهای بعد از برکناری مبنیبر دخالت سیاسیون در برکناریاش هنوز طرفداران زیادی دارد. شاید وزارت دوباره نگران چنین موردی است. البته که از وزارتیها هنوز کسی نسبت به این موضوع واکنشی نشان نداده و این مورد در حد شایعه باقی مانده است.
شایعه دوم، اما حیدر بهاروند است؛ اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال میگویند حرف نهایی درباره سرمربی تیم ملی را حیدر بهاروند، سرپرست کنونی فدراسیون فوتبال میزند؛ حالا شایعه شده که دل بهاروند با علی دایی نیست. برخلاف ادعای مطرحشده که هیئترئیسه فدراسیون فوتبال رأی به سرمربیگری علی دایی در تیم ملی داده، ولی این رأی یک مخالف جدی دارد: حیدر بهاروند. اینطوری شده که فعلا دوگانگی دایی – قلعهنویی در فدراسیون دستنخورده باقی مانده و دو طرف تلاش میکنند نظر دیگری را عوض کنند.
قلعهنویی از شایعه تا واقعیت
همانقدر که مسئله علی دایی با شایعات زیادی در هم تنیده شده، حرفوحدیثها پیرامون سرمربیگری قلعهنویی در تیم ملی هم زیاد است؛ قلعهنویی هم مثل دایی سابقه نشستن روی نیمکت و برکناری از تیم ملی را دارد؛ او با این جو ناآشنا نیست و اتفاقا به واسطه اینکه همیشه در لیگ تیمداری کرده، شناخت بسیار خوبی از فضای بیرون و درون فوتبال ایران دارد. اگر از آن دوقطبیای که هیئترئیسه و سرپرست بر سر انتخاب سرمربی جدید به وجود آوردهاند عبور شود، شایعه قویتری درباره قلعهنویی به راه افتاده که بازیکنان تیم ملی دلشان با این سرمربی نیست!
ملیپوشان به واسطه کاریزمای بیشتر دایی و البته وجهه بینالمللی او، میخواهند علی دایی سرمربی شود، ولی فدراسیون اعتقاد دارد تجربه و کارنامه قلعهنویی در عصر مربیگری بیشتر و پربارتر از دایی است و باید در این بین انصاف رعایت شود. شایعه دیگر هم مربوط به نارضایتی باشگاه سپاهان است؛ آنها تیم گرانی برای قهرمانی در لیگ برتر، آن هم تحت نظر قلعهنویی بستهاند و حالا اصلا خوششان نمیآید سرمربیشان در میانه فصل تیم را ترک کند.
اینجاست که همان شایعه بهراهافتاده قوت میگیرد؛ اینکه قلعهنویی با حفظ سمتش در سپاهان سرمربی تیم ملی هم بشود! یعنی تا پایان رقابتهای لیگ برتر سرمربی سپاهان بماند، ولی برنامههای تیم ملی در راه حضور در جام جهانی را هم پیش ببرد؛ شایعهای بحثبرانگیز که ظاهرا کار نشستن قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی را پیچیده کرده است.
قلعهنویی یا دایی؟
این همان پرسشی است که مسئولان فوتبال ایران این روزها بارها از خود میپرسند؛ قلعهنویی یا دایی؟ مسئلهای که حالا تبدیل به دغدغه شده است. اگر امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی شود و بازیکنان ملیپوش دلشان با این مربی نباشد، دوباره همان فاجعهای که در عصر ویلموتس رقم خورد، شکل میگیرد و اگر علی دایی هدایت این تیم را برعهده بگیرد، ولی به واسطه تجربه کمتر نسبت به قلعهنویی در امر مربیگری، نتواند تیم ملی را در مسیر موفقیت نگه دارد، چاره کار چیست؟ شاید بهخاطر همین دوگانگیهاست که تا به امروز بر سر گزینه نهایی مربی ایرانی توافق نشده است یا شاید هم توافق میلیمتری صورت گرفته و یکی گوی سبقت را از دیگری ربوده و فقط مانده اعلام خبر!